به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از صبح توس؛ همه مردم دوست ما هستند و این بهانهای برای نامگذاری یک مرکز توانبخشی معلولین کمتوان ذهنی به نام همدم(فتح المبین) است، مجموعه ای واقع در خیابان عبدالمطلب.
ساعت 9 را نشان میدهد که وارد مرکز توانبخشی همدم میشوم؛ برای بازدید باید با روابط عمومی هماهنگ کرد، کار سختی نیست زیرا مثل سایر ادارت و بخشهای دولتی نیاز به نامهنگاری ندارد تنها باید ساعت اداری در این مجموعه حضور یابی.
یکی از کارکنان مرکز توانبخشی همدم ما را برای بازدید از بخشها همراهی میکند؛ او که در حال حاضر صاحب فرزندی 11 ماهه است میگوید: همه زنان 9 ماه مرخصی زایمان دارند؛ اما من تنها چهار ماه مرخصی رفتم زیرا دوری از بچههای همدم برایم بسیار دشوار بود.
آرام قدم بر میدارد و با لبخندی که در گوشه لبانش نقش بسته است خاطرات نخستین روز کارش را در ذهن مرور کرده و ابراز میکند: روز اول از اینکه در مجموعه کم توانان ذهنی مشغول به کار شوم دچار ترس و اضطراب شده بودم؛ اما همین که وارد شدم و چشمم به چشمهای معصوم آنها افتاد مجذوب شدم و با عشق این مسئولیت را پذیرفتم.
وارد اتاقی میشویم که معلولان وابسته به تخت هستند و تمام امور شخصیشان بر عهده پرستاران و مادر یاران است؛ در چشمهایشان دریای عمیق معصومیت موج میزند، چهرههاشان شاد و لبهایشان مملو از لبخند بود؛ لبخندی که تصنعی و از روی ریا نیست.
عارفه، دختری 12 ساله است که آرام دراز کشیده است، به چیزی فکر نمیکند و این را میتوان از حرکات دستش که تنها طرحی بر روی هوا میکشد متوجه شد، یکی از پرستاران با صدایی آرام به گونهای که عارفه صدایش را نشنود میگوید ریهاش تشکیل نشده و سپس دست عارفه را میگیرد و نگاههایی مملو از عشق میکند؛ گویا موسسه همدم برای همدم بودن همواره صدایش را پایین میآورد تا معلولان صدای پای بی مهری را نشنوند.
یکی از پرستاران این بخش با افتخار از همدم و زینب که در حال حاضر در کارگاه حضور دارند میگوید که ابتدا وابسته به تخت بودند و حالا با کمک مربیان نقاشی میکشند.
یکی از مادر یاران و پرستاران این بخش می گوید: هر کس در این بخش بستری است همچون بچه 6 ماهه عمل میکند و توان غذا خوردن و کنترل ادرار ندارند از این رو پرستاران این بخش مسئولیت بزرگی را عهده دار هستند.
او با عشقی دستان خود را در دستان یکی از معلولان گره می زند و اظهار میکند: پرستاران کاری که مادران این معلولان انجام نمیدهند را با عشق و با کمال میل بر عهده میگیرند و بدون اغراق باید گفت همه پرستاران و مادر یاران این مجموعه تمامی کودکان این موسسه را همچون فرزندان خود دوست دارند تا آنجا که فرزندانم زمانی که کودک بودند به بچههای موسسه همدم حسادت میکردند.
این مادریار از خاطرات ریز و درشت و خوش و ناخوش خود یاد کرده و بیانی میکند: پرستاران و مادریاران موسسه همدم نسبت به خانه شخصی خود، در خانه دومشان یعنی در مرکز توانبخشی معلولین کمتوان ذهنی وظایف بیشتری را عهدهدارند.
او که 13 سال است در موسسه همدم مشغول به کار است، میگوید: پیشنهاد کاری زیادی به من شده است؛ اما هیچ کدام را قبول نکردم و دلیل آن علاقهمندی و عشق به همدم و بچههای این مجموعه است.
یکی از پرستاران هر روز یک دور تسبیح برای سلامتی بچهها صلوات میفرستد و دائم در حال ذکر گفتن برای سلامتی آنهاست؛ این را یکی از مادریاران گفت.
بچهها در حال بازی هستند، آرام، معصوم و شاد؛ پرستارشان را صدا میزنند، دست او را محکم گرفته و وادار به خنده میکنند؛ شاید دنیا برای آنها در خنده پرستارشان خلاصه میشود و شاید جهان در چارچوب بازوان پرستارشان معنا مییابد.
به سمت کارگاههای آموزشی راه میافتیم، از حیاط عبور میکنیم، چشمم به مادری خیره میماند که فرزند معلولش را کنارش نشانده و با عشق به او میوه میدهد.
علویان مادر وجیههی 29 سالهایست که چهار سال در موسسه همدم زندگی میکند؛ او میگوید: دو فرزند معلول ناشنوا و کم شنوای دیگر حاصل ازدواج فامیلی ماست از این رو نتوانستیم از وجیهه در خانه نگهداری کنیم.
علویان از سختی زندگی در آپارتمان با سه فرزند معلول میگوید: همسایهها از آلودگی صوتی ایجاد شده در خانه ما به ستوه آمده بودند از این رو وجیهه را به موسسه همدم آوردیم؛ اما هر هفته به او سر میزنم با این وجود خیالم راحت است زیرا پرستاران همچون مادر دوم به فرزندم رسیدگی میکنند.
یکی از کارکنان این مجموعه ما را به کارگاه فرشینه و گلیم بافی راهنمایی کرده و معصومی به نام معصومه را به ما معرفی میکند که پیش از این مشغول به عکاسی بوده؛ اما روز به روز بهره هوشیاش کاسته میشود.
او ما را با همدمی آشنا میکند که اسم مجموعه از او گرفته شده است؛ همدم ابتدای میز نشسته است، لبخند روی لبش ما را به لبخند وا میدارد، در پستوی لبخندش پشت پا زدن به تمام غمها دیده میشود؛ همدم خودش نمیتواند راحت راه برود و دارای شرایط سختی است؛ اما تا بچهها غذا نخورند و به آنها رسیدگی نشود لب به غذا نمیزند، و همیشه برای نماز خواندن دوستانش مهر را میگیرد و به آنها خدمت میکند از این رو نام موسسه از اسم وی اخذ شده است.
نیره عرفانیان، مربی آموزشی که خود دچار مشکل کم شنوایی است میگوید: بچهها با فعالیت در کارگاههای فرشینه و گلیم بافی خودکفا شدهاند و برخی از معلولان که مشکلات رفتاری و ناهنجاری دارند با شرکت در این کارگاهها بهبود مییابند.
ماه نساء، معلولی 50 ساله است که با لبخند میان صحبت پرستار خود آمده و میگوید: من 20 ساله هستم؛ او که این را میگوید گویی یخ سایر بچهها باز میشود.
یکی با ذوق فریاد میزند این بار سوزن را خودم نخ کردم و دیگری در چشمانم خیره شده و با ذوق کار دستش را نشانم میدهد و از طرف دیگر معلولی که دارای مشکل رفتاری است از مقابلمان گذر کرده و پشت مربی خود میایستد.
عرفانیان صحبت خود را از سر گرفته و ادامه میدهد: یکی از بچهها مبتلا به افسردگی حاد بود که با شرکت در کارگاهها بهبود یافته است البته این یک طرفه نیست؛ چرا که مربیان و پرستاران نیز با حضور در موسسه همدم از لحاظ روحی تجدید قوا میکنند، او اینها را میگوید و همدم ما را با لبخندهایش که هرگز تکراری نمیشود به خانه کوچک پناهگاه بدرقه میکند.
خانه پناهگاه، خانهای برای 15 کودک زیر 12 سالی است که دارای هوش مرزی هستند؛ این کودکان در مدارس عادی و استثنایی مشغول به تحصیلند و در کنار مادر یار خود فعالیت میکنند.
کنار پنجره چند قلک بزرگ و کوچک با رنگهای متنوع خودنمایی میکند، کودکان این قلکها را رنگ کرده و به خیرین اهدا میکنند.
به کارگاه قلم زنی بر روی مس میرویم؛ وارد که میشوی صدای خنده کودکان توجهت را جلب میکند، هر کدام پشت میزی نشسته و حواس و دلشان را به مس پیش چشمانشان دادهاند.
در این کارگاه صدای قلم زدن آزارت نمیدهد زیرا بلندتر از آن صدای خنده کودکانی است که عشق را از دستانشان به مسی میدهند که میخواهد در دست یک خیر قرار گیرد.
در بدو ورود به کارگاه گلسازی یکی از معلولانی که ویلچر رفیق شفیق اوست رو به یکی از پرستاران میگوید این بار نوبت من است، پس کی مرا به خانهتان دعوت میکنید؟ و این بدان معناست که معلولان این موسسه با پرستاران دوستیای دیرینه دارند.
همه مشغول گلسازی هستند و اینجاست که گلی برای گل معنا مییابد.
پس از بازدید از موسسه همدم با زهرا حجت، مدیر عامل موسسه خیریه توانبخشی همدم فتح المبین به گفتوگو نشستیم.
وی با اشاره به اینکه از 400 دختر در موسسه خیریه توانبخشی همدم فتح المبین نگهداری میشود، اظهار کرد: این افراد عموما بی سرپرست، بدون سرپرست موثر و یا خانوادههایی که چند معلول دارند در رده سنی 5 الی 60 سال پذیرش شدهاند.
مدیر عامل موسسه خیریه توانبخشی همدم فتح المبین با بیان اینکه 400 دختر معلول بر حسب ضریب هوشی به بخشهای مختلف تقسیمبندی شدهاند، خاطرنشان کرد: کودکانی که دارای اختلال کمتری باشند آموزش پذیر بوده و با کمک مربیان و مادر یاران آموزش میبینند.
وی بیان کرد: تخصیص بودجه بهزیستی برای این موسسه کمتر از یک سوم هزینههای این مرکز را تامین میکند و مابقی آن را خیرین با کمکهای نقدی و غیر نقدی تأمین میکنند؛ بهزیستی برای هر معلول حدود 500 هزار تومان میپردازد درحالی که برای گذراندن دورههای گفتاردرمانی و کارگاه هر کدام ازمعلولان، حدود یک میلیون و 500 هزار تومان نیاز است.
حجت با اشاره به مسئولیت اجتماعی تمام شهروندان در قبال معلولان، تصریح کرد: موسسه همدم همواره تلاش کرده است که حالت سکون نداشته و رو به سمت جلو پیش برود از این رو کارگاههای فنی و حرفهای دایر کردیم و معلولان در رشتههای مختلف فعالیت میکنند تا به علایق و استعداد خود دست یابند.
وی مهمترین نیاز معلولان موسسه همدم را نیازهای عاطفی و خانواده دانست و تأکید کرد: حدود 150 نفر در این مرکز مشغول به کارند با این وجود بالغ بر هزار نفر یاوران موسسه خیریه توانبخشی همدم فتح المبین همکاری میکنند.
مدیر عامل موسسه خیریه توانبخشی همدم فتح المبین ادامه داد: خانواده های زیادی در نوبت قرار گرفتند از این رو با کمک خیرین و همیاری بهزیستی خواستار گسترش این مجموعه هستیم.
حجت در پایان بیان کرد: شهروندان به جهت آشنایی بیشتر با فعالیتها و توانمندی های دختران مرکز میتوانند در بازارچهای که در تاریخ ۲۵ تا ۲۹ مردادماه با حضور خیرین و هنرمندان برگزار میشود، شرکت کنند.
گزارش از سعیده حیهدر
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما