به گزارش صدای دانشجو به نقل از فارس آیتالله امامیکاشانی دربرنامه شناسنامه این هفته در مورد آغاز مبارزات انقلابیاش اظهارداشت: وقتی در مدرسه فیضیه بودیم، مرحوم نواب صفوی گاهی به مدرسه میآمد و روی یک چهارپایه می ایستاد و صحبتهای انقلابی جالبی را بیان میکرد که همین صحبتها باعث شد از همان موقع به نواب علاقمند شوم، در همان روزها مرتب در کلاسهای امام(ره) هم شرکت می کردم و درس فقه و اصول را خدمت ایشان بودیم.
وی ادامه داد: بعد از فوت آیتالله بروجردی به تهران آمدم، سال 42 انقلاب در ظاهر شکست خورد و نظامی پهلوی با کودتا قیام مردم را سرکوب کرد؛ در جمعیت روحانیت مبارز تهران که همراه با شهید مطهری بودیم، ایشان میگفتند زیاد هم نباید تاسف بخوریم چون اگر این انقلاب پیروز میشد، به دلیل اینکه روی جوانها به خوبی کار نکرده ایم، ممکن بود که به سمت جریان مارکسیست سوق داده شوند، ما باید کار فرهنگی انجام دهیم و روی جوان ها کار کنیم تا بعد از پیروزی امام در انقلاب، جوان ها به سمت ایشان بروند.
امامیکاشانی افزود: در آن زمان تبلغیات جریان مارکسیستی خیلی چشمگیر بود و در مقابل جریان شاه توانست به خوبی خودنمایی کند و افراد زیادی را با خود همراه کند. انقلاب 15 سال سیر خود را طی کرد و جوان ها در مدارس، دانشگاه ها، مساجد، جلسات درس و تفسیر و... ساخته شدند تا آماده انقلاب شوند.
امامجمعه موقت تهران در ادامه برنامه در پاسخ به این سوال که نخستین دستگیری شما توسط ساواک چه زمانی انجام شد، اظهارداشت: سال 56 بود که برای اولین بار به منزل ما ریختند و من را دستگیر کردند. البته من مدت ها قبل از دستگیری ممنوع المنبر و بارها به ساواک احضار شده بودم اما سال 56 بود که برای اولین بار به زندان رفتم.
وی ادامه داد: وقتی در مسجد چهار راه قدس نماز می خواندم، یک بار که مشغول سخنرانی بودم ساواک به مسجد آمد و در نهایت به گنبد کاووس تبعیدم کردند. در همان ایام آیتالله مهدوی کنی را هم به بوکان تبعید کردند. نکته جالب این بود که وقتی حکم تبعید من را دادند، همراه من به گنبد نیامدند، بعد از پیروزی انقلاب، کسی که مسول اسناد ملی بود به من گفت شما پرونده عجیب و خواندنی دارید. یکی از مسائلی که او می گفت مساله تبعید من بود که در پرونده نوشته شده بود به طور همزمان به شهربانی و ژاندارمری دستور داده بودند من را دستگیر و به گنبد کاووس منتقل نمایند. نکته جالب این بود که هیچ یک از این دو نیرو به خیال این که آن یکی مرا دستگیر و به گنبد می فرستد، به سراغ من نیامدند و در راه گنبد کسی همراه من نبود.
امامی کاشانی افزود: زمانی که امام(ره) به پاریس رفتند، به اداره شهربانی رفتم تا گذرنامه بگیرم و به فرانسه بروم تا با امام دیدار کنم. وقتی وارد شهربانی شدم، سرهنگی که آنجا بود گفت محل اقامت شما کجاست؟ گفتم تهران. گفت نه، محل اقامت شما تهران نیست. بعد هم به اتاق دیگری رفت و یک سری تلفن زد و در نهایت هم گفت فعلاً برو تا بعد ببینیم چه می شود. در آن روزها آنقدر وضعیت کشور سست شده بود و به همین دلیل در آن شرایط نمی توانستند من را به گنبد بفرستند.
وی همچنین گفت: روزی که به من گفتند تا 24 ساعت دیگر باید تهران را ترک کنی و به گنبد بروی، دو رکعت نماز خواندم و صدقه هم دادم و از خدا خواستم به مصلحت خودش بلا را از ما دور کند. ظاهراً همان دو رکعت نماز و صدقه باعث شد تبعید پیش نیاید و من به گنبد فرستاده نشوم.
امامی کاشانی در ادامه برنامه شناسنامه گفت: من در مسجد بزازها سخنرانی میکردم، دکتر وفایی یکی از کسانی بود که در این سخنرانی ها حضور داشت. بعد از چند روز اداره ساواک بازار من را احضار کرد و در جلسهای که داشتیم از من خیلی تعریف و تمجید میکردند و به نوعی به من و بحث هایم ابراز علاقه کردند. در جوابشان گفتم من در قم طلبه بودم و زندگی سادهای داشتهام و الان هم مثل همان موقع زندگی سادهای دارم.
وی ادامه داد: وقتی این صحبتها را کردم یکی از اعضای ساواک که آنجا بود به همکارش گفت، این به کار ما نمی آید! من از ساختمان بیرون آمدم و از آن موقع به بعد بود که من را تعقیب کردند و در ادامه ممنوع المنبر شدم.
امام جمعه موقت تهران گفت: در تهران و شهرستانها روحانیانی بودند که فریب شیطان را خوردند و با ساواک همکاری کردند.
امامی کاشانی در پاسخ به این سوال که روز ورود امام(ره) کجا بودید اظهارداشت: آن روز در فرودگاه بودم. مرحوم آیت الله آشتیانی هم همراه ما به فرودگاه آمد و همگی در آنجا در انتظار امام بودیم. حضرت امام وقتی از پلههای هواپیما پایین آمدند صدای الله اکبر همه بلند شد. آقای ناطق نوری امام را سوار ماشین کردند و به مدرسه علوی بردند و ما هم در آنجا خدمت امام می رسیدیم.
وی افزود: وقتی به دبیرستان علوی میرفتیم تا با امام دیدار کنیم، در خیابان ایران جمعیت زیادی جمع می شدند و شعار می دادند «ارتش آمریکایی نابود باید گردد»؛ این ها منافقین بودند که به سمت دبیرستان میرفتند و این شعار را میدادند؛ وقتی با امام صحبت کردیم ایشان فرمودند که کشور بدون ارتش نمی تواند باشد و به وجود ارتش نیاز است. در واقع امام خیلی محکم در این مورد صحبت کردند. توطئه منافقین این بود که اول نیروی نظامی و انتظامی کشور را از بین ببرند تا در ادامه دست خودشان برای فعالیت باز شود که اما از همان ابتدا به این موضوع توجه لازم را داشتند.
امامی کاشانی در مورد اولین مسئولیت خود بعد از پیروزی انقلاب اظهار داشت: بعد از حدود یک هفته از پیروزی انقلاب، شهید مطهری با من تماس گرفت و گفت که الان خدمت امام(ره) هستم و صحبت از مدرسه سپهسالار (شهید مطهری فعلی) است و صحبت این است که شما این مسولیت را قبول کنید، من هم قبول کردم و از آن زمان تولیت این مدرسه را به عهده گرفتم.
وی افزود: نام این مدرسه از ابتدا سپبهسالار نبود و نام اصلی اش مدرسه ناصریه بوده است. نام این مدرسه توسط مدرس به مدرسه سپهسالار تغییر پیدا کرد. زمانی که من به این مدرسه آمدم با توجه فعالیت های علمی و مذهبی که داشت، بعد از شهادت استاد مطهری، حس کردم نام ایشان برازنده این مدرسه است و به همین دلیل نام این مدرسه را، به مدرسه عالی شهید مطهری تغییر دادیم.
امامجمعه موقت تهران در ادامه برنامه در مورد حضورش در مجلس هم چنین گفت:در اولین دوره مجلس، به نمایندگی از مردم کاشان وارد مجلس شدم. دو سال از نمایندگیام در مجلس میگذشت که شورای عالی قضایی از من خواست که بیایم و دیوان عالی عدالت را تاسیس کنم، به همین دلیل از مجلس استعفا دادم و کارهای مربوط به تاسیس دیوان عالی عدالت اداری را انجام دادم. بعد از تاسیس این دیوان هم حضرت امام من را به شورای نگهبان فرستادند و دیگر فرصتی برای حضور در مجلس شورای اسلامی وجود نداشت.
وی ادامه داد: سال 62 برای نخستین بار به شورای نگهبان رفتم و سال 79 هم از این شورا استعفا دادم. در مجموع چهار دوره در این شورا بودم و در نهایت اواخر دوره چهارم از این شورا استعفا دادم. کار اساسی شورای نگهبان، بررسی قوانین شورای اسلامی است. قوانین مجلس گاهی ممکن است خلاف شرع باشد و گاهی ممکن است برخلاف قانون اساسی باشد. من در آن زمان سخنگوی شورای نگهبان بودم.
امامی کاشانی در مورد اینکه برخی می گویند بعضی از تصمیمات شورای نگهبان سیاسی است، یادآور شد: تصمیم سیاسی معنایی در قانون ندارد چون مصادیق خلاف شرع و خلاف قانون اساسی مشخص است، ممکن است در مورد تایید و رد صلاحیتها و انتخابات این صحبتها انجام شود. من در آن ایام از طرف شورای نگهبان مسول نظارت بر انتخابات بودم و گاهی پیش میآمد که مجبور میشدیم انتخاباتی را باطل اعلام کنیم؛ در یکی از موارد که خیلی هم جنجال آفرین بود، روزنامهها مطالب زیادی علیه من نوشتند و حرف های ناروایی را در موردم عنوان کردند. آیت الله صافی آن زمان دبیر شورای نگهبان بودند. یک روز صبح که به شورا رفتم، ایشان گفت این درست نیست که فلانی (امامی کاشانی) را اینطور تنها گذاشتهاید و اینها هم اینطور در موردش حرف میزنند و مینویسند، باید چارهای اندیشید، صحبتهای مختلفی انجام شد و در نهایت به این جا رسیدند که به امام نامهای بنویسند؛ در نهایت 12 نفر عضو شورای نگهبان این نامه را امضا کردند و گفتند خودت نامه را نزد امام ببر.
وی ادامه داد: بدون اطلاع قبلی خدمت امام(ره) رسیدم تا نامه را تقدیم ایشان کنم. وقتی رسیدم اذان ظهر بود و حاج احمد آقا آمدند و گفتند امام الان مشغول نماز هستند. ما صبر کردیم تا نماز امام تمام شد و نامه را تقدیم ایشان کردیم. حاج احمد آقا گفتند می خواهید خودتان نامه را بخوانی یا من بخوانم؟ گفتم شما بخوانید، امام بعد از شنیدن نامه دیدند من را خیلی تحت فشار قرار داده اند و خیلی ها با سخنرانیهای خود و یا نوشتن مقاله در روزنامه من را کوبیدهاند. امام فرمودند شما ناراحت نباش من چیزی می نویسم و به احمد می دهم تا شب در تلویزیون بخوانند.
امام جمعه 82 ساله تهران افزود: بزرگترین و بهترین پیامی که امام برای شورای نگهبان صادر کردند، در آن مقطع بود که این پیام در درب وروی شورای نگهبان نصب است.
وی در مورد چگونگی تایید صلاحیتها در شورای نگهبان گفت: من به دلیل آنفاکتوسی که کردم بعد از سال 79 نتوانستم در شورای نگهبان باشم اما آن زمان بر اساس قانون می گفتند فلانی صلاحیت دارد یا ندارد و یا اینکه فلان انتخابات سالم است یا ناسالم. همان زمان هم صحبت هایی در مورد ما انجام می دادند که درست نبود.
امامجمعه موقت تهران در مورد ایام ارتحال هم اظهارداشت: نزدیک به غروب آفتاب بود که امام در حال احتضار بود. ما به اتفاق جمعی از دوستان از جمله مقام معظم رهبری،آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله مشکینی، آیت الله امینی، دوستان شورای نگهبان و... به بیت رفتیم. در حضور حاج احمد آقا این بحث انجام شد که با توجه به شرایط خاصی که وجود دارد، بعد از امام چه باید کرد. اولین مساله ای که مطرح شد، تشکیل شورای رهبری بود. در شورای رهبری صحبت از آقای مشکینی و شخص مقام معظم رهبری بود. گرم این صحبتها بودیم که حاج احمد آقا آمدند و گفتند امام وفات کردند، این خبر باعث شد جلسه برهم بخورد.
وی ادامه داد: در جلسه خبرگان قبل از تشکیل جلسه، من به جایگاه هیات رئیسه رفتم و با آقای هاشمی صحبت کردم. ایشان گفت من قصهای از امام(ره) میخواهم نقل کنم. روزی که آیتالله خامنه ای در سفر کره شمالی بودند، امام فرمودند ایشان به درد ِ رهبری می خورد. آقای هاشمی گفتند با توجه به حضور عراق در مرزها، باید خیلی زود و همین امروز کار را جمع کرد.
امامی کاشانی افزود:« اولین بحثی که در این جلسه مطرح شد، بحث شورای رهبری بود که دوستان مخالفت کردند. علت مخالفت هم این بود که می گفتند یکی از دلایلی که بازنگری قانون اساسی را مطرح کردیم، شورای عالی قضایی بود، در شورای عالی قضایی به اینجا رسیدیم که تصمیم گیرنده باید یک نفر باشد. در نهایت رای گیری شد و شورای رهبری رای منفی گرفت. بعد از این بود که آقای هاشمی موضوع را مطرح کردند. بنده هم صحبت کردم و به بیان سوابق علمی و مبارزاتی امام پرداختم و بعد از صحبت برخی دیگر از دوستان مجلس خبرگان به مقام معظم رهبری رای دادند.
وی ادامه داد: شخص مقام معظم رهبری می گفتند نه و روی این صحبت خود اصرار داشتند و از آن طرف روی انتخاب مرحوم آذری قمی اصرار داشتند. حتی بین آقا و آقای آذری صحبت هایی هم رد و بدل شد اما در نهایت مجلس به مقام معظم رهبری رای داد.
امام جمعه موقت تهران در بخش دیگری از برنامه شناسنامه گفت: خوشبختانه مقام معظم رهبری درست خط امام را دنبال کرد. ملت ایران هم با بصیرت زیادی ایشان را همراهی کردند و همان خط ادامه پیدا کرد. بعد از رحلت امام مشکلات ما خیلی زیاد شد اما به لطف و الهامات خدا و دست مبارک ولیعصر (عج) مقام معظم رهبری خیلی خوب عمل کردند.
وی افزود: بعضی ها اهل نماز شب و تجهد بودند اما تقوای سیاسی نداشتند.
عضو سابق شورای نگهبان در مورد فاصله گرفتن از فضای معنوی جبههها یادآور شد: این یک مساله روانی است که افراد بعد از اینکه به رفاه می رسند، تحول پیدا می کنند و روحیه جهادی به روحیه رفاه طلبی تغییر پیدا میکند.
امامی کاشانی در ادامه برنامه شناسنامه گفت: شرایط و فضا در هر حکومتی میتواند در روشها تاثیرگذار باشد. فکر میکنم باید از تاریخ عبرت گرفت. معنای عبرت این است که به نقاط قوت توجه کرد و از نقاط ضعف گذشتگان دوری کرد. دولت های مختلف نقاط قوت و ضعف زیادی داشته اند و انشالله دولت یازدهم به رهنمود مقام معظم رهبری در مورد توجه به نقاط قوت دولت های گذشته و پرهیز از نقاط ضعف آنها توجه داشته باشد.
امام جمعه موقت تهران در مورد اتفاقات سال 88 اظهارداشت: از این اتفاقات هم میتوان درس شخصی گرفت و هم درس سیاسی و اجتماعی. درس شخصی این بود که انسان نباید به دنبال هوا و خواست های خود برود و کاری کند که رضای خدا را در پی داشته باشد. در مسائل سیاسی و اجتماعی هم انسان باید به «ما» نگاه کند نه «من»؛ در مسائل شخصی اگر انسان تقوا را به طور کامل رعایت کند، حاضر نمی شود هرچیزی را بگوید و هرچیزی را بنویسد. در ادامه انسان موقع انجام کارهایش باید به جامعه و مردم هم توجه داشته باشد و به این موضوع نگاه کند که بیانیه و حرف من چه بازتابی در دنیا خواهد داشت.
وی ادامه داد: یک وقتی هست که یک نفر در انتخابات رای نمیآورد و اعتراض میکند و بیانیه صادر میکند و میگوید من انتخابات را سالم نمیدانم و فرد منتخب من هستم و بعد هم کنار میرود. این اشکالی ندارد اما یک وقتی هست که یک نفر علاوه اعتراض، جامعه را هم تحریک می کند. این به معنای این است که انسان خودش را میبیند و نه خدا را؛ دنیا دنیایی است که اگر یک صدایی بلند شود، افرادی که قصد شوم دارند پشت این صدا پنهان میشوند و قائلههای زیادی به پا میکنند.
وی افزود: سال 88 همین اتفاق افتاد و یک اشتباه و بی تقوایی این عوارض را به وجود آورد. لطف خدا، کمک امام زمان (عج) و تدبیر مقام معظم رهبری باعث شد که این موضوع حل شود؛ در این اتفاقات برای من مشهود بود و یقین داشتم که دست حضرت در کار است که این فتنه آرام بگیرد. انشالله در آینده هم همه افراد درس بگیرند که اگر چیزی را مورد پسندشان نبود، بگویند نپسندیدیم، حتی اگر می خواهند بیانیه بدهند هم بدهند اما کاری نکنند که مورد سوءاستفاده استکبار قرار بگیرد.
امامیکاشانی در بخش دیگری از این مصاحبه اظهارداشت: توبه حقیقتی است که اگر انسان اگر به سمت آن برود، محبوب خدا می شود. توبه کار خوبی است، اینکه بیایند بگویند ما اشتباه کردیم و از ملت و مقام معظم رهبری طلب بخشش کنند کار خوبی است که انسان را بزرگ می کند. نمی دانم چرا برخی به خاطر کارهایی که انجام دادند عذرخواهی نمی کنند.
وی در ادامه برنامه گفت: خوشبختانه دولت دولتی است که رئیس آن انسان فرهیخته و شایسته ای است. وی فرزند حوزه و دانشگاه است؛ از خدای متعال می خواهیم دولت آقای روحانی هم خط امام و رهبری را ادامه دهد و در مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... این خط را دنبال کنند.
امامجمعه موقت تهران در پایان خاطرنشانکرد: متاسفانه الان نسبت به گذشته شوری که در نماز جمعه وجود دارد کم است، مخصوصاً در سال های اخیر این موضوع کمرنگتر شده است؛ فکر میکنم مسائل اخلاقی و سیاسی باعث کاهش شور و حال نماز جمعه شده و انگیزه بعضیها برای آمدن کم شده است؛ نمازجمعه اتفاق بسیار مهمی است و خطیب جمعه هم باید خیمه ولایت را در فضای مصلا و نمازجمعه بیاورد تا همه زیر این خیمه جمع شوند. اگر خطیب مردم را تجزیه کند و یک نفر را بکوبد و از یک نفر تعریف کند، به کلیت نماز جمعه لطمه می خورد. علاوه بر مسائل سیاسی و اخلاقی، خطیب جمعه هم در این میان نقش زیادی دارد.
دیدگاه شما