این طوری بود که بعد از عدم اعتماد نمایندگان ملت به گزینه اول وزارت علوم به خاطر بازیگری شان در فتنه ی هشتاد و هشت ؛ فرجی دانا را پیش فرستادند برای گرفتن رأی اعتماد ؛ و مابقی شان پشت سرش به وزارت خانه آمدند .
پیاده نظام های دانشگاهی شان هم به خط شده اند . همان ها که سالهای دوران احمدی نژاد را با سکوت تاکتیکی و البته فترت حاکی از یأس و نومیدی از بی توجهی مردم گذرانده بودند ، حالا دوباره زبان باز کردند و بازگشته اند . مطلب هم زیادی روشن است ! به نظر نمی رسد بازیِ از پیش باخته ای را شروع کرده باشند . بدیهی ست احمدی نژاد رفته ؛ و حالا خوشمان هم نیاید همان حضرات هشت سال پیش به وزارت خانه برگشته اند _ اگرچند با لباس اعتدال . و به این ترتیب این جماعت از حالا به پشت و پناه وزارت شمشیرهاشان را رو کشیده اند برای فتح دانشگاه !
به این ترتیب پیش بینی احوالات دانشگاه و تشکلهای دانشجویی در آینده ی نزدیک نباید مطلب پیچیده ای باشد : پیاده نظام هاشان که از پیشترها مشغول تدارک و تعبیه ی نقشه های نو و عضوگیری و تعمیق بدنه ی دانشجویی بودند. و از طرف دیگر هم وزارت خانه آنچنان که از قبل برنامه ریزی شده بود به اصلاح طلبان رسید ، و حالا این پیاده نظام با این ساز و برگ از چنان عقبه و حمایت به ظاهر قانونی هم برخوردار است . آن سوی ماجرا هم که خودتان می دانید ! جریانات و تشکلهای دانشجویی اصیل و متعهد به انقلاب اسلامی وضع مطلوبی ندارند . از طرفی نبود مخالف و رقیب جدی کف دانشگاه ، و در طرف دیگر تخیل ابدی بودن اعتماد مردم و گفتمان غالب جامعه ، غنا و محتوای تشکلهای ما را به ضعف و سستی کشانید. این جوری ست که دست کم در آینده ی نزدیک انتظار واکنش و یا طرح و برنامه ی روشن برای مقابله و یا معامله با این وضع نو از سوی این تشکلها قدری دور از ذهن و مع الاسف « فضایی » ست !
و اما اهدافشان هم روشن است . اگرچند دوران حکومت تجدیدنظرطلبان بر دانشگاه و سالهای « عبور از خاتمی » مدت هاست گذشته ؛ اما به نظر نمی رسد خواسته ها و آرزوهای این جماعت چندان تغییری کرده باشد . حتی اگر روش ها و شعارهایشان تغییر کرده باشد : اعتدال ! و هوشمندانه و وفق شرایط روز تاکیتک های عملیاتی شان را به روز کرده باشند . این هم همان حکایت با پنبه سر بریدن است دیگر !
البته خیال می کنیم اوضاع همین طوری ست که نوشتم ؛ و معتقدم باید واقعیت ها را دید . این که دفاتر پرشمار ما در سراسر کشور این روزها از لحاظ تشکیلات و محتوا وضع نه چندان خوبی دارند ، و این که این جماعت از خیلی پیشترها و با حمایت های پیدا و پنهان وزارت خانه شورای کشوری احیای انجمن های اسلامی را تشکیل داده اند از همین هاست . اگرچند برخی خیال کنند اوضاع به این شوری ها هم نیست . و البته این دوستان هم می توانند همه ی این داستان ها را از سر ضعیف تصور نکردن دشمن دنبال کنند . بالأخره روشن است که طراحی ها باید مبتنی برای "حالات حدی" و با در نظر گرفتن بدترین شرایط ممکن انجام شود .
بازی عوض شده : دوگانه ی « اعتدال و افراط » زمین بازی تازه ایست که حضرات اصلاحاتی برای بازگشت به قدرت تعریف کرده اند ، و خوب حق هم دارند ! بعد از انتخابات ریاست جمهوری و جواب گرفتن آن ها از این تاکتیک نو ؛ روشن است که دنبال بسط این تئوری برای تصرف و تسلط بر سایر ارکان قدرت هم باشند ، و به این ترتیب است که ازحالا برای تصرف کرسی های پارلمان خیز برداشته اند . این که الفاظ نامأنوسی مثل « تندرو » و یا « بی ترمز » را از دهان پیر جهان دیده ای مثل "ناطق" می شنویم نشان از همین امیدواری و اطمینان آن ها به این بازی تازه و البته عجله ی آن ها برای بازگشت به قدرت است . گمان می کنم مجرد فهم این « بازی جدید » مطلب مهمی ست . مع الاسف این که هم چنان هم برخی دوستان ما در فضای پیش از انتخابات و در روزهای احمدی نژاد سیر می کنند . و البته این " فهم " هرچه سریعتر اتفاق بیافتد دست ما را در ارائه ی ایده ها و نقشه های نو بازتر می کند .
خوب البته می دانیم از پیشترها می باید این روزها دیده می شد ؛ که نشد ! بهرحال وضع همین طوری ست که می بینید . هم چنان که در سراسر این نوشتار کوشیده ایم حرف های فضایی هم نزنم ! خیلی سخت است تصور این که تشکیلات عریض و طویل بسیج دانشجویی منسجم عمل کند . با این وجود خیال می کنیم فهم این تغییر اوضاع و یا فهم این دوگانه ی « اعتدال و افراط » حداقل هایی ست که می توان روی آن تفاهم کرد .
دیدگاه شما