مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 19. فروردين 1393 - 12:09   |   کد مطلب: 11368
پس از روی کار آمدن دولت سازندگی به صورت مشخص حد فاصل سال 70 الی 76 موجی هدف دار، اساسی و تبیین شده در حمایت از عده ای خاص که در زمینه های هنری دستی بر آتش داشتند شکل گرفت در همین زمان طرح به حاشیه راندن جوانانی که وظیفه ی تبلیغات( تعریف امروزی آن کار فرهنگی) در جنگ را عهده دار بودند در حال اجرا بود
فرهنگی که در خطر است (خطری به نام انحصار طلبی!)
ق نوشت 1: در نظر دارم دلایلی که باعث تشدید تخریب اوضاع فرهنگی کشور گردیده است را در پست هایی با عنوانی که مشاهده میفرماید البته به صورت کوتاه مطرح نمایم. لازم به ذکر است تحلیل حقیر قطعا کامل نبوده و جای نقد برای خوانندگان محترم محفوظ می باشد.

ق نوشت 2: معنا و مفهوم کلمه فرهنگ در سیاهه ای که مشاهده میفرمایید با تعریف و مفهوم "اسلام ناب محمدی" صلوات الله علیه وآله مترادف بوده و کار فرهنگی به منزله ی هرگونه فعالیت و تلاش کوچک یا بزرگی که در راستای اجرایی نمودن احکام اسلام ناب در تمام شئون برخوردار در مفهوم می باشد.

پس از روی کار آمدن دولت سازندگی به صورت مشخص حد فاصل سال 70 الی 76 موجی هدف دار، اساسی و تبیین شده در حمایت از عده ای خاص که در زمینه های هنری دستی بر آتش داشتند شکل گرفت در همین زمان طرح به حاشیه راندن جوانانی که وظیفه ی تبلیغات( تعریف امروزی آن کار فرهنگی) در جنگ را عهده دار بودند در حال اجرا بود، البته لازم نیست این جریانات به شخص خاصی نسبت داده شود چرا که به وجود آمدن این جریان وابسته به یک اراده ی جمعی از طرف رئوس زمام دار جریان فرهنگی کشور بود لذا بنا به بازگو کردن جزئییات نیست، این اتفاقات در حالی شکل میگیرد که کشور مورد هجوم نرم قرار گرفته و اباهه گری غرب ( آنچه که هرگز از آن تحت عنوان "فرهنگ غرب" یاد نخواهیم کرد) روز به روز در حال ترویج می باشد و از طرفی امام امت در این فاصله که اراده ی جمعی زمام داران فرهنگی به دنبال تمرکز امکانات و ارائه ی آن به عده ای محدود با سلایقی محدودتر می باشد همواره به لزوم استقلال فرهنگی و توجه به شبیخون فرهنگی تاکید می فرمایند، چنانچه ایشان در همان زمان می فرمایند:

"«استقلال فرهنگى» بسيار سخت است و بسيار خون دل دارد. مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همه انواع استقلالها سخت‌تر است. من يك وقت گفتم دشمنان «شبيخونفرهنگى» مى‌زنند. اين ادّعا راست است و خدا مى‌داند كه راست است. بعضى نمى‌فهمند؛ يعنى صحنه را نمى‌بينند. كسى كه صحنه را مى‌بيند، ملتفت است كه دشمن چه‌كار مى‌كند و مى‌فهمد كه شبيخون است، و چه شبيخونى هم هست"! (امام خامنه ای، دیدار با معلمان و کارگران ۱۳۷۲/۰۲/۱۵)

حال آنکه تمرکز قدرت نرم کشور در این زمان حساس به دستان عده ای محدود می افتد که مشخصا نه تنها برنامه ای برای مقابله با این شبیخون فرهنگی نداشته بلکه خود نیز شروع به همرنگ شدن با جریان مهاجم نمودند تا آنجا که با تغییر دولت در سال 76 جریان زمام دار فرهنگ کشور به جریان انحصاری بدل شده که اساسا همرنگ با جریان معارض فرهنگی به ترویج مفهومی صد درصد متناقض با فرهنگ اسلامی می پردازد(!) از تولید فیلم ، موسیقی ، کتاب و آثار هنری گرفته تا سردست گرفتن شعائری همچون آزادی، حقوق بشر، حقوق شهروندی، آزادی بیان و... با مفهومی متناسب و همگام با اباهه گری های جهان غرب، تا آنجا که امروز مشاهده می نماییم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشوری که آرمانش اتصال به جهانی شدن اسلام عزیز بود، در حال حاضر شبکه نشین مفسدان بهاییت گردیده است. در این رابطه و اینکه در این فاصله 8 ساله یعنی از سال  76 الی 84 چه بر سر فرهنگ اسلام ناب آوردند در موضوعات بعدی می پردازیم اما نکته ی مهم ادامه ی پروار شدن و قدرت گرفتن گروهی بود که در حال تبلیغ و تولید آثار به اصطلاح فرهنگی در کشور بودند. اضافه شدن کانون های متعدد در زمینه های مختلف فرهنگی تحت مدیریت همان عده ی محدود و تاثیر گزاری و تغییر در همه ی حوزه های مربوط به زندگی مردم یعنی هر آنچه که امروز از آن تحت عنوان "سبک زندگی" یاد میکنیم از جمله مهمترین دستاورد فرهنگی بود که به جرات میتوان به انحصار کشیده شدن آن را دید. مشخصا در این رابطه و عدم توجه این گروه خاص به مسئله ی تهاجم فرهنگی، امام امت می فرمایند:

"مثل اينكه در باب تهاجم فرهنگى ما يك روزى گفتيم دارد تهاجم فرهنگى انجام مى گيرد. اين صحبتِ دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من مى خواستند كه تهاجم فرهنگى را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنّه دارم تهاجم فرهنگى را مى بينم، مى توانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنرانى نشان هم دادم؛ اما بعضيها شروع كردند به انكار تهاجمفرهنگى! و گفتند: نه آقا، چنين چيزى وجود ندارد! بنده به ياد بنى صدر افتادم. در اول جنگ تحميلى عراق، دلسوزهاى محلى مى آمدند و مى گفتند عراقيها به خاك ما حمله كردند؛ بهمرز ما نفوذ و تجاوز كردند. ما به بنى صدر مى گفتيم: رئيس جمهور! شما چه خبر داريد؟ مى گويند عراقيها حمله كردند؛ مى گفت دروغ مى گويند؛ اين سپاه براى اينكه خودش امكانات دست و پا كند، اين حرفها را مى زند! آنها را متهم مى كردند. بعد هم به دهلران رفت - كه هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ايستاد و مصاحبه كرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ مى گويند عراقيها آمده اند؛ عراقيها كجايند؟! از دهلران بيرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسيله ى عراقيها تصرف شد. نمى شود كه واقعيات را با چشم روى هم گذاشتن انكار كرد." (امام خامنه ای، دیدار با دانشگاهیان سمنان، ۱۳۸۵/۰۸/۱۸)

کار به جایی میرسد که آثار ضد فرهنگی، ضد شرعی و ضد اخلاقی و سخیف به عنوان آثار هنری، خوراک فکری جوانان را تامین کرده و روز به روز مورد تایید و تمجید همین عده ی محدود قرار میگیرد. سینمایی دولتی(!) جمهوری اسلامی به پاتوقی برای زیر سوال بردن مبانی مشروعیت اسلام و نظام اسلامی بدل میگردد. با تغییر دولت در سال 84 تلاش بسیاری برای شکست این انحصار صورت میگیرد اما مشخصا سمت و سوی سیاست گزاری این تلاش ها صحیح و قابل قبول نیست چرا که اساسا تقابل در عرصه ی نرم از دو اصل اساسی و کلی تشکیل میگردد، اول ایجاد یک شبکه مدیریتی و اجرایی قوی هم طراز و هم سطح با شبکه ی مدیریتی  جریان معارض و مقابل! دوم تلاش در تغییر ماهیت جریان معارض و مقابل با نفوذ در ساختار های ایجاد شده توسط همان جریان! لذا با توجه به عدم برنامه ریزی مناسب برای پیاده نمودن این راهکارها و اساسا بی برنامه بودن در راستای شکست انحصار و از طرفی بر انگیخته شدن حساسیت انحصار طلبان و تلاش همه جانبه برای تقابل با مدیران فرهنگی کشور عملا نتیجه ای حاصل نمیکند، این در حالیست که روز به روز ترویج اباهه گری توسط رسانه های غرب شدت گرفته و مبانی فرهنگی و معروف در سطح جامعه در حال رنگ باختن می باشد، بازهم عدم برنامه ی مناسب دولت برای تقابل با معارضه ی نرم جهان غرب و از طرفی فعالیت بی وقفه ی پیاده نظام آن ها درون کشور از جمله مهمترین نتایج این رنگ باختن میباشد. بروز و ظهور این انحصار در حد فاصل سال 84 الی 92 بسیار ملموس، مشهود و قابل درک است لذا مشخصا در این دوره با پدیده ای مواجه هستیم که در آن افرادی که زاییده و پرورش یافته ی مدیریت عرصه ی فرهنگی در 16 سال قبل می باشند و در حلقه های مربوط به همان عده ی محدود رشد کرده اند، بسیار محترم، متشخص و دارای فرهنگ عمومی بالا می باشند اما از طرفی افرادی که در حال تولید و عرضه ی فرهنگ و کار فرهنگی منطبق با اسلام و ارزش های اسلامی هستند، عده ای امل، عقب افتاده ، تندرو و افراطی لغب میگیرند! همانطور که در قبل به آن اشاره شد، این در حالیست که جریان پروار شده که مدال متوهمانه و خودساخته ی روشنفکری را به سینه میزند در این دوره هرگونه توهین و برخورد نامناسب با افرادی که در رئوس مدیریتی فرهنگی کشور قرار گرفته اند نشانه ی استقلال فکری و شخصیت  و فرهنگ بالای خود دانسته و از طرفی ایجاد هرگونه آثاری که مبانی نظام را زیر سوال ببرد از جمله هنری ترین و بهترین آثار این گروه محدود لقب میگیرد چرا که اساسا مبانی فکری و ساختاری شکل گرفته در خدمت اسلام و نظام اسلامی نبوده و در حال حاضر نیست و درآینده نیز نخواهد بود! با تغییر دولت در سال 92 و ایجاد مناظره ای تحت عنوان "مناظره ی فرهنگی، اجتماعی" هریک از افرادی که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری و تعیین کننده مسیر فرهنگی کشور به ارائ ی طرح ها وایده های فرهنگی خود می پردازند، حال آنکه پس از انتخابات 24 خرداد 92 میتوان گفت جریان انحصار طلبی که به فراز و فرود آن پرداختیم توانست نفس راحتی بکشد چرا که بار دیگر اختیار تعیین مسیر فرهنگ کشور را در تمام شئون در دست گرفت:

روحانی در مناظره ی فرهنگی و اجتماعی کاندیداها: آیا اولویت همان است که در خیابان‌ها می‌بینیم؟ اینکه اگر چهار جوان در خیابان تخلف کردند فقط با آنها برخورد شود؟ ما فساد‌های بزرگ را فراموش کرده‌ایم و به مسائل جزئی توجه می کنیم که این مسائل قابل گذشت است و می شود از طریق فرهنگ آنها را حل کرد. وی با بیان اینکه هنر بهترین سفیر ما در جهان است اظهار داشت: آیا ما سفیری بهتر از حافظ داریم، آیا از هنر فرشچیان، میرخانی و احصایی غرور‌آفرین‌تر داریم؟ آیا از صدای شجریان بهتر داریم؟ آیا از خط و خوشنویسی ایران در دنیا بهتر سراغ داریم؟ آیا از بناهای عظیم اصفهان، شیراز و غیره در جهان زیباتر داریم؟ روحانی تاکید کرد: همه اینها سفیران ما هستند که می‌توانند در سطح جهان، افکار عمومی را به مفاخر فرهنگی ما جذب کنند.

امروز همان افرادی که به خود اجازه می دهند به شعور مردم توهین کرده و ارزش ها و مقدسات آن ها را زیر سوال ببرند عنوان سفیر فرهنگی ما لقب گرفته و از طرفی خونی که از امثال علی خلیلی عزیز در خیابان های شهر ریخته میشود اولویت فرهنگی ما نیست! اصلا بهتر است برای خومان اولویت جدید معرفی کنیم و مدل لباس و آرایش هایی که تیشه به ریشه های اصالت فرهنگی مان میزنند را به عنوان اولویت معرفی کرده یا جلسه ای ترتیب دهیم که دختران این مملکت خود را بیارایند و با لباس های مختلف جلوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی(!) مملکت راه بروند و یا همچون رقاصه های مفسد غربی بنوازنند و وزیر هم با اشتیاق تشویق کند، قربة الی الله! در سالی که به نام فرهنگ مزین گردیده است، به راستی شکست این انحصار به عزم ملی نیاز دارد...

والسلام

دیدگاه شما

آخرین اخبار