می خوام از همین اول بدون مقدمه برم سر اصل مطلب به وضوح از کلمه ی اصلاح طلب مشخص است که این
حزب در پی اصلاح چیزی است، اما واقعا چه چیزی؟! قصد من در متن زیر پیدا کردن این چیز مهم است که فعلاً اسمش رو همون چیز میذارم. در مرحله ی اول میریم سراغ این که ببینیم این اصطلاحاز کی مطرح شد؟
خب خوشبختانه کار سختی نداریم و به روشنی میدونیم دقیقا بعد از اتمام دوران هشت ساله ی ریاست جمهوری
آقای هاشمی بود که زمزمه ها به وجود اومد! حالا یعنی چی؟! یعنی واقعا این حزب برای اصلاح نتایج کار های
صورت گرفته در دوران آقای هاشمی به وجود اومده؟! در این صورت باید عرض کنم که ما اینجا چندتا مشکل
داریم !!!!....
اولاً این که شنیده ها حاکی از اینه که اصلاح طلب ها با آقای هاشمی به خوبی و خوشی و بدون مشکل کار
می کردند! ثانیاً الآن خود آقای هاشمی یکی از مطرح ترین حامیان این گروهه ! ثالثا اگه دو تا مورد قبلی رو هم در نظر نگیریم این مسئله پیش میاد که اینا که چیزی رو اصلاح نکردن و همون کارای آقای هاشمی رو ادامه دادن!؟ رابعاً یه نشونه هایی مثل حرفهای افرادی مانند آقای کدیور و سروش اینو نشون میداد که اونا می خواستن تفکر 4000 ساله ی یکتا پرستی رواصلاح کنند!!؟
ولی واقعاً این شنیده هایی که در مورد اول اومده راسته؟! جواب اینه که اگه اون دوره ی زمانی رو یه تحلیل تاریخی بکنیم و مثل کم سواد ها و کوردل ها همین طوری حرف نزنیم و ازخودمون نظر ندیم، میبینیم که نه خوبیی در کار بوده و نه خوشیی، تازه یه عالمه مشکل هم وجود داشته و همین آقایون اصلاح طللب بودند که با دولت و دولتی های دوران آقای هاشمی مخالفت می کردند شاید پیام انتخابات سال 68 به گوششون نرسیده بوده، خب در نتیجه به این پی می بریم که این چیز همون کارهای آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری بوده ولی اینجاست که سه تا مورد بعدیهمه چیز رو به هم می ریزه. اگه واقعا این طوری باشه پس چرا الآن مورد حمایتپ آقای هاشمی هستند و راه ایشون رو ادامه میدند؟! از این گذشته این همه حرف گنده تر از دهانشون مثل سخنای بعضی آقایون در مورد توحید و ولایت فقیه رو چی کنیم؟! یعنی واقعاً اصلاح طلب ها بعد از چند ماه کل اون هشت سال رو با تمام رفتارهای تندشون با رئیس جمهور می ریزند دور و حاجی حاجی مکه؟! اگه اینطور نبوده پس از همون اول دستشون باهم توی یه کاسه ایکه خودش زیر یه نیم کاسه هست، بوده!!!
حالا اگه نعوذ بالله کارهای آقای هاشمی مثل مصرف گرایی جزء راه انبیا و اولیا بود من خودم میگفتم که این امور به ایشون الهام شده و این کارها فی سبیل الله بودند که یکدفعه نظرشون برگشته و رنگ عوض کردند و اون راه رو ادامه دادند! من که از این بحث به نتیجه ای جز نتیجه ی زیر نمیرسم: که این اصلاح طلب ها دچار نوعی توهم بودند و فکر میکردند که می تونند مملکت امام زمان رو با نوعی سیاست لیبرالی تحت کنترل خود بگیرند و با تقلیدی
رفتارهای حزبی مثل جو سازی علیه دولت که بیشتر در آمریکا صورت میگیره، رأی مردم رو به سمت خودشون
جلب کنند. البته این اتفاق برای یه مدت زمانی حدود شش سال به وقوع پیوست و سرانجام همون حامیان آقای خاتمی با طرح گذر از خاتمی کاری کردند که اصلاحات شکست بخوره، حالا هم که بعضی از این آقایون که از اعضای همین حزب بودند از گفتن جمله ی من یک اصلاح طلبم هراس دارند. درباره ی مورد چهارم هم خودم رو در حدّی نمی بینم که در موردش صحبت کنم و از اینجا به بعدش رو مسپارم به شما که این چیزها رو چی بنامید.
*)وَ إذِا قيلَ لهَمُْ لا تفُْسِدُوا فِ الْرَْضِ قالوُا إنَِّا نحَْنُ
مصُْلحِوُنَ (*
«و چون به آنها گفته شود در روی زمین فساد نکنید گویند:
جز این نیست که ما اصلاح گریم. » )سوره بقره آیه ی 11 (
دیدگاه شما