در جستوجوی آمار برنامههای هفته دفاع مقدس بودم که آنها را در سایت صداوسیما پیدا کردم. با آنچه تصور میکردم مطابقت داشت. حالا میتوانستم به خودم حق بدهم که این حس و حال در پایان هفته دفاع مقدس آنقدرها هم بیدلیل نیست و احتمالاً امثال تو همالان در چنین حال و هوایی هستند. آمار نشان میدهد، صداوسیمای مركز همدان برای هفته دفاع مقدس 6000 دقیقه برنامه تدارک دیده است. 3000 دقیقه در رادیو و 3000 دقیقه در سیمای استان و این یعنی اگر هفت روز هفته را در نظر بگیریم بهطور متوسط، بیش از هفت ساعت در روز! البته این سیاست نه مختص به صداوسیمای استان ما و نه محدود به هفته دفاع مقدس است که در ایامی چون دهه فجر و... نیز اینچنین آمارهایی قابل مشاهده است.
مولوی در دفتر پنجم مثنوی داستان مؤذنی را نقل میکند که در منطقهای زندگی میکرد که بیشتر همسایهها کافر بودند و این موضوع او را بر این میداشت تا با اذان دادن در اوقات شرعی مردم را به دین اسلام دعوت کند. مولوی داستان را تا آنجا پیش میبرد که روزی مردم دیدند کافری با هدیهای در دست به دنبال مؤذن میگردد. وقتیکه دلیل را جویا میشوند، مرد میگوید که من دختری دارم که به اسلام متمایل شده بود و میخواست مسلمان شود اما از وقتی صدای نخراشیده این مؤذن را شنیده است و فهمیده است این شعار مسلمانان است. دل از اسلام بریده است. مولوی در این داستان بر روش تبلیغ تأکید میکند و میگوید که نتیجه کار این مؤذن که صوت خوشی نداشت این شد که یک نفر هم که علاقهمند به اسلام شده بود منصرف شد و چهبسا بهتر بود این فرد این کار را نمیکرد. هرچند که اسلام و اذان هر دو مفاهیم مقدس و زیبایی هستند اما نمایش نادرست آنها هرچند با نیت سالم نتیجهای معکوس به بار میآورد.
صدای نخراشیده صداوسیمای امروز ما در تبلیغ این موضوعات بهگونهای شده که صدای معتقدین و دلسوزان را هم درآورده است، چه رسد به کافران! آنچه بر همهکسانی که کمترین برخورد را با موضوعات فرهنگی و رسانهای دارند روشن است این است که کار رسانه و کار فرهنگی مؤثر، کاری مستمر است. کاری نرم و آرام با استمرار زیاد. موضوعی که به نظر میرسد در خیلی از سیاستهای رسانه ملی ما در نظر گرفته نمیشود. شاید یکی از عوامل مهم روی آوردن مردم ما به رسانههای خارج نشین و ماهوارهها هم همین رویکردهای نامناسب رسانهای باشد. ریزش خروار اطلاعات در یک مدتزمان کوتاه و با بیشترین حجم ممکن چیزی است که دلزدگی را برای مردم به وجود خواهد آورد. دلزدگی تلخی که برای معتقدین به این مفاهیم مقدس، تیر خلاصی خواهد بود بر پیشانی صداوسیما و آنها را از رسانه ملي دور خواهد نمود و البته برای آنها که دلبستگی چندانی به این مفاهیم ندارند از بين رفتن اثر خود این مفاهیم.
بیشترین نتیجه اینگونه رویکردها و سیاستها در حوزه فرهنگ همان ژستهای قهرمانانه موقع ارائه گزارشهای چرب و پررنگي است که هفتگی و ماهانه از منابع مختلف و در همايشهاي متعدد منتشر میشود. نشان به آن نشان که در ایام دیگر سال باید شبکههای مختلف را بالا و پایین کرد برای یافتن چنین برنامههایی.
همه اين حرفها بيتوجهي و نفي توليدات مثبت در اين عرصه نيست بلكه مساله آن است كه در اين سيل، همان برنامههاي مناسب هم غرق مي شوند
دیدگاه شما