مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 20. آبان 1393 - 16:51   |   کد مطلب: 14446
زمین بازی طراحی شده آمریکا برای ترکیه که ترک ها را به رویای شیرین تجدید حیات امپراتوری عثمانی فرو برد، باتلاقی بیش نبوده است که باعث گردیده آنان به دلیل خراب کردن تمام پل های پشت سر خود به اقداماتی انفعالی مانند دخالت در بحران کوبانی روی بیاورند.
بلندپروازی های ترکیه در باتاق سوریه

حوادث سوریه به عنوان مهم ترین مساله چندسال اخیرجهان از پیچیدگی های خاصی در تمام سطوح داخلی ، منطقه ای و بین المللی برخورداراست. در بعد منطقه ای و بین الملل، میدانی برای کسب منافع و مطامع سیاسی، امنیتی و اقتصادی بسیاری از کشورها بوده است.

دربین بازیگران منطقه ای می توان به ترکیه به عنوان بازیگر اصلی اشاره کرد و نحوه مواجهه با مساله سوریه را بزرگترین چالش سیاست خارجی این کشوردانست. برای بررسی استراتژی ها، مسائل و میزان موفقیت یا ناکامی ایده های بلندپروازانه سران ترکیه درموضوع سوریه، ابتدا مسائل تاریخی موثر بر آرمانگرایی و خیال پردازی های دولت کنونی درترکیه بررسی می شود.

با قیام ترک های جوان وروی کارآمدن مصطفی کمال پاشا در29ژوئیه 1923 حکومت جدید ترکیه رسما اعلام موجودیت کرد که پایه اصلی فکری آن را سکولاریسم تشکیل  می داد. چهارکودتای نظامیان در سال های 1960،1971،1980و1996 به دلیل خروج مسئولان دولتی از مبنای سکولاریسم رخ داده است. ترکیه از 1952 به طور رسمی به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)درآمد. حضور نژاد ترک در هشت استان، تاکید سیاستمداران بر  پان ترکیسم و تروریست خواندن پ ک ک از جمله مسائل حل نشده امنیتی – سیاسی ترکیه طی چند دهه اخیرمی باشد.

برخورد ارتش با پ ک ک باعث کشته شدن حدود سی هزار نفر از طرفین از 1984تاکنون شده است. مهم ترین حادثه ساختاری، کودتای نظامیان ضد حزب رفاه به ریاست نجم الدین اربکان  و  برکناری وی از قدرت در 1996 به علت جلوگیری از رشد اسلام گرایی بوده است. در 14 اوت 2001حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان وارد صحنه سیاسی شد  و در سوم نوامبر2003در انتخابات پارلمانی به پیروزی رسید ودر تعارضی آشکار ضمن پایبندی به اسلام خودرا مدافع اصول سکولاریسم نشان داد.

برای تحلیل نوع مواجهه ترکیه با مساله سوریه باید به مسائل فرامنطقه ای همچون نقش انقلاب اسلامی ایران در کشورهای اسلامی، تبدیل شدن ایران به قدرت برتر منطقه، تهدید قدرت آمریکا در غرب آسیا، تهدید 35 ساله موجودیت رژیم صهیونیستی با حضور حزب الله، حماس وجهاد اسلامی، رابطه دیرین ایران و سوریه و پیوند سیاسی فرهنگی عمیق دولتمردان و مردم ایران و عراق و ... پرداخت.

ازدیگرسو باید توجه داشت که سیاست راهبردی آمریکا موسوم به دکترین ترومن از سال 1947تا ورای مرزهای ترکیه گسترش یافت و ترکیه در پیمان های زنجیره ای غرب (ناتو و سنتو)وارد شد. از آن زمان ارتش نقشی کلیدی در تحولات داخلی و خارجی این کشور بازی می کند. با یک میلیون نظامی، دومین ارتش گسترده و آماده جنگ پس از آمریکا در ناتو و یکی از پنج کشور عضو گروه مشارکت هسته ای ناتو محسوب می شود. اولویت گذاری استراتژی مهار و موازنه سازی در برابر ایران از سوی آمریکا و محدودیت های ژئوپلیتیک ترکیه و آرزوهای نوعثمانی گری، سه عامل اصلی حضور تمام قد و عریان ترک ها در حوادث سوریه است. درحالی که دکترین سیاست خارجه رجب طیب اردوغان  به حداقل رساندن تنش با همسایگان بود ولی با انقلاب در کشورهای عربی نقطه عطفی در این دکترین به وجود آمد.

اردوغان با این تحلیل که می تواند خلا تئوریک و فقدان رهبری را برای مردم مسلمان منطقه جبران نماید و انزوای ایران را در گلوگاه های منطقه رقم بزند وارد گود این بازی خطرناک شد. این اقدام در راستای الگوسازی توسط آمریکا برای مسلمانان به جای ایران با الگوی اسلام متمدن، پیشرفته و قابل تعامل با ایالات متحده باشد بود. نمونه اسلامی که سکولاراست و مبارزه با اسراییل را خارج از چهارچوب اعتقادی دانسته واسراییل را به رسمیت می شناسد

منطقه استراتژیک برای رساندن غرب و ترکیه به اهداف و بلند پروازی های آنان سوریه بود.کشوری که در1982برخورد ارتش با اعتراضات طرفداران اخوان المسلمین را به خود دیده بود. غربی ها در 2011 با تحریک عوامل داخلی در شهرهای درعا، حمص، دیرالزور و حماه عملا به واگذاری نقش به ترکیه پرداختند. دولتمردان اخوانی که فرصت به دست آمده را برای رسیدن به آرزوهای تاریخی مذهبی و منطقه ای خود مهیا می دیدند با اشتیاق فراوان وارد زمین بازی غرب شدند و سراسیمه در گرداب عظیم سوریه (خیل عظیم پناهندگان ، ناامنی مرزی ، افزایش تحرکات پ ک ک و ...)غلتیدند.

رویکردهای ترکیه در مواجهه با سوریه طی سال های اخیر حفظ وضع موجود، درگیری محتاطانه، درگیری کامل، جلب کمک متحدین، درخواست کمک فرامنطقه ای، همسوکردن همسایگان با خود، همکاری نزدیک با غرب و پذیرش ریسک بالا در بازی با داعش و اکراد داخلی بوده است.

اهداف مترتب بر راهبردهای منطقه ای ترکیه عبارتند از: مبارزه با هلال شیعی، نوعثمانی گرایی، گسترش پان ترکیسم، حمایت از جریانات اخوانی، رهبری جهان اسلام، تحدید هژمونی ایران، تامین امنیت اسراییل، جایگزینی  نفوذ منطقه ای خود با ایران، تبدیل شدن به مهم ترین عضو ناتو، تداوم جلب حمایت های اقتصادی امنیتی و سیاسی آمریکا و اروپا برای تبدیل شدن به قطب اقتصادی، زمینه چینی برای عضویت دایم در شورای امنیت به عنوان اولین کشور مسلمان و تحکیم اقتدار داخلی (با وجود اکراد و علویان )

اتفاقات سوریه در این چهارسال و موفقیت ایران در نجات این کشور از دست غرب با نوک پیکان ترکیه تمامی راهبردها واهداف و حتی آرزوهای ساده لوحانه اردوغان و داوداوغلو را به شکست کشاند طوری که ماه گذشته اردوغان با لحنی اعتراف آمیز ایران را عامل حوادث منطقه اعلام کرد که این خود اعلام ضمنی شکست دیپلماتیک و امنیتی ترکیه در برابر بازوهای تاکتیکی ایران است. از عوامل شکست ترکیه در سوریه می توان به موارد زیر اشاره کرد: عدم برآورد دقیق توانمندی ها و راهبردهای منطقه ای ایران، عدم شناسایی عوامل هژمونی جمهوری اسلامی، تغییر دکترین روابط با همسایگان، مردمی نبودن حوادث سوریه، نبود تناسب بین اهداف و رویکردها باراهبردهای منطقه ای و فرامنطقه ای و در نهایت مشکلات عدیده داخلی ترکیه.

مشکلات داخلی، ناکامی سران اخوانی ترکیه در نقش آفرینی منطقه ای و فرا منطقه ای را تبدیل به بازی دوسرباخت نمود. افزایش نقش نظامیان و واکنش رسمی رییس ستاد کل ارتش به نوع مواجهه با معترضان کرد، عقیم ماندن مذاکرات صلح که از سال پیش شروع شده بود، انسداد روند دموکراتیک، تحریک اکراد به استقلال طلبی بیشتر به دلیل حمایت ترکیه از اکراد سوریه و اقلیم کردستان عراق، عدم نقش آفرینی موثر در بحران شهر کردنشین کوبانی، و اعتراض استان های کردنشین، ارتقای قدرت عملیاتی پ ک ک با نقش آفرینی بیشتر حزب دموکرات سوریه با حمایت ترکیه، نبود یکپارچگی سیستم ساختاری مذهبی- نژادی و افزایش همبستگی اکراد عراق و سوریه باهم نژادهای خود در ترکیه به دلیل عدم حمایت ترکیه از اکراد کوبانی حتی می تواند باعث شکست حزب عدالت و توسعه گردد چرا که از سه جریان موثر در انتخابات ترکیه، علویان و اکراد منتقد سیاست های مردان اخوانی دولت هستند. سال آینده انتخابات پارلمانی، نخستین آزمون داوداوغلو و اردوغان در پست جدیدشان است وتا چهار سال بعد هیچ انتخاباتی در ترکیه برگزار نمی شود. ناکامی های پی درپی ترکیه در عرصه بین الملل و راست گرا بودن اردوغان و تمایل به نظامی گری می تواند از عوامل شکست حزب عدالت و توسعه در این انتخابات باشد.

پاشنه آشیل سیاست خارجی ترکیه را می توان وجود فاصله  بین تواناییها و تمایلات بلندپروازانه اردوغان با طراحی های خام داوداوغلو دانست. در حالی که مسئولان سیاسی این کشور برای رسیدن به مقاصد خود و تحکیم پیوند با غرب به اقداماتی همچون نصب رادارهای ضدموشک بالستیک درخاک خود(2012)، انجام اصلاحات مورد نظر اتحادیه اروپا موسوم به معیارهای کپنهاگ(تحکیم دموکراسی و کاهش قدرت ارتش) تمرینات سالانه با نیروی هوایی اسراییل در مرز اسراییل و دوری گزیدن از همسایگان خود روی آوردند ولی نتوانستند هیچ یک از مشکلات ژئوپلیتیک و امنیتی خود را از این طریق حل و فصل نمایند. مشکلات تاریخی با ارامنه، اختلاف با یونان بر سر چند جزیره، مسایل قبرس، تلاش روسیه برای تصرف تنگه های استراتژیک بسفر و داردانل، بدهی های سنگین خارجی واز همه مهم تر مشکلات استان های کردنشین استقلال طلب مواردی از این دست می باشد.

به نظر می رسد زمین بازی طراحی شده آمریکا برای ترکیه که ترک ها را به رویای شیرین تجدید حیات امپراتوری عثمانی فرو برد، باتلاقی بیش نبوده است که باعث گردیده آنان به دلیل خراب کردن تمام پل های پشت سر خود به اقداماتی انفعالی مانند دخالت در بحران کوبانی روی آورده با اظهارات متعارض و اقدامات نسنجیده خود عنوان میانجیگر منطقه ای را نیز ازدست بدهند.

 

 

 

 

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار