گویا میخواهند فراموش کنیم که قرار است تکیه به ساخت داخلی و اقتصاد مقاومتی در دستور کار دولت باشد و اینکه در اوضاع تحریم و شعب ابیطالب بود که سرعت پیشرفت علمی کشورمان چند برابر متوسط جهانی آن شد و امروز در شرایط بدر هستیم. فراموش کنیم که چرا تکلیف وزارت خانه بی وزیر علوم روشن نمیشود؛ فراموش کنیم که باز شدن پای تعابیری چون «لجبازی» را در مناسبات بین قوای کشور یا اوضاع معیشتی مردم را و گوجه کیلویی ده هزار تومان را.
هفته گذشته را شاید بتوان یکی از پرفشارترین ایام در جریان سازی رسانهای دانست. جریان سازی رسانهای که روزنامههای اصلاحطلب و حامی دولت پیش برندگان آن بودند. گویی قرار بود مذاکرات هستهای و تیم مذاکرهکننده در هفته گذشته در مرکز توجه مردم قرار بگیرند. «ظریف: سوم آذر روز پیروزی ملی»، «پرده آخر ظریف»، «ثانیهشمار توافق نهایی» نمونههایی از تیترهایی است که احتمالاً شما هم آنها را روي دکه روزنامهفروشیها دیدهاید. تیترهایی که چنان محکم تا روز آخر ادامه داشت، که گویی شکی برای رسیدن به توافق نهایی وجود ندارد. اما حالا با اتمام مذاکرات و گذشت چند روز از 3 آذر به نظر میرسد همه آورده مذاکرات همان موج رسانهای بوده است برای بازی با افکار عمومی. چراکه از پس پردهداری تیم مذاکره، نهتنها توافق جامع که حتی توافق بر کلیات هم محقق نشده است.
تمدید توافقنامه ژنو تنها پاسخ مسئولین به مردمی بود که بیش از همیشه امیدوار به توافق نهایی شده بودند. اما امروز پس از اعلام نتیجه مذاکرات توجه به چند مورد حائز اهمیت به نظر میرسد.
اول- یکی از نکاتی که مذاکرهکنندگان بهعنوان امتیاز کسبشده از 5+1 از آن سخن به میان میآورند بازگشت ماهانه 700 میلیون دلار از پولهای بلوکهشده ایران است. در مورد این موضوع توجه به این نکته، مهم به نظر میرسد که تاریخ انقلاب اسلامی مشحون است از دشمنیهای آمریکا و غرب برای تضعیف و شکست حکومت اسلامی؛ از دشمنیها علیه ایران گرفته تا تلاشها برای خدشه واردکردن به حیثیت اسلام و مسلمین. دشمنیهایی که هم در عرصه جنگ نظامی خود را نشان داده است و هم در عرصه جنگ نرم. اقداماتی که نهتنها ازنظر اقتصادی که ازنظر اجتماعی هم هزینههای جبرانناپذیری را برای آمریکا به ارمغان آورده است. برای نمونه، طبق آخرین بررسیهای دانشگاه هاروارد، هزینه جنگ آمریکا در عراق و افغانستان به 6 تریلیون دلار رسیده است. اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، نهتنها عقبنشینی انقلاب اسلامی نیست بلکه ظهور مفهومی به نام بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی هستیم که عرصه را هرروز بیش از گذشته بر آمریکا و همپیمانانش در منطقه تنگ میکند. حال با این مرور مختصر به نظر میرسد راهی که امروز غرب در پیشگرفته است راهی معقول و منطقی است. یعنی کشیدن ایران بهعنوان نماد مقاومت اسلامی پای میز مذاکره در قبال بازگشت ذرهذره و دلخوشکنک پولهای بلوکهشده ایران که در مقایسه با هزینههایی که تا امروز برای مقابله با انقلاب اسلامی و اسلام شده است هزینه چشمگیری نخواهد بود.
دوم- آورده دیگری که از طرف رئیس تیم مذاکرهکننده به آن تکیه میشود تغییر نگاههای جهانی به ایران است. اظهاراتی که شاید بیشازپیش در نظر مردم رنگباخته است. چراکه نهفقط اظهارات طرف مذاکره کنند تا قبل از 3 آذر بلکه اظهارات این مقامات بعد از اعلام تمدید مذاکرات نیز گویای این مطلب است. برای مثال میتوان به اظهارات سخیف مشاور ویژه اوباما در مورد مردم ایران اشاره کرد که از بیان آن شرم دارم. شاهد مثال دیگر هم عدم اعتماد طرف مذاکره در مورداستفاده نکردن از صلاح هستهای از سوی ایران است؛ موردی که پس از یک سال مذاکره فشرده هنوز هم حلنشده است و جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در مصاحبه خبری پس از پایان مذاکرات وین بر آن تأکید میکند. تنها نگاهی که احتمال تغییر آن میرود نگاه مردمی است که در گوشه و کنار دنیا به ایران بهعنوان نماد مقاومت در برابر قدرتهای استکباری جهان مینگرند.
سوم- مردم و مسئولین باید خود را برای مذاکراتی آمده کنند که سختتر از آن چیزی خواهد بود که تاکنون بوده است. چراکه تا تیرماه سال آینده، صنعت غنیسازی 20 درصد ایران، صنعتی خواهد بود که بیش از یک سال تعطیل بوده است. تعطیلی بلندمدتی که چیزی ما به ازای آن دریافت نشده، مگر مقداری از پولهای بلوکهشده کشور. آن زمان است که دیگر دلیلی وجود نخواهد داشت که طرف غربی با ایران بدون قدرت هستهای مذاکره مؤثر و جدی انجام دهد و شاید همین بازی «تمدید، تمدید» را بهصرفهتر بداند. تا آنجا که کار از مسئله هستهای گذشته و موضوعات دیگری چون موضوع موشکی موردبحث قرار گیرد.
دیدگاه شما