از دیر باز نزد مردم فهیم و والا مقام همدانی فلافل های کوچهی استر طعم و بویی خواص و نوستالژیک را به انسان منتقل میکند و بنده حاضرم به لبخند ژکوند ظریف قسم بخورم الآن که دارم از این موهبت تاریخی که همان فلافل های کوچهی استر باشد صحبت میکنم بدجور هوس کرده و قصد دارم همین الآن مقاله را بیخیال شده بدان جا رفته و تجدید میثاقی بنمایم و البته چون شما تنها از طریق متن با من ارتباط دارید متوجه این آمد و شد نمیشوید.
از فلافلی های به جد خوشمزهی آن کوچه ی مذکور که بگذریم اگر کمی نگاه خود را به اطراف معطوف کنیم در میابیم که بنایی قناص و بد فرم توی ذوق میزند که سردر آن در تابلویی درج شده است آرامگاه استر و مردخای ودوباره برای آخر مجبورم ایندفعه به پاکی ابوذر وسلمان سوگند یاد کنم که تا همین هفتهی پیش که موضوع مقاله مطرح شد بنده گمان میکردم که این مکان تنها مدفن یک شخصیت میباشد که نامش استرو و فامیلش مردخای است و بگذریم که در گذشته مردخای رو مرادخانی خوانده و اصلا گمان میبردم آن تابلو مربوط به یکی از مکانهای تجاری آن اطراف میباشد. اینرا هم بگویم که این بنا باستانی ومتعلق به قرن سوم هجری میباشد و یکی از مهمترین زیارتگاه های یهودیان به حساب می آید و حتی در کتب عهد عتیق که از کتاب های اصلی یهودیان میباشد بخشی را مستقیما به داستان استر پرداخته ولی درکل این بقعه مانند خیلی چیز های دیگر چیز زیاد مهمی نیست و معمولا کسی خیلی به آن اهمیت نمیدهد مگر اینکه بخواهد از جا های خواصی تغذیه شود و همین شد که چند سال پیش عده ای که خود را دانشجویان دانشگاه بوعلی مینامیدند به قصد تخریب این بنا عزیمت کرده ولی متاسفانه بدلیل اینکه به جای بیل و کلنگ تنها دوربین برای عکس سلفی همراه خود برده بودند کاری از پیش نبرده و دست از پا دراز تر برگشتند.
حال بعد از این همه روده درازی و آب بستن به قضیه کمی هم به داستان استر میپردازیم نام این بانوی آهنین(به قول نتانیاهو) احتمالا برگرفته از پارسی باستان استار به معنی ستاره است او در کودکی پدر خود (ایبهیل) را از دست داده و تحت قیومیت عمویش مردخای تربیت شد و همینطور گذشت تازمانی که خبری در خصوص انتخاب ملکهی در بار از میان مردم به گوش استر و عمویش رسید و داستان این گزینش هم از این قرار است که خشایار شاه فاتح ترموپیل در جشنی از همسر خود (وشتی) در خواست میکند تا در آن جشن حضور یابد ولی بدلیل مستی حاضران و امکان آزار وشتی ایشان از شرکت در این جلسه امتناع میکند و شاه هم بخاطر اینکه بعد از این اینگونه نافرمانی ها از درباریان سرنزند ملکه را از قصر اخراج و عطایش را به لقایش میبخشد و همینطور مدتی قصر بدون ملکه ماند تا گزینش مذکور بر پاشد و همانطور که میدانید استر به کمک عمویش توانست بدون رانت و پارتی به دربار ایران ورود پیدا کند و به تبع آنهم طبق معمول عمویش هم که خویش او بود وارد قصر شد و تا درجه وزارت و مستشاری شاه ترقی پیدا کرد و این بدان معنی است که از سه مقام اصلی حکومتی دو مقام را یهودیان اشغال کردند و اینهم ناگفته نماند که موضوع یهودی بودن استر تا مدتی مخفی بود و زمانی او این موضوع را علنی ساخت که هامان یکی از بزرگان در بار که با خباثت این فرقه از در مخالفت درآمده بود سعی در این داشت تا خشایار حکم قتل و اخراج یهودیان را بدهد و این مقدمهای شد که استر برای جلوگیری از این حکم یهودی بودن خود را با شاه در میان بگزارد و خواستار این شود که اگر این حکم اجرا شود شامل اوهم خواهد شد و شاه هم از آنجایی که عشق به برخی نفرات در مقام های عالی حکومتی چیزی کاملا نهادینه است و این زمان و آن زمان ندارد از تصمیم خود منصرف شده و حکم را وتو کرد و من فکر میکنم اگر هامان خیلی پاپیچ شاه میشد حداکثر اجازه میدادند به نشانهی اعتراض تجمع خیابانی ای برپاکنند تاعلاوه بر نشان دادن خشم خود به جهانیان عدهای جوان هم به نیات خیر خود برسند.
اما در عوض این شکست هامان، یهودیان دست به کار شده و در زمانی که شاه حالت عادی نداشت اجازهی مرگ مخالفان خود را از او گرفتند وگفتنی است که روز سیزدهم فروردین هفتاد و پنج هزار ایرانی را به قتل رساندند و یهودیان سالانه جشنی را به نام پوریم بدین مضموم برگزار میکنند تا دنیا بداند هرکه بایهودی درافتاد ورافتاد.
حتی امروز هم میبینیم که حضرت نتانیاهو در سخنرانی اش از این واقعه با غرور یاد میکند تا ما بدانیم اگر بخواهیم زمانی غلط اضافیای انجام دهیم یا در فکر دخالت در امور یهودیان باشیم سرنوشتی بهتر از قبل گیرمان نمیآید و ناگفته نماند که ما گول این حرف ها را نخورده و در طول این سالهای متمادی برای خنثی کردن توطئه های دشمن علاوه بر تجمعات و بیانیه و کاور فیسبوک با پیدا کردن مثلث وهرم و این قبیل اشکال از درو دیوار گرفته تا فیلم ها از نقشه ها و نیات شوم یهود پرده برداشتیم و امید است که با این حجم فعالیت گسترده همین روزها انتقام اجداد خود را از آنان بگیریم. البته از شوخی که بگذریم بسیاری از کارشناسان به شدت نسبت به نتانیاهو به خاطر مطرح کردن این بحث موضع گرفتند و آن را اشتباه اساسی دانستند زیرا عملاً او خود را دشمن همهی ایرانیها نه فقط جمهوری اسلامی دانست که البته من حق را به نتانیاهو میدهم که بعد از این همه شکست در غزه و لبنان و سوریه و… که همش زیر سر ایرانیهاست بخواهد دشمن همهی ایرانیها باشد اما دیگر الآن باید فهمیده باشد که اوضاع با زمان خشایارشاه خیلی فرق کرده!
دیدگاه شما