دنیای امروز به تعابیر اساتید علوم ارتباطی به عصر ارتباطات ورسانه ها مشهور شده که از مشهورترین این اشخاص می توان به الوین تافلر نظریه پرداز و روزنامه نگار آمریکایی اشاره کرد و کتاب وی به عنوان موج سوم از کتاب های مرجع در علوم ارتباطات به شمار می رود .
البته قصد ما در اینجا پرداختن به مباحث و نظریه های ارتباطی نیست بلکه تاکید بر اهمییت و نقش بی بدیل رسانه ها در عصر حاضر است .
مطمئنا کمتر کسی حتی از مردم عام جامعه را می توان پیدا کرد که به نقش رسانه ها در شکل دهی افکار عمومی واقف نباشد .
در تعاریف نقش های رسانه می توان به بحث اطلاع رسانی - سرگرمی - آگهی و آموزش اشاره کرد ،در این زمینه رسانه ای موفق خواهد بود که بتواند در همه ی ابعاد نیاز های مخاطب خود را برآورده کند و اگر تک بعدی حرکت کند لاجرم محکوم به شکست خواهد بود.
اما نکته اینجاست با وجود تعدد نوع رسانه ها از لحاظ فیزیکی و دسترسی مخاطب امروز امکان این را یافته که بتواند حق انتخاب داشته و از حجم انبوه پیام های دریافتی بتواند آنهایی را که با سلیقه اش جور است را جداکند .
حال سوال اینجاست که مخاطب چه رسانه ای را برای گرفتن پیام های مورد نیاز خود انتخاب خواهد کرد ؟
مطمئنا عوامل مختلفی از جمله سطح سواد ؛ عقاید واعتقادات شخصی ؛ جامعه ،حتی نوع و شکل رسانه سیاست های خبری رسانه و دیگرآیتم ها از موارد بسیاری هستند که در تصمیم گیری برای انتخاب رسانه موثرند اما در اینجا من می خواهم به سوالی که در ابتدا پرسیدم برسم که آیا رسانه ها همچنان پل ارتباطی مردم هستند؟
رسیدن به این پاسخ بررسی های زیادی را نیاز خواهد داشت چون عوامل انسانی بسیار وسیع است و باید تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گیرد تا به نتیجه ی قطعی دست پیدا کنیم لیکن پاسخی که در این جا مد نظر است و مطمئنا داری نقد های بسیار خواهد بود ؛این است که پل ارتباطی مردم و مسئولین یک طرفه شده و این ارتباط بین مردم و مسئولین که از وظایف مهم رسانه ها در قبال رسالت خویش است و به دلایلی که در بالا هم اشاره شد کمرنگ تر قبل شده و دلیل این مدعا این است وقتی به محتوای اکثر رسانه های داخلی حاظر می رسیم احساس می کنیم که به جای رساندن حرف مسولین به مردم و مردم به مسولین این تبدیل شده به رساندن حرف مسئولین به مسولین یا شانتاژهای گروه های سیاسی برای یکدیگر و پوشی از ضعف های مسئولین برای جذب آگهی بیشتر و بدتر ازآن نقد یک مسئول وبیان نقاط ضعف وی برای کسب امتیازات بیشتر ؛این است که رسانه های بیگانه فرصت را غنیمت شمرده و پا به عرصه می گزارند و دایه دلسوز تر از مادر می شوند و خبرنگار و گزارشگر هایشان به مسائل ریز مردم می پدازند ؛ این است که وقتی مردم می بینند ما به عنوان رسانه به وظیفه ی خود در این زمینه رساندن صدایشام به گوش مسئولین کوتاهی می کنیم دست به دامن رسانه های بیگاته می شوند که شاید آنها از درددل هایشان بگویند وآنها را دلسوز خود بدانند ؛ این است که وقتی مردم خبری را که برای هم نقل می کنند به نقل از رسانه های دیگر است .
اگر این اپیدمی گسترده تر شود چه اتفاقی می افتد ؟
دیگر کسی به نوشته ای ما توجه خواهد داشت ؟
ایا می توانیم بگوییم که موثر هستیم و فرهنگ سازی می کنیم ؟
بهتر نیست که به خود بیاییم ؟
دیدگاه شما