مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 4. فروردين 1394 - 22:22   |   کد مطلب: 15046
سها صالح

[پيامبر(ص)]دقت بسیاری در فرد مذاکره‌کننده از طرف مقابل داشتند تا جایی که وقتی مکرز بن حفض از سوی قریش برای صحبت با ایشان آمدند پیامبر (ص) وی را از دور شناختند و حاضر نشدند حتی یک کلمه با او صحبت کنند

همان‌طور که در بخش قبلی عنوان شد صلح حدیبیه مهم‌ترین و آموزنده‌ترین مسئله در سیاست خارجی پیامبر اکرم (ص) است که امروز می‌تواند الگوی راهگشا برای کسانی باشد که می‌خواهند راه اسلام حقیقی را طی کنند. همان‌طور که گفته شد  این صلح در منطقه‌ی حدیبیه منعقد شد هنگامی‌که در سال ششم هجرت مشرکان راه را بر پیامبر (ص) و یارانشان که بدون تجهیزات جنگی و تنها با یک قبضه شمشیر برای انجام مناسک حج راهی مکه بودند؛ بستند.

فراتر از روایت حوادث برای برداشت عمیق‌تر موضوع باید به بررسی زمینه‌ها و نتایج این صلح نیز بپردازیم. واقعیت این بود که قریشیان باوجوداینکه تا سال ششم هجرت سه بار و پیش از آن نیز بارها در مکه با مسلمانان درگیر شده بودند اما دغدغه‌ی اصلی‌شان موضوع تجارتشان بود. به همین دلیل باوجود کینه و دشمنی شدید با مسلمانان دوست نداشتند امنیت مکه که عملاً ضامن موفقیت کارهای تجاری آن‌ها بود به خطر بیفتد به همین دلیل ابتکار پیامبر گرامی اسلام (ص) درحرکت به سمت مکه همراه با قریب به هزار و سیصد نفر از یارانشان سران قریش را در یک شرایط بسیار بد قرار داد. آن‌ها از یک‌سو علاقه نداشتند که در نزدیکی مکه جنگی اتفاق بیفتد و امنیت مکه و راه‌های منتهی به آن به خطر بیفتد و از سوی دیگر تحمل حضور و قدرت‌نمایی مسلمانان در مکه را هم نداشتند.

در اولین بخش مذاکرات بین پیامبر (ص) و مشرکان که به‌صورت غیرمستقیم و باواسطه‌ی بزرگان برخی از قبایل متحد قریش انجام شد؛ پیامبر (ص) دو پیام مهم برای سران قریش فرستادند؛ اول اینکه به‌هیچ‌وجه بنای جنگ با قریش را ندارند و علاقه‌مند رسیدن به یک صلح مدت‌دار هستند و دوم اینکه آماده‌اند در صورت قبول نشدن درخواستشان برای برگزاری مراسم حج تا پای جان مبارزه کنند.

در ادامه هم پیامبر اسلام (ص) همین روند نشان دادن حسن نیت همراه قاطعیت برای مبارزه را ادامه دادند. از دیگر نکات جالب در روند مذاکرات ایشان در حدیبیه این است که دقت بسیاری در فرد مذاکره‌کننده از طرف مقابل داشتند تا جایی که وقتی مکرز بن حفض از سوی قریش برای صحبت با ایشان آمدند پیامبر (ص) وی را از دور شناختند و حاضر نشدند حتی یک کلمه با او صحبت کنند؛ چراکه وی را فردی اهل نیرنگ می‌دانستند. از درس‌های دیگر این مذاکرات قدرت‌نمایی هم‌زمان با مذاکرات است. همان‌طور که در بخش قبل گفته شد مسلمانان در بیعتی مشهور به رضوان که در حضور نمایندگان قریش انجام شد با شور اشتیاق فراوان از کشته شدن در راه خدا و رسولش سخن گفتند. تأثیر این بیعت در پذیرش صلح از سوی مشرکان به حدی بود که سهیل بن عمرو نماینده‌ی قریش در مذاکرات خطاب به حضرت محمد (ص) گفت: «کسی که با تو بجنگد از دانایان و هوشمندان ما نیست و ما از جنگ بیزاریم.»

پس از آمادگی دو طرف برای صلح و اجرایی شدن مقدمات و تبادل اسرا مشرکان مذاکره‌کنندگان خود را نزد پیامبر فرستادند اما شرط کردند که قبول حضور محمد (ص) باید از سال آینده باشد چراکه این امر موجب می‌شود مردم فکر کنند قریش از مسلمانان ترسیده است که پس از یک مذاکرات طولانی پیامبر (ص) این موضوع را می‌پذیرند و نگارش صلح‌نامه آغاز می‌شود.

در این میان عمر بن خطاب خشمگین به پیامبر (ص) می‌گوید: «ای رسول خدا مگر ما مسلمان نیستیم؟! پس چرا در دین خود حقارت و خواری نشان دهیم؟!» پیامبر هم در جواب می‌فرمایند: «من بنده‌ی خدا و فرستاده‌ی اویم و هرگز بافرمان او مخالفت نمی‌کنم و او نیز مرا تباه نخواهد کرد» اما عمر پیش ابوبکر می‌رود و همین صحبت‌ها را مطرح می‌کند. به‌جز عمر چند از دیگر از اصحاب هم از انصراف پیامبر (ص) از زیارت‌خانه‌ی خدا در همان سال ناراضی بودند.

اما پیامبر گرامی اسلام (ص) اهداف بلندمدت‌تر را در سر داشتند. با نگاهی به مفاد این صلح‌نامه درمی‌یابیم ایشان امتیازات راهبردی که دست‌آوردهای بلندمدتی برای اسلام دربر دارد در نظر گرفته و در مقابل از مسائل کوتاه‌مدت صرف‌نظر کرده‌اند که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.

از نکات قابل‌تأمل درنتیجه‌ی صلح این است که حکومت اسلامی در برابر خواست مشرکین مبنی بر به تعویق افتادن اجازه حضور مسلمانان در مکه توانستند هم به حکومت اسلامی مدینه در سراسر جزیره العرب رسمیت ببخشند و هم‌فشار را بر مسلمانانی که در مکه هستند کم کنند لذا زمینه برای آشنایی بیشتر مردم با اسلام فراهم شد و به‌مرور تعداد مسلمانان بازهم افزوده شد تا جایی که در سال هشتم هجری پیامبر (ص) با ده هزار نفر (نزدیک به 10 برابر سال ششم) به سفر حج رفتند.

از سوی دیگر پس از صلح قریش با پیامبر عملاً دیگر قبایل نیز به دنبال جنگ با ایشان نبودند لذا دست حکومت اسلامی برای تبلیغ باز شد و پیامبر (ص) سفیرانی را برای کشورهای مختلف و همچنین قبایل بادیه‌نشین حجاز فرستادند.

پس از پایان نگارش صلح‌نامه و خروج نمایندگان قریش از حدیبیه پیامبر (ص) به یارانشان فرمودند تا شتران در همین‌جا قربانی کنید؛ سرها بتراشید و به مدینه بازگردید بر اساس نقل تواریخ مسلمانان که به امید زیارت کعبه آمده بودند و از صلح با قریش ناراضی بودند از این کار سرباز زدند. لذا پیامبر (ص) خودشان کار را شروع کردند و بعدازآن تعدادی از مسلمانان همراهی کردند و جالب اینکه برخی بازهم همکاری نکردند. در این میان عمر بن خطاب بازهم به‌تندی و بی‌پروا خطاب به رسول مهر و رحمت می‌گوید: مگر نمی‌گفتی که به‌زودی داخل مسجدالحرام می‌شوی؟ نه قربانی‌های ما به کعبه رسید و نه خودمان!

پیامبر (ص) از روی انکار به عمر پاسخ دادند: آیا من به شما گفتم که در این سفر [به کعبه می‌رسیم]؟

در هنگام بازگشت از حدیبیه در راه مدینه سوره‌ی فتح نازل شد و مسلمانان را به فتحی آشکار مژده داد؛ پیامبر گرامی اسلام (ص) را بسیار شادمان کرد بااین‌حال برخی از صحابه با لحنی اعتراض‌آمیز به پیامبر (ص) گفتند: این‌که فتح نیست؛ زیرا ما خانه‌ی خدا را زیارت نکردیم! اما رسول خدا (ص) این گفته را بد سخنی دانسته و در رد آن فرمودند: «این بزرگ‌ترین فتح بود.»

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار