به گزارش صدای دانشجو،بعد از گذشت سالها از انقلاب اسلامی که بسیاری از ناامیدی ها به امید تبدیل شد ، یکی از همین امیدها ، امید بهپویایی مساجد بود که قبل از آن اصلا چنین انتظاری نبود ،چه از نظر فیزیکی و چه از نظر فرهنگی واما حرفهایی که در این باره باید گفت: این است که پس از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی مسئولان ذیربط چقدر توانسته اند اهمیت مسجد را برای اقشار مختلف مردم نمایان کنند و معرفی نمایند؟
آیا غربت همچنان بر این خانه سایه نیانداخته وهنوزوقت آن نرسیده این خانه های خدا را از غربت دربیاوریم ؟ هنوزم که هنوز است مردم ما با مسجد ارتباط چندانی ندارند علی رغم اینکه غالب مردم اهل دین و دیانت اند.اگر طور دیگری مسئله را بازگو کنیم باید بگوئیم هم اکنون زندگی روز مره مردم ما چقدر به مسجد مرتبط است و اصلا زندگی های ما به مسجد ربطی پیدا می کند ؟
مکتب و مرام ما مکتب و مرام مسیحیت نیست که دین و دنیای آن به هم مربوط نباشد بلکه کاملا بالعکس است و از غذا خوردن و خوابیدن ما گرفته تا سیاست و بهداشت وتمام امور زندگی ما به نوعی با دین و اعتقادات و اسلام ما گره خورده است در حالی که میبینیم متاسفانه کارهایی صورت میگیرد که زندگی ها هر چه بیشتر از مسجد فاصله گرفته اند و فقط مکانی شده صرف عبادت و همین.
اگر در دنیای امروز همه چیز ارزش پیدا کرده از بازی گرفته تا بی اهمیت ترین کارها چرا مسجد حتی اهمیتی را که قبلا داشته از دست داده است؟امکان نداشت زندگی روزمره مردم به گونه ایی و به شکلی مربوط به مسجد باشد ؟
آیا اصلا دلسوزی نسبت به این خانه خدا وجود دارد؟اگر چه نفی نمیکنیم که اندکی دلسوزی وجود دارد و از طرف مسئولین دنبال میشود اما چقدر موثر بوده و چه زمانی موقع بهره برداری از آن فرا میرسد؟
نیازهای ما به گونه ایی در حال رقم خوردن است که هر روز فاصله ما ازمساجد کمتر میشود چرا که زندگیها اصلا ربطی به مسجد پیدا نمیکنند.
اگر مجالس ختم را هم از مساجد به سالن های غذاخوری و اجتماعات دیگر ببرند که دارند میبرند تنها کاربرد مسجد میشود خواندن نماز و عبادت که آن هم در حدود چند دقیقه به سر می آید و انجام میشود و السلام.
به علاوه که در راستای فرهنگسازی نماز جماعت اخیرا نمازها در پارکها و مراکز تجمع مردم در حال برگزاری است یعنی با ادامه این روند دلسوزانه و خیر خواهانه حتی مساجد از معبد بودن مسلمانان هم خارج خواهد شد و این یعنی تعطیلی مساجد در دراز مدت.
وقتی محله ها ، کوچه و خیابانها طوری احداث میشود که محور مسجد نباشد و این مکان مقدس فقط بصورت نمادین حضور پیدا میکند و در حد نمایش و حاشیه و مکانی زینتی آن هم به اجبار عده ایی یا از روی تعصبات و یا از سر ضرورت های اداری ، سازمانی ساخته میشود ، در حالی که میتوان هر محله و منطقه را طوری طراحی نمود که محوریت آن با مسجد باشد و از طرفی فضای فرهنگی شهر و منطقه به سمت مساجد هدایت شود.
مثلا ورزشگاهها ، درمانگاهها و بیمارستانها ، پارکها ، مهدکودکها ، مدارس و هر مکان ضروری دیگر را به مسجد مرتبط ساخت که در صورت خواستن حتما چنین کاری شدنی است و البته در صورت نخواستن تراشیدن بهانه های واهی برای مطرود ساختن مساجد هم وجود خواهد داشت.
اماهر روز این فاصله ها در حال بیشتر شدن است و نمیدانیم عاقبت چه خواهد شد وبه کجا خواهیم رفت و خدا نکند روزی بیاید که نتوانیم از پس پاسخ برآییم پاسخ به شکایت مسجد در روز قیامت از اینکه خدایا اینان مرا طرد کردند و خالی گذاشته به تعطیلی کشاندند. البته در آن روز اشاره مسجد معلوم میشود به سمت چه کسانی است...
دیدگاه شما