پایگاه اطلاع رسانی صدای دانشجوبه نقل ازفارس، بحث من در این نشست ارجمند، بیشتر جنبه سیاسی دارد و فرهنگ در جوف آن جا می گیرد. دوستان توجه داشته باشند که ما موافق سیاست زدگی در فرهنگ نیستیم اما سیاست گریزی در فرهنگ را هم قبول نداریم. سیاست ما عین دیانت ماست لذا فرهنگ نیز به طریق اولی از سیاست جداشدنی نیست. مهم ترین مساله ای که این روزها در جامعه مطرح است و به ویژه ذهن نیروهای انقلاب را به خود مشغول ساخته است، مسأله توافق هسته ای با 5+1 و مباحث پسا توافق است. لذا بخش عمده ای از صحبت هایم را به این موضوع و توابع آن اختصاص می دهم.
بحث را از اینجا شروع می کنم که ذوق زدگی درباره توافق عین نفهمی است. نباید فراموش کرد که ما دسترسی آزاد و بدون قید و شرط به انرژی صلح آمیز هسته ای را حق قطعی خودمان می دانیم، لذا اینکه اموال کشور را ظالمانه مصادره کنند و در قبال ایجاد انواع محدودیت ها و در شرایطی که به اذعان مکرر و شفاف خودشان، دیگر تحریم ها بی اثر شده است، بخشی از آن را آزاد کنند، ذوق زده شدن کار نامعقولی است. این را هم عرض کنم، اگر به هر دلیل این توافق در ایران یا امریکا رد شود، جمهوری اسلامی ایران چیزی را از دست نخواهد داد بلکه در دراز مدت چیزهای گرانبهایی را به دست خواهد آورد.
ما در ایران با تعاملات جهانی مخالف نیستیم، ما با به حاشیه بردن پیشرفت درون زا و شکل گیری مراودات یک سر باخت و ذلیلانه مخالفیم و ابایی هم از ابراز مخالفتمان نداریم.
در شرایط فعلی، تبیین و نقد عالمانه و منصفانه ابعاد و زوایای توافق هسته ای ضروری است. این که گفته می شود از موضوع توافق عبور کنید و روی آن متوقف نشوید، به این معنا نیست که نقد و تبیین آن را رها کنیم. بلکه به این معناست که مسائل مهم تری که پشت توافق پنهان شده است را جدی تر از خود توافق در نظر بگیریم و با آنها مواجهه فعال داشته باشیم و الّا از اوجب واجبات است که ملت بداند چه داده و چه گرفته است.
مطلب دوم این است که باید توجه داشت، توافق هسته ای، هرچند به بخشی از مطالبات جمهوری اسلامی پاسخ مثبت داده باشد، اما یک توافقنامه مطلوب نیست. یعنی ما مطالبات مهم دیگری در مذاکرات داشتیم که محقق نشده است لکن این به معنای آن نیست که بی انصافی کنیم و سر تا پای توافق را سیاه نشان دهیم. بالاخره با تلاش گروه مذاکره کننده و در اثر هشدارهای مقام معظم رهبری، بخشی از مطالبات نظام در این توافق ملحوظ شده است. با این حال، همانطور که عرض کردم، این توافق مطلوب جمهوری اسلامی نیست و همچنان محدودیت های مهمی را برای کشور ما ایجاد می کند.
ضمن آنکه باید بدانیم، اگر دولت موفق شده همین میزان از مطالبات کشور را در توافق نامه جا دهد، این، بیش از هر چیز ثمره مقاومت ها و پیشرفت های هسته ای و دفاعی کشور طی سال های گذشته بوده است.
اگر 19 هزار سانتریفیوژ ساخته نشده بود، اگر غنی سازی 20 درصدی محقق نشده بود، اگر چندین تن سوخت هسته ای در ایران موجود نبود، اگر فردو و آب سنگین اراک ساخته نشده بود، اگر قدرت نظامی ما مبهوت کننده و بازدارنده نبود، غربی ها زیر بار یک- دهم این توافقنامه که تازه مطلوب ما هم نیست، نمی رفتند. بنابراین، این توافق ابتکار فوق العاده دولت یازدهم نیست؛ این، ثمره مجاهدت ها، مقاومت ها و از همه مهم تر، خون های شهیدانی چون شهریاری است که با مجاهدت های خودشان جمهوری اسلامی را در موضع قوی قرار دادند.
عده ای می خواهند بگویند ما با همین مدل - یعنی توافق هسته ای- مسائل دیگرمان با غرب را نیز حل می کنیم! اگر منظور از حل مسئله، گرفتن حق پایمال شده ملت است نه واگذاری حق آنها، باید بدانید، شما فقط با مدل مقاومت و پیشرفت است که می توانید مسائل را حل کنید نه با اداهای دیپلماتیک. لذا اینکه می آیید و استراتژی مقاومت و پیشرفت درون زا را زیر سئوال می برید و تضعیف می کنید، در واقع دارید شانس خود را برای مواجهه درست با غرب از بین می برید. همه باید بدانند، امریکایی ها به طور طبیعی قابل اعتماد نیستند، این ها در عهدشکنی شهره عالمند؛ و در این شرایط، فقط قدرت متکی به ایمان است که می تواند آنها را به قرارهایشان پایبند کند.
مادام که ما اعتماد به نفس ملی خود را حفظ کنیم و مقهور قدرت پوشالی غرب نشویم، غرب و امریکا قادر به هیچگونه سلطه گری بر ما نیستند لکن اگر خودباوری و اعتماد به نفس را از دست دادیم و از هیبت کاذب غربی ها ترسیدیم، آنوقت است که دومینوی تسلیم شروع به ریختن می کند.
این مطلب درباره دولت ها نیز کاملا صادق است؛ یعنی چنانچه هر دولتی که در این 36 سال مؤمن تر و به تبع آن، شجاع تر بوده منافع ملی را بهتر درک و حفظ کرده است در آینده نیز دولت هایی می توانند مدافع منافع حقیقی ملت باشند که اولاً به ظرفیت های داخل باور عمیق داشته باشند، و ثانیاً هیچ ترسی از غرب و نظام استکبار در قلب آنها وجود نداشته باشد. در واقع، این ضعف ایمان و ترس و انفعال است که کشور را به سمت شرایط نامطلوب و از دست دادن منافع حقیقی ملت سوق می دهد نه چیز دیگر.
برای اینکه این نفوذ اتفاق بیفتد، آنها، هم منفذهایی را مستقیم و یا به کمک مزدوران خود در نظام ایجاد می کنند و هم از منفذ های موجود که عمدی و غیرعمدی در کشور ایجاد شده حداکثر بهره را خواهند برد
مطلب سوم اینکه، نظریه های پیشرفت برون زا تحت عنوان پیوستن به جهانی شدن، دهکده جهانی و غیره، که امروز از دهان عده ای غربزده نادان خارج می شود، ملت ما را به بدبختی سوق می دهد. شک نباید کرد، ما اگر با اتکا به توان داخلی قوی نشده باشیم، ورود در میدان جهانی شدن غربی، که البته در خود غرب یک پروژه ورشکسته به حساب می آید، ما را به نوع تازه و شیکی از مستعمره های غربی تبدیل می کند. امروز، عده ای برای پر نگه داشتن شکم خود و رسیدن به لذت های زودگذر دنیوی، حاضرند به اسم جهانی شدن و تعامل با دنیا، ایران و عزت ایرانی را به ثمن بخس به بیگانگان بفروشند و جالب این است که از سر عوام فریبی، اسم کار خبیثانه خود را تامین منافع ملی می گذارند! این در حالی است که با حقارت و رکوع و سجود در برابر بیگانه، هیچ چیزی برای ملت ایران باقی نخواهد ماند.
بعضی دیگر به اسم متفکر می گویند ما امروز در برابر سیطره غرب و مدرنیته نمی توانیم کاری کنیم و سرنوشت محتوم ما تسلیم است، بنده عرض می کنم پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم عزتمندانه آن در این 36 سال نشان داد که سیطره غرب جدید با چالش جدی روبرو شده و مدرنیته پایان پذیر است. نشانه های فراوانی نیز از رو به پایان بودن آن مشاهده می شود. عده ای نمی خواهند قدرت انقلاب را در برابر غرب باور کنند. امروز غرب با همه ثروت و قدرت مادی اش جلوی انقلاب اسلامی و نفوذ جهانی آن به زانو درآمده و این لشگرکشی عظیم و بی نظیر در برابر انقلاب اسلامی، نشانه بارز آن است. به قول رهبر معظم انقلاب، اگر انقلاب اسلامی موجودی ضعیف و بی اثر بود که لازم نبود همه ظرفیت های خودشان را برای مقابله با آن به میدان بیاورند.
بعضی ها می گویند از دعوا با دنیا خسته شده ایم؛ می خواهیم با دنیا رابطه برقرار کنیم! در پاسخ می گوییم، اولاً دنیا مساوی غرب نیست، ثانیاً شما به قول امام (ره) از اول هم خسته بودید. شما هیچوقت انگیزه جدی ای برای مبارزه با جریان استکبار و به دست آوردن آزادی و استقلال نداشتید لکن ملت ایران خسته نیست لذا بر خلاف میل شما، دست از آرمان های خود در جهت دست یابی به آزادی و استقلال بر نمی دارد.
پس توجه داشته باشید، ما در ایران با تعاملات جهانی مخالف نیستیم، ما با به حاشیه بردن پیشرفت درون زا و شکل گیری مراودات یک سر باخت و ذلیلانه مخالفیم و ابایی هم از ابراز مخالفتمان نداریم.
مطلب چهارم این است که، در مواجهه با توافق هسته ای و هر مساله مهم دیگر در کشور، باید شانه به شانه ولی فقیه و نایب امام عصر (ارواحنا فداه) حرکت کرد. نه باید از ایشان عقب افتاد و نه باید از ایشان جلو زد. بعضی به غلط می گویند به منظور فراهم شدن شرایط لازم برای اعمال رهبری و ولایت از سوی حضرت آقا، باید جلوتر از ایشان حرکت کنیم! این چه حرف بی اساسی است. رهبری در جامعه ما بسط ید دارند، ایشان ولی ناطقند، لذا از ایشان جلو افتادن و فرمایشات ایشان را تفسیر به رأی کردن، در مسلک ولایت مداران هیچ توجیهی ندارد. اگر ایشان فرمودند کار از مجاری خودش دنبال شود، باید از مجاری خودش دنبال شود، اگر فرمودند نقد عالمانه و در عین حال غیر تخریبی صورت بگیرد، تخریب و اتهام زنی گناه است. اگر گفتند التهاب در جامعه درست نشود، التهاب آفرینی از سوی هر کس که می خواهد باشد، محکوم است. فرمایشات حضرت آقا روشن است و اگر کسی بخواهد وظیفه خودش را در این شرایط تشخیص بدهد به مفهوم جلو افتادن از رهبری نیست. توجه داشته باشید، کسانی که ترمز می برند و از حضرت آقا جلو می افتند، فردا زیر بار دستورات آقا هم نخواهند رفت و نگرانی امثال ما از دوستان ترمز بریده، این است که فردا جلوی ایشان بایستند.
مطلب پنجم این است که توافق یک سکه دو روست. نباید با سطحی نگری فقط یک روی آن را دید. دشمن می خواهد از ناحیه این توافق، فصل تازه ای از نفوذ در ایران را عملیاتی کند اما کور خوانده است.
به اعتقاد ما، بدون تردید ایالات متحده شیطان بزرگ و امّ الفساد است؛ اگر کسی توانست از گرگ، خوی درندگی را بگیرد، از امریکا هم خواهد توانست خوی شیطانی و جنایتکارانه اش را بگیرد. و تا زمانیکه ایالات متحده تحت سیطره صالحان و عدالت طلبان جهان قرار نگیرد، جهان روی خوش نخواهد دید. بنابراین، مرگ بر امریکا یعنی مرگ بر نظام استکبار و ظلم، و تا زمانی که این نظام جنایتکار هست، مرگ بر آمریکا هم خواهد بود. غربی هایی هم که شریک جنایات ایالات متحده هستند مشمول این مرگ بر امریکا هستند. انگلیس این روباه پیر و فرانسه این خوک کثیف، یک لحظه هم در ذهن مردم انقلابی ایران تطهیر نخواهند شد. کسی خاطرات جنایات سازمان یافته این جانیان را در ایران و اقصی نقاط جهان فراموش نخواهد کرد.
پس امریکایی های خبیث به عنوان یک روی دیگر سکه توافق، برای نفوذ در کشور برنامه دارند و هدفشان نیز احیاء شرایط دوران استبداد شاهی در ایران است. البته آنها با وجود اسلام امریکایی که امروز تحت عنوان اسلام رحمانی و غیره از آن صحبت به میان می آید، مشکلی ندارند. مگر آنها با اسلام سعودی مشکلی دارند؟ خیر هیچ مشکلی ندارند. مشکل آنها با اسلام ناب و اسلام سیاسی است. مشکل آنها با اسلام حاضر در صحنه و اسلام ولایی است. لذا آنها با وجود ظواهر اسلامی و قشری گرایی هم می توانند به اهدافشان برسند، با حضور روحانیون سکولار و درباری هم می توانند به مقاصدشان برسند، آنها زمانی مشکل پیدا می کنند که مغز و گوهر اسلام در ایران حاکم باشد. ولایت فقیه مبسوط الید و ناطق در ایران حاضر باشد.
یکی دیگر از بسترهای نفوذ، ریختن قبح ارتباط با شیاطین در ایران، قهوه خوردن با جناح های واداده و نسخه پیچی برای آنهاست.
برای اینکه این نفوذ اتفاق بیفتد، آنها، هم منفذهایی را مستقیم و یا به کمک مزدوران خود در نظام ایجاد می کنند و هم از منفذ های موجود که عمدی و غیرعمدی در کشور ایجاد شده حداکثر بهره را خواهند برد. من نام این منفذها را بسترهای نفوذ می گذارم. بسترهای اقتصادی مثل واردات گسترده کالاهای غربی که شما می دانید مهم ترین روش برای اشاعه سبک زندگی غربی، همین کالاهاست. بسترهای فکری مثل همین علوم انسانی سکولاری که در کشور داریم و مقاومتهای جدی ای که از طرف غربزده ها برای تحول در آن وجود دارد. بستر علوم انسانی را خیلی جدی بگیرید. به نظر من خطرناک ترین بستر نفوذ، همین بستر است.
بسترهای فرهنگی مثل همین اوضاعی که در بعضی از عرصه های فرهنگ و هنر حاکم است و این عرصه ها تبدیل به صحنه تاخت و تاز دشمن و ترویج غرب زدگی شده است. در سینما یک جور، در تئاتر و موسیقی یک جور و در مطبوعات یک جور دیگر.
بستر اجتماعی مثل دایه دلسوز تر از مادر شدن و غصه خوری غربی ها و غربزده ها برای آسیب های اجتماعی در ایران است. خودشان در شیوع بسیاری از آسیب های اجتماعی نقش دارند بعد برای ما ژست مقابله با آسیب ها را می گیرند. امروز، این مجامع به ظاهر بین المللی نظیر یونیسف و مراکز وابسته به سازمان ملل که در روستاهای کشور مهدکودک تاسیس می کنند، پوششی برای نفوذ غرب در کشور به حساب می آیند.
بستر سیاسی مثل به راه انداختن خط تحریف واقعیت های انقلاب و حتی اندیشه های امام (ره) و سوء استفاده از ناآگاهی نسل های جدید برای عملیات روانی علیه آنها. باز از بسترهای سیاسی، مثل تضعیف شورای نگهبان و باز کردن پای نا اهلان و نامحرمان یعنی مفسدان سیاسی در مناصب کشور اعم از مجلس و غیره است. هر طور شده می خواهند از خط قرمزهای نظام برای دست یابی به مناسب کلیدی عبور کنند. این حملاتی که امروز به شورای نگهبان می شود که در حقیقت حمله به قانون است، به خاطر این است. اسم کارشان را آزادی می گذارند در حالی که کار آنها یعنی تحمیل کردن مفسدان سیاسی به مردم از طریق تضعیف مجاری قانونی و عملیات روانی، از هر استبدادی بدتر است.
یکی دیگر از بسترهای نفوذ، ریختن قبح ارتباط با شیاطین در ایران، قهوه خوردن با جناح های واداده و نسخه پیچی برای آنهاست. یکی دیگر از بسترهای سیاسی نفوذ دسترسی دشمن به اطلاعات کشور است. بخشی از اطلاعات توسط دستگاه ها کادو پیچ شده در اختیار آنها گذاشته می شود و بخشی دیگر از اطلاعات، با مسلط کردن دشمن بر گلوگاه های اطلاعاتی مثل فضای مجازی در اختیار او قرار می گیرد که این، یعنی هموار کردن مسیر نفوذ.
دوستان، نفوذ دشمن در کشور که مقام معظم رهبری اخیرا هشدار دادند را جدی بگیرید. از کنار آن به سادگی نگذرید. اظهارات و تحرکات غربی ها و عُمال آنها در ایران را با دقت و هوشمندی تحت نظر قرار بدهید و ضمن به هم زدن بسترهای نفوذ، با هرگونه نفوذ اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مقابله کنید.
مهم ترین کار که انتظار می رود شماها امروز برای آن شبانه روزی کار کنید و هر چه ظرفیت دارید را به میدان بیاورید، اولاً، مقابله با سبک زندگی منحط و حیوانی غربی و مغز آن یعنی دنیاپرستی و ثانیاً، بیدار و هوشیار نگه داشتن مردم ایران و جلوگیری از خواب آلودگی است.
عزیزان، اگر می خواهید انقلاب ماندگار شود و از قبل حضور پررنگ آن، این ملت به حق خود برسد، با تمام توان فرهنگ الهی و انقلابی را حفظ کنید. روح این انقلاب و قوه محرکه آن فرهنگ ناب اسلامی است؛ اگر جریان فرهنگ الهی بر اثر کم کاری ها و بی بصیرتی های ما از جوش و خروش بیفتد، شک نکنید که انقلاب شکست می خورد.
در طول تاریخ اسلام، هر جا مسلمانان شکست خورده اند، قبل از آن، فرهنگ اصیل اسلامی جای خود را به فرهنگ الحادی و فرهنگ دنیا پرستانه واگذار کردهاست. امکان ندارد با وجود فرهنگ ناب الهی مسلمانان شکست بخورند.
و اگر بخواهیم در جبهه فرهنگ پیروز شویم، راهش آوردن نیروهای مردمی به جبهه است. دستگاه های فرهنگی به تنهایی در این جنگ تمام عیار فرهنگی به جایی نمی رسند. باید ده ها لشگر مردمی با یک سازماندهی صحیح و فرماندهی مقتدر وارد جبهه بشوند تا ورق به نفع انقلاب کاملاً بر گردد؛ همین میزان که در سال های اخیر مردم خودشان به صحنه آمده اند، به اندازه 20 سال جلو رفته ایم و لذا اقدامات دوستان برای تقویت جبهه مردمی باید با قوت ادامه پیدا کند. اینکه می گویم جبهه برای این است که کارهای فردی، متفرق و ناهماهنگ جواب نمی دهد. وقتی به موفقیت می رسیم که به معنای دقیق کلمه یک جبهه سراسری در برابر جبهه منسجم دشمن بوجود بیاوریم. البته روشن است که امکانات ما یک- بیستم امکانات دشمن هم نمی شود؛ من می دانم شماها با چه تنگناهایی از جهات سخت افزاری روبرو هستید؛ لکن ما چیزهایی داریم و از قدرتی بهره می بریم که دشمن از آن کاملا محروم است و آن، قدرت ایمان و اخلاص است.
دوستان عزیز، رمز پیروزی نیروهای انقلابی، خودسازی و اخلاص است. همه تلاش های ما برای اعتلای اسلام است و اسلام یعنی عبودیت. اولاً، حواسمان به زندگی خودمان باشد. نکند خودسازی و تهذیب نفس را فراموش کنیم. ثانیاً، اخلاص نباشد، همه چیز پوچ است. فقط اخلاص است که عمل را تو پُر و جاودانه می کند. اگر اخلاص باشد امداد الهی هم به طور ویژه با ماست؛ بنابراین، کسی در کار دچار توهم خودبینی نشود. منیت وارد کار نشود. از امام رضا (ع) هم بخواهید برای خالص شدن ما کمکمان کند.
- متن فوق از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا در دومین گردهمایی بزرگ فعالان شاخص فضای مجازی، که در مورخ 94/6/4، در مشهد مقدس برگزار شد استخراج شده است.
انتهای متن/
دیدگاه شما