واژه دانشجو:
واژه ای پیچیده و رنگ به رنگ که نمی توان با قطعیت در مورد آن نظر داد. این واژه در هر عصر با رنگی جدید در جوامع آشکار میشود. از دیر باز همه فکر می کردند دانشجو یعنی اینکه جوینده علم و دانش باشی. در تمام این سال ها جوانان بیچاره وقتی وارد دانشگاه می شدند، به جای تفریح و خوش گذرانی مجبور بودند درس بخوانند و ریاضت و سختی بکشند تا نام دانشجو برازنده آنها باشد. اما از آنجا که جوان امروز منبع خلاقیت و نو آوری است، بسیاری از دانشجویان با یک حرکت تاکتیکی اقدام به تحولات بنیادین در دانشگاه و دگرگونی در معانی پوسیده گذشته کردند. البته این دگرگونی ها لازمه دنیای مدرن امروز و ناگزیر است!!!! و این دانشجویان عزیز تنها با جان فشانی و رشادت بار سنگین چنین تحول عظیمی را بر دوش کشیدند! این گروه از خود گذشته، بدون توجه کردن به نام و ننگ و بدون ترس از قضاوت های جامعه علمی با منش و رفتارشان به واژه دانشجو معنای جدیدی بخشیدند. این اعجوبه های پر انرژی با احداث یک جوی بزرگ و ریختن همه اصل و بنیاد های دانش و علم در آن، واژه دانشجو را به تحول معنایی رساندند. این تحول بر روی کلاس های درس هم تأثیر گذاشت و کلاس ها بسیار پویا و پر تحرک بر روی پیچ ها دایر شدند. حالا دانشجویان به جای اینکه در کلاس شرکت کنند، باید کلاس را بپیچانند. آنها با پیروی از پند حکیمانه گذشتگان و سر لوحه قرار دادن این نکته که : «وقت طلاست» دیگر وقت خود را در کلاس های درس هدر نمی دهند و با صرف چند ثانیه وقت حضور خود را در کلاس ثبت می کنند و مثل برق و باد از جلوی چشم استاد غیب میشوند. باور کنید این رفت و آمد ها و حاضر و غایب شدن ها، شور و نشاط عجیبی به کلاس های درس می دهد. از دیگر تحولاتی که در باورهای این گروه رخ داده است، اعتقاد آنها به ورود زود هنگام به معاملات و خرید و فروش و بازار است. پس از انجام کار طاقت فرسای احداث جوی روان که محل ریختن دانش بود، باید بازارچه ای هم برای خرید و فروش دانش راه اندازی می شد. باز هم آستین این دانشجویان بلند همت بالا زده شد و کار به نحو احسن به پایان رسید. بازارچه ای با تنوع جنس بسیار بالا از انواع تحقیق و پروژه در رشته های مختلف گرفته تا مقاله و پایان نامه و .... راه افتاد. حالا با این تعریف جدید دانشجو مجبور است بعد از چندین دور پیچاندن کلاس و استاد ( که انصافا هم کار دشواری است!) وارد معامله و بازار کار شود، تحقیق و مقاله خریداری کند و تازه پس از این همه دوندگی باید با استاد وارد مذاکره شود تا آن تحقیق تایید شود. ماجرا به همین جا هم ختم نمی شود. دانشجویان ترسو و راحت طلب گذشته که برای راحتی خود درس می خواندند تا نمره قبولی بگیرند، هرگز نمی توانند زحمت و جسارت و استرس این دانشجویان را برای شکار نمره درک کنند. این شکارچیان ماهر مانند یوزپلنگ تیزپای ایرانی ، نمره قبولی را با چنگ و دندان از مقابل چشمان تیزبین مراقب های امتحان می ربایند. با قطعیت میتوان گفت این همه تلاش و جسارت در راه علم و دانش ستودنی است و حاصل این همه کوشش شبانه روزی چیزی جز نمره هایی حلال که بر سر سفره پدر و مادر ها گذاشته می شود نیست!
یادداشتی از دل مشغول
انتهای پیام/ح
دیدگاهها