نمیدونم از کجا شروع کنم و چطور باید جواب امام زمانم(عج)رو بدم!
چقدر باید جواب خون هزارشهیدیرو بدم که بر گردنم دِینی گذاشتن و رفتن، نمیدونم چرا هیچ کاری هیچ حرکتی نمیکنیم! ساکت بی صدا و بی حرکت شدیم، خنثی شدیم...
چه بر سرمان آوردند! درست مثل کسی که گاز CO2 گرفتتش! میبیند که میمیرد میفهمد درک میکند ولی نمیتواند کاری بکند، جانی برایش نمانده!
حالا این قصه تلخ شده مصادیق ما، داریم فاجعه جامعه را میبینم ولی نمیتونم دفعش کنیم خاکش کنیم و جلوشو بگیریم، دشمن جاهای مارو مورد هدف قرار داده، من که گیج شدهام!
واژه غیرت بِلکُل از دایره واژگان یک مرد اخراج شده دیگه، نه خاک براش مهمه و نه ناموس و نه...
داریم کجا میریم ما؟ چرا خوابیم؟ چرا بیخیال شدیم؟ چرا کسی اینجا صدایم را نمیشنود؟
چرا به همه چی و همه کس بی تفاوت شدیم؟ چرا به خانواده اهمیت نمیدیم؟
چرا برای همسایگان ارزش قائل نمیشیم؟ چرا امر به معروف نداریم؟ چه بر سرمان آوردن؟
تویی که اسمت علیِ تویی که اسمت فاطمهاس تو دیگه چرا؟ تو بچه شیعه هستی...
امام زمان(عج) ازمون توقع دارهها...
عشق به اهل بیت(ع) فقط هئیت رفتنه نیست...
فقط تو سر و کله زدن نیست...
به والله وقتی خوبه که دل ولی و امامت از دست کارات شاد باشه بگه این بنده مخلص خداست، کارش درسته....
به خودم میگم کارمون شده ریا، دُکان باز کردیم...
دشمنان بیداره خواب نمونیم، به همون اندازه که دشمنامون قرآن میخونن ماهم بخونیم، عزیزانم خواب نمونیم امت حزب الله پیروز است شکی درِش نیست توکل کنیم یک یاعلی(ع) و یا زهرا(س) بگیم تا هوای تازه معونیت برسه، روحمون زنده بشه، کمر همت ببندیم، عقلمون آگاه بشه...
خداوند عزوجل سرنوشت هر امتی را در دستان مردمانش قرار داره...
توکل به خدا، و مكروا و مكرالله و الله خير الماكرين.
یادداشت از فرهاد حقی
انتهای پیام / چ
دیدگاه شما