این روزها پدیدههایی در حال شکلگیری است که برای هر مخاطب هوشیاری بسیار تأمل برانگیز و جالب است. دورهگردی اصلاحطلبان مدتی است که آغاز شده و علیه دولت و نمایندگان لیست امید بد و بیراه چاشنی میکنند. چه پس از انتخابات، چه حین بستن لیست وزرای پیشنهادی و کابینه دوازدهم و چه پس از جلسه رأی اعتماد مجلس، همچنان خود را در موضع منتقد نسبت به دولت و مجلس نشان میدهند.
سال 92 تمام عیار پشت سر روحانی صف کشیده و از وی حمایت کردند و در طول چهارسال ریاست جمهوری یازدهم هم یک وکیل مدافع کاملِ عملکرد دولت بوده و در سال 96 هم در قامتی یکدست، حمایت خود را از جناب روحانی اعلام و پیامی از سوی لیدر این جریان و داستان «تَکرار میکنم» همه را بر این موضوع متفق کرد که اصلاحطلبان یار غار این دولتند و این موضوعی است که اگر خلاف آن به نمایش گذارده شود، عقل انسان به مرز هشدار میپردازد.
در سال 94 هم با حمایت کامل از لیست امید توسط اصلاحطلبان، این لیست به مجلس راه یافت و این راهیابی مرهون زحمات و تلاشهای جریان اصلاحطلب از صدر تا ذیل بود و کمتر کسی هست که این موضوع را فراموش کند.
حال سؤال اینجاست که این دولت تحت الحمایه اصلاحطلبان که تمام گزینههای وزارتش به نحوی بر سر سفره اصلاحطلبی نشسته و نان و نمکی تناول کرده و هر کجا هم که شده سنگ آن را به سینهزده است، چطور میشود امروز مورد نقد اصلاحطلبان قرار میگیرد؟ آیا از قوه عاقله و مشاهیر اصلاحطلبان که خود را مدعی سیاست ورزی میدانند کاسته شده که بی گدار اینگونه از دولتی که توان اجرایی کردن خواستههای آنها را ندارد، حمایت بی حد و حصر میکنند؟ یا این جریان ظاهری و ساختگی است و پشت پرده آن هدفی نهفته است؟ به نظر سؤال اول بی جواب است و اینگونه نیست که اصلاحطلبان جاهلانه از فردی همچون روحانی حمایت کنند بلکه این حمایت و در ورایش انتقاد این روزهای آنها خبری را ندا میزند که شاید خیال میکند کسی از آن با خبر نیست.
قصه اینجاست که برای اصلاحطلبان، روحانی تنها گزینهای بود که میتوانست همچنان برای چهارسال دیگر هم تاریخ مصرف داشته باشد تا فضا را برای شکوفایی ظرفیت حزبی و سیاسی اصلاحطلبان برای بروز در کرسی ریاست جمهوری هموار کند و این حمایت بی حد، تنها دلیلی غیراز این ندارد و امید اصلاحطلبان به فردای روحانی است ولی نکتهای که وجود دارد این است که تخمین این جریان از عملکرد روحانی، منفی است و همین عاملی است که پرخاشگری را در بدنه اصلی اصلاحطلبان نفوذ داده است. این جریان از پاسخگویی نسبت به سوء عملکرد دولت، خود را در لاک یک منتقد فرو برده تا فردا بتوانند برای مردم ادلهای داشته باشند که مبادا مردم بگویند که تمام تفکر اصلاحطلبی این بود که دراین هشت سال گذشت و چیزی از وجود آن عاید ملت نشد، در حالی که اگر سوء عملکردی هم اتفاق بیفتد واقعاً به پای جریان اصلاحطلبی نوشته میشود چرا که اکثر قریب به اتفاق کابینه را اصلاحطلبان یا افراد همسوی این جریان تشکیل داده و فکر این جریان را به کار بستهاند.
به هر حال عبور از شخص روحانی در چهارسال آینده نیاز به نگه داشتن برگ برنده توسط اصلاحطلبان دارد و آن برگ برنده چیزی نیست جز اینکه آنها اولین فردی باشند که نسبت به سوء عملکرد هشدار دادهاند. غفلتی که متوجه اصلاحطلبهاست این است که این سیاست نخ نما، برای مردم قابل قبول نخواهد بود و از روز تشکیل کابینه تا روز تحویل دولت، اصلاحطلبان پاسخگوی عملکرد دولت هستند. البته این امیدواری وجود دارد که دولت موفق باشد و بتواند اهداف خود را برای پیشبرد انقلاب اسلامی محقق کند ولی در هر حال ارزیابی اصلاحطلبان بر این امر است که وزن قدرت اجرایی دولت در تحقق وعدههای خود، ناچیز است و استیصال از این پیش بینی آنها را وادار به ارائه یک نمایش رسانهای سوق داده است.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما