هنگامی که نامه ی مرا خواندی» ابن هرمه را.. برکنار کرده و به مردم معرفی کن.به زندانش بیافکن!آبرویش را بریز!به همه ی بخش های تابع اهواز بنویس که من چنین عقوبتی برای او معین کرده ام.مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی که نزد خدا خوار می شوی و من به زشت ترین صورت ممکن تو را از کار برکنار می کنم و خدا آن روز نیاورد...شب ها زندانیان را برای هوا خوری به فضای باز بیاور جز ابن هرمه را...»
به راستی ابن هرمه کیست؟آیا ابن هرمه یک جانی است؟این فرد مرتکب چه جرمی شده است که اینچنین مورد خشم امیر مومنان علی (ع) قرار گرفته است؟
ابن هرمه نه جزء قیام کنندگان علیه حکومت،نه جزء دشمنان حکومت، نه جزء آمران بحث های مبتذل و غیر اخلاقی و نه جزء هیچ یک از مجرمانی است که باید این چنین آبرویش ریخته شود و بعد به سزای کارش برسد.ابن هرمه یک مفسد اقتصادی است.
آری ابن هرمه یک مفسد اقتصادی است که قطب العارفین علی (ع) که آبروی یک مسلمان را بالاتر از آبرو و حرمت کعبه می داند این چنین بر بی آبرویی و مجازات وی تاکید می کند.
جرم اقتصادی جرمی است که استضعاف مالی می سازد،که کاخ و کوخ ایجاد می کند که گرسنگی می آورد و ایمان می برد که دودلی و بدبینی نسبت به نظام می آورد.
هر روز در سراسر غرب و شرق عالم،حتی ابراستکبارهای دنیا شاهد برخورد سفت و سخت با مفسدین اقتصادی هستیم.آن هایی که اولویت را به فرد می دهند نه اجتماع،آن هایی که گوشت خوک بر بدن می زنند و شامپاین و ودکا و ویسکی را یک نفس بالا می کشند،آن هایی که نه دین دارند و نه آزاده هستند،اما حداقل برای فریب افکار عمومی هم که شده است به رئیس ونایب رئیس و وزیر و نخست وزیر کاری ندارند؛طرف را به طرفة العینی بی آبرو می کنند.ریز و درشت زندگی اش را رسانه ای می کنند.
به نظر نمی رسد که انتظار مردم ایران برای اینکه فردی منتسب به نظام به خاطر جرم ارتکابی از قبیل اقتصادی یا اخلاقی ویا قضایی-ونه مشکل سیاسی- به محامکه کشیده شده و معرفی شود،پایانی داشته باشد.چرا ملت ایران باید همواره به تصاویر شطرنجی در رسانه ی ملی دل خوش کنند؟اگر خودمان را توجیه می کنیم که ممکن است دیده شدن یک فرد در رسانه ی ملی در پشت میز دادگاه با لباس راه راه به آبرویش لطمه بزند،صد البته اشتباه می کنیم.مگر کسی که با آبروی صاحبان انقلاب بازی کرده است آبرو هم دارد؟مگر کسی که کاخ برکوخ ها بنا کرده است از آبرو چیزی می داند؟مگر....
اصلا توجیه خود را درست می انگاریم و سعی در عدم نمایش چهره های متجاوزان به حقوق ملت در رسانه ی ملی میکنیم.و تا می توانیم آن ها را تکریم می کنیم.
که نکند به روحیات حضرات لطمه ای وارد شود و دیگر نتوانند به جامعه باز گردند اما این منطق بارها وبارها در رسانه ملی نقض شده است زمانی که دادگاه سعید عسگر ،غلامحسین کرباسچی، سعید حجاریان ،ابطحی و... را در رسانه ملی و به طور علنی وبه دور از تصاویر شطرنجی و ... روئیت کرده ایم واین چیزی را جز سیاسی برخورد کردن با قضایا را نمی رساند و ما مانده ایم که قسم حضرت عباستان را باور کنیم یا دم خروستان را.
در کشور ما هر از گاهی تخلف فردی منتسب به حکومت لو می رود جرم ها مختلف است اما ایران ما این ویژگی را دارد که مجرمینش حتی پس از جرم نام مشترک دارند:آقای چند نقطه(...)
وقتی نام های پنهان در زیر این نقطه ها برملا نمی شوند این نقطه ها تبدیل به لکه هایی می شوند که بر دامن هرکس که لباس خدمت به این نظام را به تن دارد می نشیند
یکی از دوستانم با یک من ریش این حرف ها را می زد که نه دشمن نظام است نه خائن به خون شهدا که اگر اغراق نکنم سه از دوازده ماه سال را در خاک های نرم فکه و طلائیه وشلمچه و... خاک بازی نمی کند خاکی،بازی می کند می گفت اگر و فقط اگر به خاطر اماممان خامنه ای نبود یک لحظه تحمل این قوه ی چندنقطه را.....
بگذریم....
بگذارید مثال دیگری را از جامعه(ا س ل ا م ی) بزنم. جامعه مورد نظر پیامبر (ص)که بارها برآن تاکید کردند. جامعه ای بود که در آن ضعیف بتواند «بدون لکنت»(غیر متتعتع) حق اش را از قوی بگیرد(لنتقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع)پس صرف اینکه «ضعیف»بتواند حقش را از «قوی» بگیرد کافی نیست بلکه باید بدون نگرانی و به آسانی حق خود را بگیرد.متاسفانه این اصل های عجیب وغریب درباره ی آبروی نظام کار را به جایی رسانده است که گاهی «قوی» هم نمی تواند حق خود را از»قوی» بگیرد.قوه ی قضاییه با این همه یال وکوپال و قدرت وتشکیلات هنوز هم بعد از سال ها توفیق نیافته است که حتی یک آقازاده یا مفسد اقتصادی دارای نفوذ سیاسی یا یک مقام سیاسی یا قضایی یا انتظامی متخلف را «محکوم ومعرفی»کند
شاید فکر می کنید اگر یک فرد سیاسی محکوم ومعرفی شود مردم به نظام و مسئولین بدبین میشوند اما آیا افرادی که الان داستان ابن هرمه را شنیدند به حکومت حضرت علی(ع) امیر مومنان شفیع دو عالم بدبین شدند؟اساسا یکی از دلایل عمده ای که حکومت پیامبر (ص) وعلی (ع) «باآبروترین» حکومت ها نزد مردم ماست این است که در بی آبرو کردن متخلفین حکومتی ذره ای به خود تردید راه نمی دادند.
اصلا شاید فکر می کنید داستان ابن هرمه یک اتفاق و یک استثنا است والی بصره «عثمان بن حنیف» را چه می گویید حتما نامه 53 امام را خوانده اید اماممان امیر مومنان چه زیبا می فرمایند « ای مالک اگر یکی از آنان دستش را به خیانت آلوده ساخت گریبانش را بگیر و به خاک مذلت و خواریش بنشان داغ خیانت را براو بزن وقلاده ی بدنامی وننگ را برگردنش بیافکن»
این نشان می دهد برخورد امام با ابن هرمه نه یک استثنا بلکه یک اصل ضروری در حکومت اسلامی است
اصلا قصه ی پرغصه ی عدم برخورد با متخلفین را برایتان تشریح می کنم یک جمله «ترس از خوردن انگ های سیاسی» ترس از برکناری از مسئولیت،ترس از برچسب ضد انقلاب وضد ....شدن وشاید این موضوعات حول محور «عدم ساخته شدن فرهنگ برخورد با متخلفین به خودمان برمی گردد که این قدر ساده اجازه می دهیم کسی که نقد سازنده و نه کینه توزانه را برای پیشبرد وتعالی اهداف نظام جمهوری اسلامی که برخون هزاران شهید بنا شده است را مورد هجمه با برچسب های ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب قرار می دهند.نظام جمهوری اسلامی از آن ماست.ولایت فقیه از آن ماست.سید علی خامنه ای امام ماست. پس نباید اجازه بدهیم مارقین و ناکثین و قاسطین شرایطی را به وجود بیاورند که مردم نسبت به نظام بدبین شوند.ناظران و بازرسان اصلی مردم اند که باید با چشمی باز وقایع را بنگرند و صرف مسئولیت گرفتن هر فردی را در حکومت اسلامی دلیل بر تعهد و همراه بودن با جمهوری اسلامی ندانند.چه بسیار افرادی که مسئولیت های چند نقطه در نظام دارند اما دلشان با نظام دوبرره است نه نظام جمهوری اسلامی.الحق و الانصاف که فتنه ی 88 موهبتی از جانب خداوند بود که ما شاهد ریزش ها و رویش هایی در انقلاب اسلامی بودیم.مشت نمونه ی خروار،خودتان به قضاوت بنشینید و ببینید چه کسانی از صف انقلاب جدا شدند و چه کسانی ساکتین فتنه بودند و چه کسانی به دفاع از انقلاب سینه سپر کردند.صرف مسئولیت گرفتن در جمهوری اسلامی نباید آنچنان معنویتی به فرد بدهد که دیگر نشود اسم طرف را آورد چه برسد به اینکه....
شخصی مثل جعفرکذاب هم نوه ی امام بوده هم فرزند امام هم برادر امام وهم عموی امام معصوم؛اما عاقبتش شد آنچه نباید می شد.اصلا تفکر شیعی این چنین اجازه ای را به ما نداده است که صرف دست خط از امام(ره) داشتن یا نخست وزیر امام بودن یا...را ملاک قراردهیم.ملاک حال فعلی افراد است.
فردی مثل خالدبن ولید که از صحابه ی رسول خدا بود در یک شب مالک بن نویره را به دلیل واهی کشت و همان شب با همسر مالک ازدواج کرد.آیا به صرف اینکه صحابه ی رسول خداست باید مورد تکریم واقع شود یا مورد لعن قرار گیرد؟تفکر شیعی یعنی یک تفکر زنده و پویا(ملاک حال فعلی افراد است).
قوه ی محترم چند نقطه اینقدر در برخورد با مفسدین اقتصادی مسامحه کرده است که متعهدان به انقلاب را بی تفاوت و بی تفاوتان را ضد انقلاب کرده است.مهدی هاشمی رفسنجانی چرا باید تا فروردین سال 91 از نظامی که علیه اش قیام و اعلام جنگ کرده است حقوق 14میلیونی بگیرد؟به قول آن خبرنگار اخراجی:آقای کوکا،آقای پپسی،آقای شورای امنیت،آقای شیخ تک چشم و...آقای آملی لاریجانی تو بگو چرا؟
بعد شما به این مردمی که بعد از آن همه اتفاق و توطئه باز هم 65درصدی پای صندوق های رای آمدند و دیگرچیزی نگفتند.بلکه با زبان بی زبانی بر سر همه ی دنیا فریاد زدند که این نظام را می خواهیم.حق نمی دهید که علیه شما بدبین شودند؟چرا قوه ی چند نقطه فرمان 8ماده ای امام خامنه ای را حکم حکومتی قلمداد نمی کند؟مگر حضرت آقابعد از فساد اقتصادی اخیر نفرمودند که اگر مسئولین امر آن موقع که ما فرمان مبارزه با فساد اقتصادی را دادیم عمل می کردند این چنین فسادی اتفاق نمی افتاد...
آقای اسکولاری،آقای مارادونا تو یک کاری کن.آقایان یقه بسته ی ریش محرابی که به فکر خون شهدا نیستند. مستند یکی از خوارج انقلاب را در مورد رهبری و دارائی هایش دیده اید؟کلکسیون انگشتر و عبا و عصا و ...وجود یک استبل مخفی(مثل نیروگاه هسته ای)برای اسب های متعلق به رهبری و دست داشتن در پروژه های اقتصادی بزرگ و...
آیا نه آیا باید به فکر اصلاح نظام اطلاع رسانی باشیم.جناب آقای چند نقطه این را من و شما و حتی آن ضد انقلاب های فراری خوب می دانند که رهبر ما پاک ترین فرد و رهبر دنیاست نه آن جوانکی که در به در به دنبال منهای صفرتومان چرک کف دست(شما بخوانید وام قرض الحسنه)هزار بار گردن جلوی این و آن خم می کند.
و این مساوی بدبین شدن به تمام ارزش هاست و مقصر کسی نیست جز آقای چند نقطه.
چند ماه پیش بود که عطاا... مهاجرانی ضد انقلاب فراری و از اتاق فکر لندن نشین بر پاک بودن رهبری و خانواده اش حداقل در مسائل اقتصادی با گفتن این جمله صحه گذاشت.
«من در مسائل اقتصادی آقای خامنه ای یک نقطه ی سیاه و حتی خاکستری ندیده ام» و بعدش هم که مورد عتاب و خطاب هم کیشان خود قرار گرفت به دلیل بیان حقیقت.
جناب آقای چند نقطه این بحث که»برای حفظ نظام و آبروی نظام و جلوگیری از تضعیف آن نباید متخلفان حکومتی معرفی شوند» بیت الغزلی است که سال ها در کشور ما تکرار شده است.
از روحانیون هم (به کم و زیادش کاری ندارم) عده ای در پناه نظام اطلاع رسانی موجود جرم هایی مرتکب شده و می شوند.و حداکثر خلع لباس یا منفصل از خدمت می شوند که تازه آن هم اگر بشوند اما تاوان آن فساد ها و چپاول ها را باید آن طلبه ای بدهد که وقتی با حال زار، دخترشش ماهه ی سرطانی اش را در خیابان های تهران در بغل گرفته و آدرس می پرسیده است عده ای حتی حاضر نبوده اند محل بیمارستان را به او نشان دهند.آبروی این صنف شریف که به نسبت بیشترین شهید را به این انقلاب تقدیم کرده و بدون تردید بسیاری از آنان در فقر زندگی می کنند،فدای برخی سیاست های غلط و به ویژه سیاست های کنونی نظام اطلاع رسانی شده است.
کار را به جایی رسانده ایم که در دانشگاه های ما و درمیان دانشجویان ما افرادی بسیجی و دغدغه مند ادعای عدالتخواهی می کنند.این کار این قدر خنده دار و به جایش گریه آوراست که روزی بگوییم روحانیون از میان خود هیئت نماز خوانان تشکیل داده اند.باید حق داد به دانشجو جماعت که فریاد هایی را که چند سال بر سر مسئولین برای عدالتخواهی و مبارزه با فساد از هر نوعش کشیده است، اینچنین پاسخگو باشند.فریادهایی که بعید می دانم هیچگاه پاسخی بشنوند.
خدایی ناکرده این سیاه مشق قصد توهین و تخریب ونادیده گرفتن زحمات مسئولین امر را نداشته و قصد سیاه نمایی هم نداشته و ندارد.صرفا از سر دلسوزی درد و دلی با هم صنفان و هم مسلکان خود یعنی دانشجویان را داشته که همه را به پای یک فرد ننویسند.
در این مقاله در پی آن نبودم که چنین القا کنم که تخلفات مسئولین زیاد است.نواب هیچ مسئولیتی در این کشور غیر از مسئولیت در لبیک گفتن به مولایش خامنه ای نداشته و ندارد.و طبعا از خیلی از مسائل سیاسی،امنیتی،اقتصادی و...خبر ندارد.پس این مقاله را حتما و حتما درد دل در نظر بگیرید،نه آسیب شناسی واقعی.سخن در تعدد تخلفات نیست،سخن در این هم نیست که با تخلفات منتسبان به حکومت اساسا برخورد نمی شود.نکته این است که پنهان کردن تخلف یک مسئول نه با دین می سازد نه با مصلحت نظام.
دیدگاه شما