مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 31. خرداد 1401 - 12:30   |   کد مطلب: 24734
چمران اهل زمین نبود دلبسته ی آسمان بود، خیال پرواز در سر می‌پروراند.

چمران اهل زمین نبود دلبسته ی آسمان بود، خیال پرواز در سر می پروراند
با پر پروازش از برکلی تا دهلاویه یک خط سرخ ممتد کشید به امتداد همه ی مستضعفین عالم، به امتداد خود عشق!
زمزمه می کرد:
[خدایا بزرگترین خلاقیت تو در عشق تجلی کرده است؛راستی که با خلقت عشق چه معجزه ای خلق کرده ای...] 
سخن گفتن از مسیر کسب رضایت الهی ، روحیه ایثار، ظلم ستیزی و خدمت صادقانه این مبارز عارف، قهرمان قلب محرومین و مستضعفین، به حق دشوار است.
چمران الگوی تراز هجرت، جهاد و شهادت برای انقلاب اسلامی است. 
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید...
بسم رب شهدا و صدیقین 
از مسیر شوق به پرواز می گوییم:

#ولادت 
شهيد دکتر مصطفی چمران در سال 1311 ش در شهر مقدس قم به دنيا آمد. پدر وی که مردی متدين بود از راه کسب به تامين مخارج زندگي می پرداخت. او در حالی که هنوز مصطفی يک سال بيشتر نداشت، به تهران عزيمت کرد. مصطفی تحصيلات دوران دبستان را در مدرسه انتصاريه نزديک پامنار آغاز نمود. وی با تلاش و استعداد سرشاری که داشت، در دبيرستان البرز تهران پذيرفته شد و به لحاظ توان علمی و متانتش همواره مورد توجه معلمان و دبيران قرار داشت. 
#نخبه علمی 
شهيد مصطفی چمران در سال 1332 ش به دانشکده فنی دانشگاه تهران راه يافت و تحصيلات خود را در رشته مهندسی برق ادامه داد. در دوران دانشجويی که مقارن با دوران ملي شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد بود، در تمام حرکت های سياسی مردم حضوری فعال داشت. اما اين حضور هرگز موجب اُفت تحصيلی يا تعطيلی دروس دانشگاهی او نشد و با وجود آن همه مشکلات در عرصه هاي پرتنش سياسی ـ اجتماعی آن زمان، شهيد چمران با معدلی بالا و عنوان شاگردِ ممتاز، از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد. 
شرکت در جلسات مذهبی 
شهيد دکتر مصطفی چمران، قبل از آن که دانشجوی دانشگاه باشد، با روح لطيف و حق جوی خود، در حالی که بيش از پانزده سال بيشتر نداشت، از دانش پژوهان و تشنگان علوم الهی و معارف آسمانی قرآن کريم بود. ايشان همواره در درس تفسير قرآن کريم که به همت آيت اللّه طالقانی رحمه الله در مسجد هدايت برقرار بود، شرکت مي جست و جان خود را پالايش و آرايش می نمود. 
روحيه استکبارستيزی 
شهيد دکتر مصطفی چمران در دوران دانشجويی خود، همواره در فعاليت های سياسی شرکت می جست. او از جمله سران جنبش دانشجويی، بعد از کودتاي 28 مرداد و ماجراي سفر معاون رئيس جمهور وقت آمريکا، نيکسون، و حادثه 16 آذر بود. در اين روز نظام شاه دانشجويان معترض به سفر نيکسون را به گلوله بست و سه تن از فرزندان اين کشور را به شهادت رساند. شهيد چمران جزء زخمی شدگان آن حادثه خويش بود. 
#ترک وطن 
شهيد دکتر مصطفی چمران، به عنوان دانشجوی ممتاز دانشکده شناخته می شود و براي ادامه تحصيل تا مقطع دکتری به وی بورس تحصيلی تعلق مي گيرد. به دنبال آن وی راهي آمريکا می شود. نخست دوره فوق ليسانس مهندسی برق خود را از دانشگاه تگزاس با درجه ممتاز به پايان می رساند و سپس در دانشگاه برکلی، مدرک دکتری خود را با بهترين درجه علمی در رشته الکترونيک و فيزيک پلاسما دريافت می کند. 
آمادگی و آموزش نظامی 
شهيد مصطفی چمران، پس از قيام خونين پانزدهم خرداد به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم فکر خود برای فراگيری فنون جنگ های نامنظم و چريکی رهسپار مصر شد، و به مدت دو سال سخت ترين دوره های چريکی و جنگ های نامنظم را پشت سر گذاشت و بعد از آن مسئوليت آموزش جنگ هاي چريکی به مبارزان ايرانی را عهده دار شد. 

#دعوت امام موسی صدر از دکتر چمران 
در اواخر سال 1349 ش بنا به دعوت امام موسی صدر، رهبر شيعيان لبنان، دکتر مصطفی چمران به لبنان عزمت کرد و از همکاران نزديک وی شد. شهيد چمران در دست نوشته هايش به اين نکته اشاره دارد که: «من در آمريکا زندگي خوشی داشتم. از همه نوع امکانات برخوردار بودم. ولي همه لذّات را کنار گذاشتم و به جنوب لبنان رفتم، تا در ميان محرومين و مستضعفين زندگی کنم؛ با فقر و محروميّت آنها بيشتر آشنا شوم؛ قلب خود را براي دردها و غم های اين دل شکستگان باز کنم؛... لذت خود را در آب ديده قرار دهم؛ تنها آسمان را، در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آه های سوزان خود سازم؛... مي خواستم که در اين دنيا با سرمايه داران و ستمگران محشور نباشم، در جوّ آنها نفس نکشم، از تمتعات حيات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذات زندگي خوش به آنها نفروشم». 
آموزش به جوانان جنوب لبنان 
دکتر چمران پس از ورود به لبنان در جنوبی ترين نقطه آن، يعنی شهر صور، اسکان گزيد و مدير مدرسه صنعتی جبل عامل شد. وی همت خود را صرف آموزش به جوانان اين مدرسه که اکثر آنها يتيمان شيعه لبنان بودند نمود. خود او در اين باره مي گويد: «جوان های شيعه لبنان جزو بهترين جوان ها بودند. نزديک به دو سال با آنها در جهت ايدئولوژيک کار کرديم که اين فعاليت بعدا به سازمان دهی حرکة المحرومين منجر شد؛ يعني همين جوان ها بودند که ستون فقرات سازمان بزرگتری را که حرکة المحرومين باشد ايجاد کردند». 
#راه اندازی «اَمَل» 
دکتر مصطفی چمران، اين سردار بزرگ اسلام، در خاطرات خود به چگونگي تشکيل سازمان نظامي «اَمَل» اشاره می کند و می گويد: «بعدها که انفجار در لبنان به وجود آمد و از هرطرف افراد مسلح وارد صحنه شدند و هيچ گروهی برای بقا چاره ای جز مسلح شدن نداشت حرکة المحرومين دست به ايجاد يک سازمان نظامی به اسم اَمَل زد، که در حقيقت شاخه نظامی حرکة المحرومين بود. اعضای اَمَل را از بين بهترين و معتقدترين بچه ها که از کلاس کادرسازی فارغ التحصيل می شدند انتخاب می کرديم و به حق می توانم بگويم بعضي از جوانان امل کسانی هستند که با اسلام راستين آشنا شده و بر اساس آن مبارزه می کنند».
هسته ی اصلی جنبش امل
(به نقل از سید محمد صادق حسینی؛
پل ارتباطی بین انقلاب اسلامی و جنبش آزادی بخش فلسطین) 
اصرار، اراده، تلاش مستمر و شخصیت عرفانی دکتر چمران، سبب ایجاد هسته های اولیه جنبش امل شد. در واقع ایشان امیدهایی را در بین جوانان، نوجوانان و حتی بزرگان قوم ایجاد می کرد تا نشان دهد، واقعا می شود کاری کرد، این طور نیست که به همین سازمان ها و جنبش هایی که هست و تا کنون هم با آن ها همکاری می کردیم، اکتفا کنیم، چرا برای خودمان یک هسته مستقل ایجاد نکنیم؟این به شخص دکتر چمران مربوط است. به نظرم اگر کسی دیگری می خواست این کار را انجام دهد با مشکلات بیشتری مواجه می شد و شاید اصلا موفق می شد. البته دوستان زیادی هم کمکش کردند، خود امام موسی صدر هم با اراده آمده بود که شیعیان که دولت و جامعه آن ها را به رسمیت می شناخت و از هر نظر حقوقی، مدنی، شرعی، علمی و تکنولوژی تحقیر شده بودند، یک کیان مستقلی ایجاد کند. در واقع ایشان هم مؤسس شاخه نظامی و هم بعضا موثر اساسی برای هدایت های معنوی جنبش امل بود، که بعدا یک تشکل مستقل لبنانی شد. لبنانی ها احساس می کردند چمران هم از خودشان است و هیچ وقت احساس نکردند که چمران یک فرد غریبه خارجی یا حتی ایرانی است، گویی مثل یک استاد یا سیاستمدار لبنانی از خودشان است، این احساس متقابل بود.
دکتر چمران مرا یاد تعبیری از امام درباره شهید مطهری می اندازد که ایشان حاصل عمر من است. گویی آدم فرزندانی دارد و می خواهد حاصل عمرش باشند. امام موسی صدر با چمران چنین برخوردی کرد، یعنی تمام راه ها را برایش باز می کرد، طوری که بتواند ادامه مسیر خود را در چمران ببیند، که اگر از دنیا رفت یا به هر دلیلی قدرت ادامه مسیر را نداشت او راه را ادامه دهد. عملا هم همین طور شد زمانیکه او ناپدید شد، این چمران بود که پرچمدار افکار، اندیشه ها و مسیر امام موسی صدر بود.
#در فراق امام موسی صدر 
خبر ربوده شدن امام موسی صدر، رهبر شيعيان لبنان، در 29 شهريورماه 1357 (مطابق با 31 اوت 1978) جهان اسلام و به ويژه لبنان را تکان داد. اين خسارت و غم جانکاهِ آن بيش از همه بر دوش دکتر چمران سنگينی می کرد. شهيد چمران تمام تلاش خود را براي نجات دادن و پيدا کردن امام موسي صدر به کار بست، اما متأسفانه تلاش وی و ديگر هم رزمان و شيعيان لبنان تاکنون نيز به نتيجه نرسيده است. سرنوشت آن رهبر نيکوسيرت لبنان هم چنان در پرده ابهام باقی مانده است.
علاقه شهید چمران نسبت به امام موسی صدر در وصیت نامه ی عاشقانه وی خطاب به امام موسی صدر نمایان است. 
#آمادگی برای نبرد با نظام شاه 
هرچه به اواخر عمر رژيم طاغوت و پيروزی انقلاب اسلامی نزديک می شد، چيزی که ناگزير می نمود، درگيری خونين بين مردم از يک سو و رژيم طاغوت از سوی ديگر بود. در اين مقطع از زمان دکتر چمران وعده ای از جوانان برومند ايرانی که در لبنان و سوريه دوره آموزش نظامي ديده بودند، آماده حرکت به ايران شدند. شهيد چمران در اين باره می گويد: «ما نيز در نظر داشتيم که پانصد رزمنده سازمان اَمَل را تجهيز کنيم و خود را به وسط معرکه نبرد برسانيم... خود من دست اندرکار اين سازماندهی بودم تا اين افراد را با اين امکانات نظامی در وسط معرکه پياده کنيم و نمي توانم شوق و حرارت و احساسی که اين جوانان برای آمدن به ايران و شهادت در کنار برادران ايرانی خويش داشتند را بيان کنم». 

#از قلب بيروت سوخته تا قله های بلند كوه های جبل عامل  

شهيد چمران چهره مظلوم و ستم ديده لبنان را اين گونه به تصور می کشد: 
«من از جبل عامل آمده ام؛ سرزمينی که ابوذر غفاری، يار صديق پيامبر بزرگ، براي اولين بار اسلام راستين را به مردم آن منطقه تبليغ کرد و مسجدی برای عبادت خدا بنا نمود...» 
«من از جبل عامل آمده ام، که در دوران 1400 ساله تاريخ اسلام هميشه مظلوم بوده است...» 
«من نماينده محرومين و مستضعفان جنوب لبنان هستم که همه روزه زير آتش توپخانه سنگين و بمب هواپيماهای اسرائيل مي سوزد. من از سرزمينی آمده ام که بيش از نيمی از آن به کلی نابود شده است». 
#دکتر چمران و غائله کردستان 
شهيد دکتر مصطفی چمران، اين مالک اشتر انقلاب، هم چون سربازی فداکار و از خودگذشته برای به جا آوردنِ وظيفه اي که در قبال دفاع از انقلاب و کشور احساس مي کرد، وقتی که گروه های ضد انقلاب، منطقه کردستان را ناامن و مردم آن خطه را وحشت زده کرده بودند، وارد صحنه شد و برای اولين بار پس از پيروزی انقلاب در قائله کردستان لباس رزم پوشيد و به کمک مردم آن منطقه شتافت. دکتر چمران به همراه تيمسار شهيد فلاحي رشادتی آفريدند که در تاريخ کردستان و ايران به يادگار مانده است؛ حماسه ای که در آن، شهرهاي پاوه، نوسود، مريوان، بسطام، بانه و سردشت را يکي پس از ديگري آزاد، و غريو شادي را براي مردم اين شهرها به ارمغان آورد. 
#جهان وطن 
شهيد دکتر مصطفي چمران، اين مبارز دنيای اسلام، مرد عمل بود و در پی رضای خداوند، هرکجا احساس وظيفه می کرد حضوری جدی مي يافت. او ترجيح می داد جايی ايفای نقش کند که ديگران نيستند يا نمی توانند و بر همين اساس بود که اگرچه ايراني بود، از لبنان و فلسطين که مسئله اول جهان اسلام بودند، غافل نمی ماند. 
#تصدی وزارت دفاع 
شهيد دکتر چمران در سال 58، به پيشنهاد شورای انقلاب و فرمان حضرت امام رحمه الله ، به وزارت دفاع منصوب شد. او اولين غيرنظامی بود که به اين سمت گمارده می شد. اما تجربه او در لبنان و مبارزات وی در آن خطه و دانش وی از يک سو و توانايی و عشق او به اسلام و ايران، انتخاب او را بهترين گزينه می نمود. 
#سرباز وطن 
شهيد چمران پس از حمله ناجوان مردانه نظام بعثي عراق به مرزهای ايران، نمی توانست آرام بگيرد. پس از کسب اجازه از امام رحمه الله به همراه مقام معظم رهبری حضرت آيت اللّه خامنه ای، مدظله العالی، به اهواز رفت و از همان بدو ورود دست به کار شد و شبِ بعد از ورود، اولين حمله چريکی را عليه تانک های دشمن آغاز کرد. 
تشکيل ستاد جنگ های نامنظم 
شهيد دکتر چمران، با گردآوری رزمندگان داوطلب، به تربيت و سازماندهی آنان پرداخت و ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکيل داد. اين ستاد به غير از رشادت هايی که در عمليات چريکيِ به موقع، براي به انفعال کشيدن لشکرهاي مکانيزه بعثی و پيشگيری از پيشروی آنها به سوی اهواز از خود نشان داد، توانست سپاه دشمن را مجبور به عقب نشينی کند. 
#به سوی پرواز 
خبر شهادت ايرج رستمی، فرمانده منطقه دهلاويه، دکتر چمران را سخت متأثر و اندوهگين کرد. شهيد چمران براي معرفي فرماندهِ جديد و روحيه دادن به افراد تحت امر خود عازم منطقه می شود. وی در دهلاويه رزمندگان را در کانالی جمع کرده، شهادت فرمانده شان، ايرج رستمی، را به آنها تبريک و تسليت مي گويد و با صدايي محزوم و گرفته و نگاهي عميق اين سخنان را به زبان جاري مي سازد: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد می برد». 
#چو پرستو به سفر 
دکتر چمران پس از معرفي فرماندهِ جديد منطقه دهلاويه به همه سنگرها سرکشی، و با همه رزمندگان ديداري تازه مي کند ودر خط مقدم در نزديک ترين نقطه به دشمن پشت خاکريزی می ايستد و نکاتی را به رزمندگان يادآور می شود و تاکيد می کند که از اين نقطه که دشمن با چشم غيرمسلح ديده می شود کسي جلوتر نرود. در همين حين آتش خمپاره باريدن مي گيرد. شهيد چمران دستور متفرق شدن و پناه گرفتن می دهد و خود در حال پناه گرفتن بود که ترکش خمپاره ای به پشت سرش اصابت می کند به دنبال اين واقعه غم انگيز آه و شيون اطرافيان او از صحنه جانکاهی که ناظر آن بودند بلند می شود. تلاش هم رزمان وی در رساندن او به بيمارستان بی ثمر می ماند. وقتی جسم او به اهواز می رسد که روح ملکوتی او به آسمان ها پرکشيده بود. 
قسمتی از پيام امام (ره )در شهادت دکتر چمران 
«چمران عزيز با عقيده پاک، خالص [و [غير وابسته به دستجات و گروه هاي سياسي و عقيده به هدف بزرگ الهي، جهاد در راه آن را از آغاز زندگي شروع و [زندگي خود را] با آن ختم کرد... او با سرافرازی زيست و با سرافرازی شهيد شد و به حق رسيد. هنر آن است که بي هياهوهای سياسی و خودنمايی های شيطانی برای خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف کند و اين هنر مردان خداست. او در پيشگاه خداي بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش به خير».

زهرا براتی

دیدگاه شما

آخرین اخبار