واژه «سبک زندگی» به حد کافی ساده به نظر میرسد که هر کس بتواند مفهوم کلی آنرا دریابد. نتیجتا از توضیحات مفهومی عبور می کنیم و به تحلیل نظریه ی یک دانشمند و جامعه شناس عربی ،اسلامی به نام "ابن خلدون" می پردازیم و از آن برای ضرورت تغییر وبازنگری در سبک زندگی بهره خواهیم جست.به جهت برخي بدگماني ها در انديشه هاي سياسي و اجتماعي ابن خلدون وي مورد انتقاد برخي از متفكران عرب، مسلمان و شرق شناس واقع شده است. نظريات محكمي كه او بيان نمود، منعكس كننده ي تفكر عميق و تجربه ي بزرگ او در فهم طبيعت بشري در دوراني بود كه دولت و جامعه رو به اضمحلال بود.
اپیزود اول:
با مطالعه ي تفسير اجتماع شهري ابن خلدون معلوم مي شود كه دولت به مانند سازماني اجتماعي است كه داراي ويژگي هاي متمايزي است كه در ديگر سازمان ها ديده نمي شود. مهم ترين ويژگي آن اينكه داراي قدرت، سلطه و سيطره اي است كه در ديگر تشكيلات اجتماعي يافت نمي گردد. و آن از طريق تحقق سروري اش در امور داخلي و خارجي خود و وجوب اراده ي آن بر همه ي افراد و گروه هايي است كه در سايه اش زندگي مي كنند. و در اينجا ناچاريم كه بگوييم كه ابن خلدون از انديشه ي سنتي فلاسفه ي سياسي پيشين عرب و مسلمان خارج شده است كه معتقد بودند كه دولت با نبوت در ارتباط است و سلطه و برپايي آن به نبوت باز مي گردد.ضمن آنكه ناچاريم بگوييم كه ابن خلدون نسبت به همه ي متفكران نويني همچون، هابز، هگل و ديگران كه در مورد سلطه ي دولت بحث كرده اند. پيشگام است.
ابن خلدون در بحث از ايجاد دولت بر اساس قدرت اكتفا ننموده و از عناصر شكل دهنده ي آن نيز بحث مي نمايد. او معتقد است كه دولت متاثر از شرايط اجتماعي ، روانشناسي، اقتصادي و ديني حاكم بر جوامع شان است. و پيش از آن مرحله ي عامي است كه هر جامعه اي از آن عبور مي كند. كه ازآن با عنوان « مرحله ي باديه نشيني » نام مي برد كه بر پايه ي زندگي و ارزش هاي باديه نشيني در جامعه استوار بوده و پيش از مرحله ي شهرنشيني قرار دارد و مرحله اي است كه اساس آن بر پايه ي عصبيت مي باشد كه عبارت است از نيروي مادي و اخلاقي يي كه منجر به پيوند افراد با يكديگر شده و از خويشاوندي و نَسب خاص آغاز و به احساسي مشترك كه منجر به شكل گيري روحيه اي جمعي مي گردد, منتهي مي شود و روحيه ي جمعي اساس نيروي عصبيت مي باشد. قدرتي است كه نيروي زعامت بر آن متكي بوده و آن را به كار مي گيرد. اعضاي دولت و ساكنان باديه نشين به شجاعت و توانايي و روحيه و معنويت عالي متمايز مي شوند كه در آن واحد فرد و جامعه را متمايز مي سازد.
والبته باید خاطر نشان کرد که عصبیت قدرت دولت است و اصلا نمی توان آنرا با تعصب همانند خواند.
اما مرحله ي دوم حيات دولت از ديدگاه ابن خلدون, مرحله اي است كه حيات ايشان از حيات باديه نشيني به زندگي شهرنشيني تغيير مي يابد. ابن خلدون از آن با عنوان مرحله ي شهر نشيني نام مي برد. از مهم ترين علل اين تحول ، تطور در حيات اجتماعي دولت, اقتصاد، فرهنگ و صناعت است، تا آنجا كه مظاهر ناز و نعمت در زندگي شان ظاهر مي گردد.
و قطعا لازمه عبور از این مرحله به مرحه ی بعدی تغییر نسل هاست
ابن خلدون نسل سوم را نسل پاياني در حيات دولت مي داند. : نسلي كه در آن دولت از ميان رفته و بسياري از صفات موجود در آغاز دولت و به ويژه عصبيت در دوران اخير از يادها مي رود.
تحليل سياسي ابن خلدون از دوران هاي دولت بسيار مهم است. مراحل فوق قابل تقسيم به مراحل سياسي و رفتاري يي است كه در مجموع دربردارنده ي چرخه ي سياسي يي است كه دولت هاي عام از آن مي گذرند.
مرحله ي سياسي اول مرحله ي غلبه و پيروزي يا همان مرحله ي حكمراني است. اساس سياسي در اين مرحله از طريق اعتماد صاحب سلطه بر قوم و يارانش صورت گرفته و اين اعتماد از طريق اعتماد به نيروي عصبيت شكل مي گيرد.
مرحله ي سياسي دوم، مرحله ي تحصيل ثمرات و عوايد حكمراني است كه آن را «راحتي و رفاه » مي نامد. ويژگي اين مرحله سيطره ي سياسي تام است. كه امكان توجه به برپايي آنچه كه نامش را جاودان و پر آوازه سازد, مي يابد. مانند ساختن بناهاي عظيم و ساختمان هاي بلند و گسترش رفاه و ايجاد اموري كه منجر به راحتي، سكون و خوشي مي شود.
اما مرحله ي سياسي سوم در مرحله ي سكون و آرامش و يا به تعبير ابن خلدون مرحله ي رضايت و مسالمت ( سياسي ) است. و اگر اندکی ورود به نظریه ابن خلدون در باب نظریات اجتماعی نه سیاسی وی کنیم در میابیم که این مرحله ،مرحله سکون و آرامش و یا به تعبیری مرحله مسالمت و حرکت به سمت زیبایی ها و تجملات و اسراف ها است
ابن خلدون وضع حاكم اين مرحله از دولت را اينگونه توصيف مي كند كه وي قانع به امور بازمانده از گذشتگان بوده و با ديگر پادشاهان از در مسالمت وارد مي شود و در آداب حكمراني با تقليد از پيشينيان, كليه ي اعمال ايشان را يك به يك انجام داده و از ايشان به بهترين وجه پيروي مي نمايد. با اين تصور كه اگر از رويه ي ايشان خارج شود، زمام امورش از دست خواهد رفت.و رضايت در حيات دولت چندان دوامي ندارد تا آنكه به سستي و رخوت انجاميده و دولت را به مرحله ي چهارمی كه مرحله ي نابودي آن است, وارد مي سازد. چنان كه در افول سيطره ي آن ، اسراف و تبذير در آن ديده مي شود. امري كه به زوال دولت مي انجامد.
اپیزود دوم:
در باب مراحل گزار انقلاب اسلامی شاید بتوان کلیات مراحلی را که ابن خلدون برای مراحل گزار یک دولت قائل است را برای آن قائل شویم ولی اصلا و ابدا تطبیق جزء به جزء در باب آن نظریه و مراحل گزار هر دولت و حکومتی قابل قیاس نیست و نباید به این شیوه و به صورت جزئی به این مقال نگریست.
شاید بتوان فضای اوایل انقلاب را که انقلابیون از شور انقلابی برخوردار بودند و اعضاي دولت و مردم(ساكنان باديه نشين )به شجاعت و توانايي و روحيه و معنويت عالي متمايز مي شدند را با مرحله اول انقلاب تطبیق د اد.
در این مرحله که مردم شور و شعور انقلابی د اشتند در گیر یک جنگ نابرابر و ناخواسته شدند و با پیمان برابری و اخوت این مرحله را که برآن فضای معنوی حاکمیت داشت پشت سر گزاشتند و به دنبال گذشت یک دهه و تغییر نسل اول به دوم سطح زندگی مردم که درگیر جنگ شده بودند نیاز به ارتقاء کیفیت داشت که البته بحث ما در باب نیاز به بازسازی بعد از جنگ نیست و قطعا نمی توان آن را به نظریه ابن خلدون تسری داد.
و لازم به ذکر است همانگونه که اشاره شد با تطبیق جزء به جزء نمی توان به کالبد شکافی این نظریه پیرامون جریان شناسی هر دولت پرداخت.
در دوره دوم یا اصطلاحا نسل دوم انقلاب دولتی بر روی کار آمد که از آن به عنوان دولت سازندگی یاد می کنند در این دولت مبنا توسعه قرار گرفت و هدف هم وسیله را توجیه می کرد به نحوی که بیشتر از همه سیاست های دولت سیاست اقتصادی بر محوریت اندیشه های لیبرالی قرار گرفت و با فرستادن تیم اقتصادی دولت به خارج از کشور سعی در ارتباط گیری با اقتصاد دانان غربی و برنامه ریزی براساس نظریات آنان داشتند و مدینه فاضله ی خود را "ژاپن اسلامی" نام گزاری کرده بودند.البته در این مرحله کارهای زیر ساختی و پروژه های اقتصادی بزرگی انجام شد و شایان ذکر است در این مرحله اختلاف طبقاتی که ناشی از افزایش تورم و ضریب جینی بود افزایش شدیدی داشت .
شاید بتوان از این مرحله به عنوان مرحله دوم دولت در نظریه ابن خلدون که آن را مرحله ي تحصيل ثمرات و عوايد حكمراني است یا «راحتي و رفاه » مي نامد نام برد.
اما مرحله سوم که بعد از راحتی و رفاه و یا همان زندگی شهر نشینی اتفاق می افتد سیر به سمت زیبایی و اشرافی گری و یا اصطلاحا تجمل پرستی است که از نسل سوم انقلاب و یا پایان نسل دوم شروع شده است و همچنان ادامه دارد این مرحله که همزمان با شروع دولت اصلاحات شده بود روند رو به رشد و افزایشی گرفت و مبنای فکری مردم با استفاده از نشریات زنجیره ای و هر رسانه دیگری به سمت ترویج لیبرالی و خود محوری و مصرف گرایی سوق داده می شد به نحوی که سعی در ضد ارزش نشان دادن ارزش ها می شد واز مرحله اول که در نظریه ابن خلدون عصبیت و در تعریف این مقال اخوت و مودت و معنویت و غیرت بود با عنوان جنگ طلب و خشونت طلب یاد می شد.
حضور افرادی با اندیشه های سکولار و لیبرال مسلک در رسانه های کشور علی الخصوص در سینمای کشور روز به روز فضای مصرف گرایی و تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی را تقویت می کرد و ایضا این روند با حضور رسانه های نوین همچون تلفن های همراه و ... بدون وجود یک فرهنگ سازی متناسب با فرهنگ داخلی به جای استفاده صحیح و مناسب روند تجمل گرایی را فزونی بخشید.
البته سعی بر واکاوی عناصر موثر در تغییر سبک زندگی از جمله رسانه و ... نیست و قطعا علت کامل این پدیده هم رسانه نیست و عوامل زیادی ناشی از عوامل سیاسی واقتصادی و اجتماعی فراوان در قالب های متفاوت مثل مدارس و ... هم می تواند باشدموسیقی عامه، تلویزیون، آگهیها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگیشان را آزادانه انتخاب کنند که بر مبنای تفکری ما استوار نیست. ساموئل هانتینگتون در كتاب «چالشهای هویت در آمریكا» موفقیت نظام سیاسی آمریكا را در هویتسازی علیرغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگهای متفاوت و بعضاً متضاد با تمامی جهان خاكی را در یك كلمه «آمریكایی كردن» آنها میداند.
نتیجتا شاید نظریه جامعه شناسی ابن خلدون نظریه کاملی نباشد ولی شاید تلنگر خوبی برای جلوگیری از روند افزایشی تغییر در سبک زندگی و سیر به سمت تجمل پرستی بشود.
دیدگاه شما