مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 27. اسفند 1391 - 15:16   |   کد مطلب: 5954
علیرضا بهشتی خواه
تسخیر
منازعه ذاتی تمدن غرب با نظام اسلامی که دایه دار ایجاد تمدن بزرگ اسلامی است منجر به رویارویی نظام اسلامی با ساختارهای موجود که اکثرا غربی و در حال بهینه سازی در روند اهداف غرب هستند شده، فاصله زمانی موجود تا ایجاد ساختارهای برآمده از دین باعث شدت گرفتن این درگیری گشته در این نوشتار سعی شده تا در حد توان راه حلی برای رویارویی با این ساختارها ارائه گردد.
تسخیر

مقدمه1:تاریخ عرصه تقابل و نزاع دو جریان الهی و غیر الهی(شیطانی) است و راه سومی هم پیش روی نوع بشر وجود ندارد تا خود را در منازعه همیشگی حق وباطل وارد نکند و در این منازعه در امان بماند پس به ناچار باید انتخاب کند حق یا باطل و همیشه و هر لحظه مجبور به انتخاب است؛اگر سکوت حق است پس هر حرفی چه مخالف چه موافق باطل است و اگر موافق بودن حق است پس هم سکوت هم مخالفت باطل(وقتی امام در صحرای کربلاست اگر در کنار امام نباشی چه بر سجاده باشی چه بر سفره شراب فرقی نمیکند)البته عده ای دسته بندی حق و باطل و درستی و نادرستی را منکر شدند که این قضیه مبطل دسته بندی جریان کفر و توحید نیست بلکه تا حدود زیادی تایید کننده این تقسیم بندی است چرا که اگر خوب بنگریم این عده خود در واقع جزئی از جریانی اند که با حذف این تقسیم بندی در واقع سعی در حاکمیت باطل درند(کسی که میگوید دین نباید در عرصه اصلاحات اجتماعی وارد شود در واقع  فرق چندانی با کسی که میگوید دین افیون توده هاست ندارد جز اینکه در طیف بندی جریان باطل در یک طیف نیستندولی هر دو در جریان طاغوت قرار دارند که که مخالف هدف میانه دین یعنی حاکمیت اند پس خواستار حکومت غیر دینی یا حکومت باطل اند)

مقدمه2:هرسیستمی متشکل از دو جزء ساختار و محتواست که میزان قوت و موفقیت سیستم مورد نظر بسته به میزان هماهنگی ساختار با محتوای آن است و فی الواقع ساختارها همواره بر اساس محتوا شکل میگیرند و در طی روند تکامل خویش به نسبت هماهنگی بیشتر با محتوای خویش موفقتر خواهند بود.و پر واضح است که هر محتوایی روندی را دنبال میکند که یا الهی است یا طاغوتی.

غرب و تمدن غرب[1] متشکل است از ساختارهای مختلف و گوناگون اقتصادی سیاسی اجتماعی و ... که همگی سعی درهماهنگی هرچه بیشتر با محتوای غرب که همانا توسعه مادی انسان و حرکت ذیل ولایت شیطان است دارند و هرچه این ساختار ها بتوانند خود را با این حرکت هماهنگ تر کنند در راستای مورد نظرشان به تکامل بیشتری دست میابند و در روند بهینه سازی مطلوب غرب بیشتر رشد خواهند کرد و دستخوش تغییراتی هم خواهند شد.طبیعتا این روند بهینه سازی ساختارها تا انسان  در سیر هبوطش به عبدالشیطان مبدل شود ادامه خواهد داشت.

اما این ساختارها به نسبت رشدشان در روند بهینه سازی قابلیت تغییر جهت یا اصطلاحا قلب شدن را دارند و اصولا چون بین ساختار و محتوا شکافی است پس به نسبت بزرگی این فاصله و شکاف، ساختار موجود قابلیت تغییر جهت و منفک شدن از محتوا و پیوستن به محتوایی دیگر را دارد. البته این نسبت کاملا بسته به توانایی فرد و یا جامعه ای از افراد دارد که قصد تغییر جهت حرکت ساختارها را دارند.اصطلاحا روند تغییر ساختار را قلب یا تسخیر گویند و همواره با تغییراتی در خود ساختار هم همراه است.

این افراد باید دارای دو ویژگی مهم باشند یکی تسلط بر محتوای مطلوب که قطعا این تسلط،  تسلط بر محتوای مقابل را نیز به همراه خواهد داشت(اسلام شناس حقیقی دشمن شناس حقیقی نیز هست چرا که ماهییت دو جریان حق و باطل در تضاد کامل با یکدیگرند)  دیگری احاطه کامل و در سطح بالا بر ساختار مد نظر و تسلط کامل بر همه اجزاء و نکات فنی آن ساختار میباشد.واین هردو لازم و ملزوم یکدیگرند شما اگر در غنای محتوایی باشید اما بر نکات ساختار مورد نظر تسلط نداشته باشید در ارائه محتوا به مشکل برخورد خواهید کرد و بالعکس اگر در نکات فنی سرآمد باشید و در محتوا دستتان خالی باشد ناچار مانند برگی در باد پاییزی با هر محتوایی که ساختار به شما تحمیل کند حرکت خواهید کرد.

سینما نیز یکی از این دسته ساختارهاست که برای دستیابی هرچه بیشتر غرب به اهدافش و غرق کردن مردم در شهوات جنسی، گرایش به مصرف گرایی و افزایش تمایلات دنیوی و دوری مردم از توجه به آخرت خویش به وجود آمده اما قابلیت تغییر جهت را دارد و میتوان از این ابزار در جهت تمایلات اخروی نیز استفاده کرد که این امر نیازمند قلب ساختار است و این قلب ساختار نیازمند ویژگی هایی است که گفته شد به عنوان مثال میتوان به مستند های ساخته شده توسط شهید آوینی فیلم های دیده بان، مهاجر،برخی فیلم های چارلی چاپلین(البته این فیلم های چاپلین دارای نقدهای درستی به غرب است و راه حل برون رفت کاملی به انسان نمیدهد)...اشاره کرد در عین حال که مبلغ محتوایی درست و الهی اند به جهت نکات فنی هم در اوج قرار دارند.

نکته آخر ومهم  این که مطالب گفته شده در باره ی قلب یا تسخیر ساختارها تنها برطرف کننده نیاز امروز ما و راه حل روبرو شدن با ساختارهای موجود که عمدتا غربی اند میباشد و وظیفه اصلی روشنفکران و دین مداران و متفکرین کشور تولید ساختارهایی است برآمده از محتواهای اسلامی.....



[1] غرب:منظور از غزب در این نوشته تفکر مادی و توسعه مادی بشر بدون توجه به تعالی آن است که شامل همه تفکرات مارکسیسمی و لیبرالیسمی و در یک کلام اومانیسم است.

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار