چند ماهی است فضای رسانه ای کشور تحت تاثیر جبهه بندی ها و موضع گیری های گوناگون انتخاباتی است و در فاصله کوتاه باقیمانده تا انتخابات هم شاهد شدت گرفتن ظبیعی و بعضا زیاده از حد و افراطی این فضا هستیم
در این مقاله به بررسی اجمالی و تحلیل جریانات حاکم بر دو طیف اصلاحات و جریان موسوم به انحرافی خواهیم پرداخت.نکته قابل توجه این که این تحلیل ناظر به فضای غالب بر طیف ها است.
الف)اصلاحات
اصلاح طلبان که پس از فتنه 88عملا از فضای سیاسی کشور دور شدند در انتخابات مجلس سعی کردند شانس خود را برای مقبولیت با سیاست های مختلفی از جمله تحریم انتخابات و یا شرکت در انتخابات و تفکیک اصلاح طلبان به فتنه گر و غیر فتنه گر خود را در فضای سیاسی کشور نگه دارند اما هردوی این سیاست ها با شکست مواجه شد. حضور بالای مردم در انتخابات از یک سو و عدم توفیق امثال کواکبیان و علیخانی در حوزه های انتخابیه خودشان از سوی دیگر شکست سختی به اصلاح طلبان وارد کرد تا جایی که عده ای آن را به مثابه تیر خلاص بر پیکر نیمه جان اصلاحات دانستند و در واقع هم اگر سنگینی وزن هاشمی رفسنجانی در بین اصلاح طلبان نبود همین اتفاق هم می افتاد اما انتخابات 92 آخرین فرصت اصلاحات برای بازگشت به فضای سیاسی ایران است.
کلیات اهداف اصلاح طلبان از شرکت در انتخابات عبارتند از جلب اعتماد مردم به اصلاحطلبان پس از فتنه سال 88 ، ضرورت سازماندهي تشكيلاتي اصلاح طلبان ، حضور فعال در عرصه سیاسی نه مانند انتخابات مجلس نهم،نجات تشکیلات از وضعیت کنونی که دچار از هم گسيختگي شده است ، تلاش برای کسب مقبولیت در جامعه و جا انداختن این موضوع که اصلاح طلبی مترادف با فتنه نیست شاید از جمله اهداف این طیف شکست خورده در صحنه سیاسی کشور باشد.(1)
فضای اقتصادی حاکم بر کشور و نفوذ جریان انحرفی در دولت دهم باعث شده اصلاح طلبان از این فرصت برای نیل به اهداف انتخاباتی با پیش گرفتن سیاست های رسانه ای ذیل مبادرت ورزند:
1)توجیه کم کاری در دولت اصلاحات:
عده ای با سوء استفاده از فراموشی در حافظه تاریخی ملت سعی در توجیه کم کاری دولت اصلاحات در مقابل حجم عظیم فعالیت های دولت نهم و تاحدودی دهم دارند که حتی در برهه ای صدای صادق زیبا کلام را هم درآورد و در انتقاد به سیاست های خاتمی ایشان را به جای پرداختن به سیاسی کاری به کار و فعالیت برای مردم دعوت کرد.
2)زیر سئوال بردن گفتمان عدالت
طیف نزدیک به هاشمی رفسنجانی در اصلاحات با مطرح کردن هاشمی به عنوان منجی در شرایط اقتصادی کنونی و معرفی احمدی نژاد به عنون نماد تام گفتمان عدالت در ظاهر، در باطن سعی در ناکار آمد نشان دادن گفتمان عدالت در برابر گفتمان توسعه آن هم توسعه اقتصادی تحت لوای سرمایه داری غربی که له شدن طبقه پایین جامعه زیر چرخ دنده های آن به راحتی توجیه پذیر است را دارند.
3)توجیه عملکر اصلاحات و هاشمی در فتنه:
شرایط سیاسی حاکم بر دولت و نفوذ همه جانبه حلقه انحراف در دولت و اهداف ضد نظام این حلقه سبب شده تا اصلاح طلبان حامی فتنه و هاشمی رفسنجانی از این فرضت برای تبرئه خود از اتهام هم دستی عامدانه و غیر عامدانه با دشمنان خارجی این مرز و بوم استفاده کنند و با تعابیری مثل پیش بینی انحراف احمدی نژاد از 88 سعی در پنهان شدن در لوای این توجیه برای اتفاقات فتنه 88 هستند.
ب)انحراف
جریان موسوم به انحراف که شاید بتوان گفت در مدت یکی دو ساله اخیر بیشترین سهم را در فضای رسانه ای کشور به خود اختصاص داده به دنبال به دست گرفتن سکان دولت آینده است و در این راه قطعا هزینه های بالایی را متحمل خواهد شد و از هزینه دادن از نظم هم ابایی ندارد.هرچند این جریان به لحاظ فکری متصل به سرچشمه های انحرافی همچون ع.ی است اما این حلقه به نردبانی بدل شده تا برخی اصلاح طلبها و اصولگراها با تاخت و تاز رسانه ای بر دولت خود را به عنوان چهره ای برای انتخابات مطرح و احیانا از نقص های خود پرده پوشی کنند.
اما خود حلقه انحراف که با تغییر و تحول هایی در سطح استاندارها و معاونان سیاسی امنیتی که عملا برگذار کننده انتخابات اند در صدد به دست گرفتن کامل اجرای انتخابات هستند که در این راستا وزیر کشور به عنوان مانعی بزرگ در سر راه حلقه انحراف قرار خواهد گرفت و به نظر راههای پیش روی حلقه انحراف از این رده ها خارج نیست:
1)برکناری مستقیم وزیر کشور:که با توجه به تجربه پیشین دولت در برکناری وزیر اطلاعات و دخالت مستقیم رهبری این راه منتفی به نطر میرسد
2)برکناری برخی وزرا از جمله وزیر علوم تا اینکه طبق اصل 136 قانون اساسی و تفسیر سال 62 شورای نگهبان از این اصل کابینه مجبور به گرفتن رای اعتمد مجدد از مجلس شود و در این صورت و زیر فعلی خود به خود برکنار و سرنوشت وزیر بعدی کشور در ابهام خواهد بود(با توجه به اظهارات چند روز پیش مشایی در مورد امکان برکناری وزرا تا لحظه آخر دولت این تحلیل چندان دور از ذهن نیست)
تحلیلگران از گزینه های دیگری هم به عنوان برنامه های حلقه انحراف یاد میکنند که تیتر وار به آنها میپردازیم:
استفاده از دوقطبی فقر و غنا(هاشمی احمدی نژاد)عدم برگزاری انتخابات توسط دولت در صورت عدم تایید صلاحیت کاندیدای انحراف،کودتا علیه نظام،استفاده از ظرفیت هایی نظیر هلال احمر و سازمان گردشگری (سازمان دهی و تشکیل پیش آهنگی سازمان هلال احمرکه جهت مقابله با بسیج تشکیل و سازمان دهی شده بود برای مواقع حساس)،امنیتی کردن فضای انتخابات،خالی کردن عرصه اجرایی کشور،ائتلاف با اصلاحات و برخی نیروهای اصولگرا...
هر چند تحلیل ها در فضای سیاسی کشور بسیار متفاوت و بعضا متضاد است اما انچه مورد اتفاق نظر همه طیف ها و گروههاست پیچیدگی بی سابقه انتخابات است و روند مقابله گروهها در این انتخابات با ظهور جریاناتی که همگی پیشینه فکری و فلسفی متناسب با خود را دارند نوید بخش انتخاباتی پرشور و بی نهایت سرنوشت ساز است که ادامه راه انقلاب در آن کاملا روشن خواهد شد.
(1)سیر نیوز
دیدگاه شما