اما در این راستا عربستان سعودی با معضلات زیادی روبرو است که بعید است با سرکوب و در بعضی موارد که حرکاتی همراه با اصلاحات انجام داده است گره از کار خود باز کند.اما قبل از این که به چالشهای فراروی عربستان بپردازیم شاید مقدمه زیر برای تشکیل حکومت وقانون اساسی عربستان قابل توجه باشد که اکثریت مشکلات امروز عربستان به همین مقدمه کوتاه یعنی حکومت اقلیت براکثریت و همچنین نبود یک قانون اساسی مورد تایید مردم است.
عربستان سعودی کشوری است که در طول تاریخ و تا دهه 30 هرگز روی امنیت به خود ندیده و هیچوقت همه قبایل و اراضی آن زیر سلطه یک حکومت در نیامده بودند، به عبارت دیگر این سرزمین تا قبل از اکتشافات نفت فاقد هرگونه حاکمیت مرکزی مستقل و فاقد هرگونه حاکمیت مرکزی مقتدر بوده است. در اواسط قرن 18 یک روحانی متعصب به نام عبدالوهاب توانست عقاید سلفی و نو ظهور خود را در نجد ترویج دهد و حاکم شهر درعیه را مرید و طرفدار خود سازد. در سال 1744 بین محمد بن عبد الوهاب و محمد بن مسعود امیر درعیه پیمان بسته شد که به موجب آن امیر سعودی قبول کرد خود و اعقابش پشتیبانی از شیخ و سایر علمای وهابی را به عهده بگیرند. می توان ازدواج محمد بن سعود را با یکی از دختران عبد الوهاب زمینه ساز بنیان اولین دولت سعودی نامیدوهمچنین یکی از ویژگی های عربستان سعودی که این کشور را در میان سایر کشورها متمایز می کند نبود قانون اساسی در این کشور و همچنین نبود مجلس قانون گذاری در این کشور تا سال 1992 بوده است. والبته بعد از تشکیل یک اساس نامه فرمالیته در این سال باز هم مشکل پابرجا بود زیرا مهمترین مشکلی که در این اساسنامه می توان به آن اشاره کرد این است که در تهیه و تدوین آن مردم هیچگونه نقشی نداشته اند
بررسی مهمترین بحران ها:
خیزشهای مردمی و شروع موج بیداری اسلامی، فضای حاکم بر عربستان سعودی را به شدت امنیتی کرده است شاید بتوان مهمترین عوامل تاثیر گذار براین مهم را سرنگونی متحدین، تضعیف جایگاه این کشور و چالش مشروعیت داخلی و منطقهای دانست که باعث باز شدن زخم های کهنه عربستان شد که صرفا نسیم بیداری اسلامی باعث شکوفا شدن غنچه های تغییر در این کشور شده است که شاید بتوان مهمترین انگیزه های تغییر را ناشی ازموارد ذیل دانست:
* فشار های بین المللی
پس از وقوع حملات تروریستی یازدهم سپتامبر در ایالات متحده، تحقیقات نهادهای اطلاعاتی و امنیتی واشنگتن آشکار شد که اکثریت عوامل تروریستی که اقدام به طراحی عملیات و انجام آن کرده بودند شهروندان عربستان سعودی و در ارتباط با سازمان تروریستی القاعده بوده اند. انتشار نتایج این تحقیقات موجی از احساسات ضدعربی را در کشور آمریکا ایجاد کرد و روابط دوستانه و دیپلماتیک میان واشنگتن-ریاض را متشنج نمود تا آنجا که بعضی از سیاستمداران آمریکایی خواستار اعمال فشارهای بیشتر به عربستان و مقامات آن کشور جهت اتخاذ تدابیری برای مبارزه با گروههای تروریستی شدند.
ونیز ازموارد بسیار مهمی که در این چند سال اخیر و با رشد فناوری های ارتباطاتی بسیار نمود داشته است مشکلات حقوق بشری در عربستان بوده است که بسیار مورد توجه نهاد های حقوق بشری قرار گرفته است و از این جهت عربستان تحت فشار های بین المللی قرار گرفته است که البته به لطف رابطه حسنه با ایالات متحده اکثر این پرونده ها در محاکم بین المللی به سرانجامی نرسیده است.
*تحولات داخلی
دولت عربستان با تکیه بر ایدئولوژی وهابیت و توجیه مذهبی لایه های سنتی حاکمیت خود را مشروعیت می بخشد، به همین دلیل ایدئولوژی وهابیت توسعه یافته است. عمده ترین ویژگی ها و مؤلفه های وهابیت ضدیت با ناسیونالیسم و سکولاریسم، ضدیت با تعصبات قومی و قبیله ای، تأکید بر پان اسلامیسم با مرکزیت آل سعود به عنوان خادمان حرمین شریفین، بازگشت به ارزش های اولیه اسلامی با قرائت روحانیون وهابی، ضدیت با نهادها و ارزش های تمدنی غرب و دشمنی عمیق با سایر فرق و مذاهب اسلامی است. با درنظر گرفتن فشارهای بین المللی و تحولات منطقه ای در کنار تحولات داخلی عربستان می توان به درک اولیه ای از دلایل اعمال سیاست های اصلاحی در آن کشور دست یافت. به تعبیری ورود دولت عربستان به فاز اصلاحات معطوف به جابه جایی طبقاتی در پایگاه اجتماعی حاکمان ریاض است.
اما با وجود این دو عامل که زیر شاخه های فراوانی را شامل می شود می توان پی به این مهم برد که عربستان هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی به بن بست رسیده است و سعی در اصلاحات و سرکوب توامان باهم دارد اما این که چرا عربستان در دوسطح شروع به اصلاحات با یک شیب کند در سطح بین الملل و سرکوب با شیب تند در داخل گرفته است نیاز به درک درستی از مشاهدات دارد که در همان سطح موجب تشدید امنیتی شدن عربستان در دو سطح نظری و عملی شده است.
امنیتی شدن به واسطه تفکر وهابیت
امنیتی شدن به واسطه رفتارهای عملی
اولا شاید مهمترین معضلی که هم اکنون عربستان سعودی با آن دست و پنجه نرم می کند بحران جانشینی باشدکه به رغم مشخص نمودن ترتیبات جانشینی و سنت ارشدیت در عربستان سعودی، معهذا جنگ قدرت در خاندان حاکم با شدت و ضعف همواره وجود داشته است و هم اکنون با رسیدن به پایان وصیت ملک عبدالعزیز و مریض بودن ملک عبدا... و ولیهدش جنگ قدرت بین شاهزادگان شدت گرفته است علی الخصوص بین "خالد بن سلطان"، "بندر بن سلطان""محمد بن نایف" و "متعب بن عبدالله" از نوه های قدرتمندی هستند که ممکن است خودش را با زور به دیگران تحمیل کنند؛ چرا که هر کدام از آنها یکی از دستگاه های نظامی وامنیتی را تحت فرمان دارند. ومدتی پیش حتی شنیده شد که شاهزاده نایف برای بدست گرفتن قدرت حتی برنامه ای را برای ایجاد یک سلسله انفجار بعد از مرگ ملک عبدا... را آماده کرده است که ریسک بالایی را می طلبد.در این راستا بحث کودتای نظامی با توجه به بیماری آلزایمر ولیعهد و ناتوانی از اداره امور بسیار جدی است.
دوما بخش عمدهای از معضلات اجتماعی عربستان به مطالبات انباشته شده زنان این کشور مربوط می باشد. محدودیت فعالیتهای اجتماعی زنان کشور عربستان در مواردی چون آموزش، اشتغال، رانندگی، فعالیت های سیاسی و اجتماعی، تبدیل به یکی از مباحث مطرح در این کشور و حتی در عرصه بین المللی شده است. این مسئله زمانی حادتر می شود که کشورهای همجوار عربستان فضای نسبتاً بازتری را برای زنان فراهم کرده اند
در یکی دو سال اخیر زنان عربستانی با برگزاری تجمعاتی در شهرهای مکه و مدینه، خواستار حق رأی شده اند. شماري از زنان سعودي نیز در شبكه اجتماعي فيسبوك به محروميت خود از رانندگي اعتراض كردند و خواستار آزادي زنان در رانندگي شدهاند وعده ای نیز بدون توجه به ممنوعیت های حکام این کشور با خودروهای خود به خیابانهای شهر ریاض آمدند دانشجويان دختر عربستاني در اعتراض به تبعيض و بي عدالتي حکومت اين کشور نیز تجمعاتی در چند ماه گذشته در مقابل دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده انجام داده اند.
سوما در عربستان مسئله تضاد طبقاتی نمود عینی دارد و اختلاف به حدی است که جرات و جسارت انقلاب را در قشر فقیر جامعه که اکثریت را تشکیل می دهند ایجاد کند واز طرفی دیگر عربستان بنا بر قول هایی که به کشورهای تازه انقلاب کرده داده است، بایستی چندین میلیارد دلار به آنها کمک کند که به دلایل مشکلات اقتصادی تا به حال نتوانسه همه آنها را پرداخت کند و آنگونه که پیداست برای پرداخت این مبلغ که در جمع حدود 17 میلیارد دلار است، و باتوجه به فقر مردم این کشور و آگاهی مردم از این بذل و بخشش ها نمی تواند در کوتاه مدت و یا یکجا این مبالغ را پرداخت کند. بنابراین پیش بینی می شود که در آینده ای نزدیک اعتراض به مشکلات اقتصادی عربستان نیز به اعتراضات مردم اضافه خواهد شد.
چهارما به رغم تنشزدایی از مناسبات میان آل سعود و مهمترین جنبش شیعی کنونی در عربستان، هنوز شیعیان این کشور از تبعیضهای بسیاری رنج می برند. توزیع امکانات کشوری به نحوی صورت میگیرد که کمترین آنها به قسمتهای شرقی اختصاص مییابد. ضمن آنکه شیعیان امکان انتخاب به عنوان مقامات عالی استانی و کشوری را ندارند. همین مسایل سببساز آن شده است که در پی وقوع انقلابهای عربی، شیعیان عربستان نیز عَلَم انقلاب به دست گیرند. آل سعود نیز به دلیل حاکمیت تفکر وهابیت و خوی شیعه ستیزیاش همواره شیعیان را مشرک دانسته و با بیعدالتی با آنها برخورد کرده است و شورش و اعتراضات آنان را با مشت آهنین پاسخ داده است و آنها را تهدیدی علیه امنیت ملی و یکپارچگی کشورخود دانسته است و با این توجیه آنان را سرکوب کرده است.
بدین لحاظ نقش و جایگاه شیعیان بخوبی در روندهای داخلی کشور عربستان نمایان می شود که در صورت موفقیت در دستیابی به اهداف شیعیان، این امکان وجود دارد که به سایر فرقه های مذهبی در داخل عربستان سرایت کرده و حاکمیت آل سعود را به خطر بیندازد.
با توجه به موارد ذکر شده و دلایل تئوری و عملی ،شرایط برای ایجاد یک انقلاب و یاحتی کودتا در عربستان بسیار محتمل است و سران عربستان سعودی هم به خوبی براین امر واقفند و خود نیز پی به این مساله برده اند که احتمال انقلاب بیش از عدم اتفاق افتادن انقلاب است و این موارد سران عربستان سعودی را به این جمع بندی رسانده است که این کشور دریک شرایط بحرانی به سر می برد واین یعنی اینکه باید بر تشدید فضای امنیتی افزود.
دیدگاه شما