اما در این راستا آنچه مهم می نماید جریانات و افرادی هستند که استارت کار را برای بازگشت به قدرت زده اند در این میان علی اکبر هاشمی رفسنجانی نقشی بسیار پررنگ ایفا می کند.وی که بعد از پایان دوران ریاست جمهوری ششم در اکثر کورس های سیاسی شکست خورده است و تاکنون رقابت انتخاباتی ای نبوده الا این که آرای هاشمی در آن با کاهش نسبت به آرای قبلی مواجه شده است. امروزبا روی کار آمدن دولت حسن روحانی فضا را برای بازگشت مساعد می بیند ودر تکاپوی قدرت از دست رفته خود در حوضه های متفاوت می باشد.در این راستا آنچه قابل تامل است فشار شدید توپخانه رسانه ای است که ازسوی دشمنان قدیمش که شهره به هرزه نگاری سیاسی علیه آیت ا...! بودند ودوستان جدید وی که سعی در بالا بردن توقعات هاشمیچی ها و کاهش انتظارات قانونی مردم در به دست گرفتن مسئولیت های قانونی کشور است.
تکه های پازل بازگشت به قدرت هاشمی تدریجا و دقیق جا گذاری می شود شاید اولین تکه از این پازل زمانی چیده شد که مهدی هاشمی که بارها اعلام کرده است "پدر در جریان فعالیت هایش هست"و پدر نیز تمام قد اعلام کرده بود که "من از مهدی خواستم تا به انگلیس برود و هر وقت بگویم او برمی گردد" بعد از سه سال لندن نشینی با جرایم امنیتی متفاوت به کشور بازگشت و سرکار خانم فائزه هاشمی درد زندان و دوری از پدر را برای شش ماه به جان می خرد .شاید همین موارد اندکی از بغض مردم نسبت به آیت ا... و خاندان جنجالیش که در سال84 با یک نه بزرگ به گوشه رینگ رانده شده بودند را می کاست.وتکه های بعد...
اگر فرصت های از دست رفته هاشمی مرور شود شاید دلیل این همه اصرار رسانه ها در بازگشت عالیجناب بیشتر مشخص شود.با اندکی تامل در فضای رسانه ای کشوردر چند روز گذشته مهمترین تیتر روانی رسانه های اپوزسیون به بازگشت هاشمی به نماز جمعه اختصاص داشت واین خط با یک سیر مشخص و نظامند دنبال می شود وبه شدت سعی در تئوریزه کردنش دارند.جایگاهی که بعد از سال88 هاشمی رفسنجانی به عنوان رکوردار امام جمعه بودن شهر تهران هرگز دراختیار نداشته است .بدون شک تریبون نماز جمعه شهر تهران برای هاشمی چی ها و اعتدالیون و رفرمیست ها برای حمایت و حفظ سبد رای انتخاباتی حسن روحانی و به عنوان یکی از تریبون های مذهبی کشور بسیار مهم است تریبونی که هاشمی دقیقا بیست و شش روز پس از شنیدن توصیه های راهبردی رهبر انقلاب ، سخنانی رااز آن تریبون ایراد کرد که فضای ملتهب و ضد امنیتی را پرشور می کرد. اهمیت این تریبون تا جایی بود که برای اولین بار رسانه های بیگانه نه تنها مخاطبان خود را به حضور در نماز جمعه ترغیب کردند که آموزش قرائت نماز جمعه هم از این رسانه ها پخش شد!
در نماز جمعه تاریخی 26تیر88 هاشمی بر مواضعی اصرار کرد که صدوهشتاد درجه با نظرات مقام معظم رهبری که هاشمی وی را بارها فصل الخطاب اعلام کرده است فاصله داشته است و همچنان بر آن مواضع تاکید دارد و تنها راه برون رفت به اصطلاح بحران را همان مواضع می داند.اما چه شده است که هاشمی هوس بازگشت به نمازجمعه ای را کرده است که خود آن را ترک کرده بود.
اولین وبهترین دلیل برای این تئوری وجود ارزشمند جایگاه امام جمعه بودن و تاثیرگذاری تریبون مذهبی نمازجمعه به عنوان یه تریبون اسلامی است که بدون شک می تواند پشتوانه خوبی برای حمایت از دولت باشد.
دومین دلیل احیاء هاشمی است.اگر اندکی بر زندگی سیاسی هاشمی تامل شود مهمترین ویژگی وی که بسیار بارز می باشد قدرت طلبی و خودخواهی وی است واگر این ویژگی در کنار این موضوع قرار بگیرد که وی از سال84 به بعد خواسته یا ناخواسته اکثر تریبون های رسمی خود مانند :ریاست مجلس خبرگان و امام جمعه بودن و کاهش تاثیر گذاری بر دانشگاه آزاد رایکی پس از دیگری ودر فاصله زمانی کوتاه از دست داده است این تئوری قوت می گیرد.
سومین دلیل بالا بردن سقف خواسته های هاشمچی هاست آنهم در ایامی که کابینه تشکیل می شود ودولت وعده وحدت ملی و شعار اعتدال سر داده است.شاید بالا بردن سقف خواسته ها بتواند در ازای گذشت هاشمی از تریبون نماز جمعه ای که خودش آنرا ترک کرد چند نفر را به کابینه تحمیل کندو اصطلاحا به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن را عملی کند.
وچهارمین دلیل تبرئه هاشمی از راس هرم فتنه بودن است که تاکنون حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نشده است و قطعا حضور مجدد وی بعد از فتنه 88 عملکرد هاشمی را تایید و عملکرد نظام را در برخورد با فتنه گران رد می کند.این حضور علاوه بر پاک کردن سابقه ناپاک هاشمی در فتنه کمک شایانی به بازگشت فتنه گران به بدنه دولت و حتی نظام خواهد کرد.درجاییکه حضرت آقا صراحتا خواستار عذرخواهی سران فتنه شده اند.شاید فتنه گران هم به دنبال همین باشند که برگشت هاشمی مساوی اشتباه کردن نظام در قبال فتنه آمریکایی،اسرائیلی سال88 است.
اما علاوه بر چرایی حضور هاشمی در نماز جمعه ،نفس این حضور برای فردی که عدالتش با مواضعی که در دو انتخابات88 و 92 به صورت کاملا متناقض گرفت زیر سئوال است که نیاز به بحث فقهی دارد.
دیدگاه شما