باوقوع انقلاب اسلامی عرصه جدیدی ازمعرفت به ساحت ادراکی بشر رخ نمود.جهان غرب که یک تنه درحال تاخت وتازدرهمه عرصه هابالاخص معرفت بودوجهان بینی حسی رابه عنوان حلال تمام مشکلات بشرمعرفی می نمود به ناگاه باجهان بینی جدیدی مواجه گردید که پارا ازحس فراترنهاده وبشررابه توجه به عالم قدس دعوت می کرد.این تفکرتوانست درکمترازیک دهه بابه هم زدن قوانین مادی حاکم برمعادلات فرهنگی سیاسی جهان مدرن اصالت انسان رابه چالش کشیده وخدارابه جای انسان حاکم برشئون زندگی بشری معرفی کند.همزمان بااین رخداد مقدس درمحافل علمی فرهنگی داخل کشوراقدامات گوناگونی جهت به عینیت رساندن این تفکرانجام گرفت.دراولین گام شورای عالی انقلاب فرهنگی جهت تحقق جهشی بزرگ درعرصه فرهنگ تشکیل شد.دانشگاه هادوسال به تعطیلی کشیده شدند تاباواردکردن متون اسلامی درکنارسایردروس وتعیین ضوابط خاص برای رفتاردانشگاهیان درسطح دانشگاهها ,دانشگاه اسلامی تاسیس شود.اگرچه دراسلامی شدن دانشگاه اتفاق نظرنسبی وجود دارد ولی چیستی آن محل یکی ازداغ ترین مباحث درمحافل علمی است.گستره آرادرباره ماهیت دانشگاه اسلامی بسیارمتنوع است.ازتفکرات تهذیبی که صرفامعتقدبه پاره ای اصلاحات جزئی درمواردتعارض قطعی علوم مدرن بامبانی دینی هستندگرفته تا تفکرات تاسیسی که معتقدبه تاسیس علومی مبتنی بردین چه درعلوم انسانی وچه درعلوم تجربی هستند.باگذشت زمان ورشدانقلاب اسلامی که منجربه پیدایش نیازهای جدیدگردیدبطلان بعض نظرات بسیارابتدایی که دراوایل انقلاب حاکم بود آشکارشد.نظراتی ازقبیل این که برای اسلامی کردن دانشگاه بایدحوزویان دردانشگاه حضوریافته وبادانشجویان مانوس شوند یابرگزاری ادعیه وزیارات ونمازجماعت درسطح دانشگاه ویاهمکاری بسیج وانجمن های علمی دربرگزاری مراسم تقدیرازنخبگان دانشگاهی و...اکنون برهمه آنانی که اندک مطالعه ای دراین زمینه داشته اندکاملاآشکاراست که تفکرات فوق بسیارخام ونسنجیده است چراکه این اقدامات تربیت مسلمان است نه اسلامی کردن دانشگاه .حقیقت دانشگاه علم موردبررسی وتحقیق درآن است که به مثابه خون دررگ های دانشگاه جریان دارد واسلامی کردن دانشگاه به اسلامی شدن علوم دانشگاهی است نه بسنده کردن به اصلاح پاره ای رفتارهای شخصی.حتی این تفکرکه علمای اسلام درعلوم دانشگاهی نیزمتخصص شوند نمی تواندگره ای ازمشکلات این امر بازکند.چراکه حوزه ودانشگاه ازمنطق ,روش تحقیق وپیش فرض های متفاوت برای تولیدوساماندهی اطلاعات استفاده می کنند.شکست عینی این افکارساده اندیشانه درتعارضات همیشگی مجلس وشورای نگهبان آشکارمی شود.تعارض الگوی کارشناسی مورداستفاده درمجلس که ازعلوم آکادمیک غربی برآمده است بافقاهت دینی مستند به دین درمجمع تشخیص مصلحت نظام به روش سیاسی ومصلحت گراونه روش منطقی وحقیقت گراحل ورفع می شود.جبهه اصلی درگیری بین دوتفکردرعلوم انسانی است.بی شک اگرجمهوری اسلامی یک باربرای همیشه علوم انسانی مدرن راترک نگوید باید منتظرآن روزی باشد که به تصریح رهبرفرزانه مان انقلاب به قتلگاه برود.هرگزنمی توان آموزه های برآمده ازذهن کپک زده چند انسان بریده ازملکوت که یک لحظه خدارابنگی نکرده اند راعلم نامید.علمی که به نص صریح قرآن کریم خشیت دربرابرخدا بارزترین اثرآن است.حاشاکه که آموزه های منافی وحی ومتکی برحس وتجربه بشرمنقطع ازعالم ملکوت که خدا انسان وجهان راازدریچه تنگ عینک پوزیتیویسم(اصالت تجربه بشری)تفسیرمی کنند بتواندانقلاب اسلامی مااین خیزش برآمده ازاعماق فطرت پاک انسانی رادرک کند وصدالبته که عامل اصلی شکست توطئه ها ی سنگین این چندسال علیه انقلاب اسلامی نیزهمین است.امادرزمان حاضرکه می توان آن رادوره گذارنامیدچه می توان کرد؟گام نخست توجیه نخبگان است.نسل معتقدبه انقلاب درسطح دانشگاه چه درسطح مدیران وچه درسطح اساتید ودانشجویان به ویژه دربخش علوم انسانی بایدمتوجه این نکته گردندکه اولا این علوم منشاالحادی دارند درنتیجه تحقیق وبررسی درموردمبانی اسلامی ونسخه های حیات بخش این دین عزیز برای بشریت گرفتار آموزه های کفرآلود غرب دراولویت قراردارد.گام بعدی افشاگری درمورداین آموزه ها وخطرات آن هابرای ایمان دینی مردم درسطح عموم مردم جامعه است چراکه فلسفه درذهن فیلسوف باقی نمی ماند ودرخارج عینیت می یابد.ازاین روبرهمه دوستداران انقلاب اسلامی لازم است که باشناسایی وریشه یابی افکارغربی که درادبیات روزانه مردم بروزوظهورداردوسپس نقدآن هاازبستردین زمینه های نوعی اضطراربه دین حداکثری رادرسطح جامعه به وجود آورند.امیدکه روزی برسدکه بازیرپاگذاشتن اعتقدات فاسد وآلوده به شرک وکفرغربی شاهد تحقق اسلام درهمه شئون زندگی انسان باشیم.
دیدگاه شما