نخست صحت و سُقم ماجرا . چنان که می دانید لهوف سید ابن طاووس از نفایس آثار و کتب ارزشمند شیعه است ، و به جرئت می توان نوشت مشهورترین تاریخ ماجرای کربلا ( مقتل ) همین لهوف سید ابن طاووس است . اگرچه با همه ی این تفاصیل من حیث اعتبار از قدر و پایه ی نه چندان معتبری برخوردار است . مثلاً یکی از ایراداتی که بر اثر جناب سید وارد است معرفی نکردن راویانی است که ماجرا را از قول ایشان نقل می کند . جناب سید هرکجا نیاز به نقل قول داشته به یک « قال الراوی » اکتفا کرده و از معرفی شخص قائل استنکاف نموده اند . این موضوع اعتبار تاریخی کتاب شریف ایشان را بارها کاسته است . گفتنی ست البته مطابق آن چه سید در مقدمه ی کتاب می نویسد هدف ایشان تهیه ی اثری جمع و جور برای زوار اباعبدالله بوده و نه مثلاً یک اثر مستند تاریخی . بهر ترتیب این ایراد به این تک بیت هم وارد است ، و بعض از علما معتقدند این شعر گفته ی حضرت حسین نیست و مثلاً « زبان حال » یا چیزی شبیه به این است . اگرچه همان علما هم معتقدند این « زبان حال » به راستی شعار و هدف قیام ثارالله بوده است .
دیگر این که این تک بیت نشان می دهد حفظ آیین محمد (ص) منحصر در شهادت حسین بوده است ، به عبارت دیگر این که حرکت حضرت ثارالله و شهادت ایشان در دهم محرم سال ۶۱ برای حفظ و حراست دست کم های شرع مقدس اسلام انجام شد و ای چند اگر قیام حضرت حسین نمی بود امروز نام و نشان چندانی از شرع مقدس هم نبود . بنابراین پُر بیراه نیست اگر نتیجه بگیریم که قیام اباعبدالله یک قیام « حداکثری » بود، برای حفظ حداقل های اسلام ، و حالا که هزار سال از آن روزها می گذرد ما هم چنان راه دور و درازی در پیش داریم برای اجرای همه ی دساتیر شرع مقدس ، و اجرای حداکثر اسلام و البته نیل به ” تمدن بزرگ اسلامی ” .
و دست آخر این که حضرات اولیاءالله و اهل معنا معتقدند مصرع دوم این عبارت دستور حضرت بوده به شمشیرها ، برای تأثیر بر پیکر مطهر امام زمان ، حضرت اباعبدالله . نه این که شمشیرهای یزیدیان بدین پایه گستاخی رسیده باشند که بر پیکر مطهر امام عصر فرود آیند ؛ که این خواست و دستور صریح حضرت بوده برای اجرای امر پروردگار و نمایش اعجاز کبیره ی الهی. . .
دیدگاه شما