اگر ما جنایات گذشته ی آمریکا علیه ایران را ببخشیم و حتی فراموش کنیم با توجه به اینکه جمهوری اسلامی با آمریکا تضاد ذاتی منافع دارند، نباید انتظار داشت که رابطه ی ما با این کشور همچون رابطه ی ما با دیگر کشورها شود.مساله ی اسرائیل، تلاش برای استقلال و داشتن موضع برابر، عدم موضع گیری در راستای منافع غرب مثلا در مورد سوریه، افزایش قدرت حزب الله لبنان در برابر اسرائیل، ادعای قدرت تمدن زایی و ادعای داشتن برنامه ای بهتر برای اداره ی جهان از جمله ی نقاط چالش ایران با آمریکاست. این مسائل، مسائلی است که مواضع ایران در آن ها تا کنون هیچگونه تضادی با مواضع روسیه نداشته و بلکه در بسیاری از آن ها منافع مشترک هم بین این دو کشور وجود دارد. مجمل بیان می شود که تغییر هژمونی از غرب به شرق، مهمترین عامل تقابل روسیه با آمریکا و به طبع، همسو شدن جهت گیری آنها با ایران است.
این برداشت که جمهوری اسلامی امروز، شعار نه شرقی را فراموش کرده و تنها به شعار نه غربی می پردازد، ناشی از دو علت می تواند باشد.
اولین علت که آن را اکثر الدلیل نیز می توان به حساب آورد، عدم درک درست نقاط تقابل جمهوری اسلامی با استکبار است. به عبارتی دیگر عدم داشتن معیار برای تعیین مصداق استکبار در شرایط کنونی باعث شده است که شوروی سابق را -که آن هم تقابل ذاتی با انقلاب داشت- همچون روسیه ی کنونی به حساب آوریم که سیستم آن با سیستم ایدئولوژیک کمونیستی شوروی تفاوت بسیار دارد. آن دوران دورانی بود که کمونیست ها در ایران نفوذ بسیاری داشتند و به صورت ایدئولوژیک می خواستند انقلاب را به نفع خود مصادره کنند ولی از کجای روسیه ی کنونی این برداشت می شود؟
همجهت بودن روسیه با ما -و نه تغییر سیاست های ما بخاطر منافع روسیه- نه تنها تهدیدی برای انقلاب نیست که فرصتی است تا بتوانیم در تقابل روسیه-آمریکا به اهداف انقلابی خود برسیم.
البته طور دیگری نیز می توان افراد را در این مساله پاسخویی نمود که قشر انقلابی و عالمان علم سیاست آن را نمی پسندند -و البته نگارنده نیز به آن نقدهایی دارد-. آن روش عبارت است از شرح این جمله که: دوستی با قدرت های در حال ظهور و نزدیک-از لحاظ جغرافیایی- آینده و دشمنی با قدرت های در حال زوال و دور -از لحاظ جغرافیایی- در راستای منافع کشور است.
دومین علتی که موجب برداشت انحراف در شعار نه غربی-نه شرقی میشود، القای این مفهوم است که: اگر با آمریکا مقابله می کنید با روسیه هم باید مقابله کنید و چون نمی خواهید با روسیه مقابله کنید باید با آمریکا رابطه برقرار کنید. ولی گویندگان این سخن، اکثرا خود را به خواب زده اند و بیشتر از پروپاگاندای رسانه ای برای بسط تفکر خویش استفاده می کنند تا از منطق! جواب این گروه در بحث قبل هم آورده شد و نیازی به پاسخگویی مجدد نیست. اما نکته ای که قابل ذکر است این است که چرا این افراد به این سوال پاسخ نمی گویند که تعامل با آمریکا تا صرف نظر کردن از چه حدی از منافع باید رخ دهد؟
به عنوان تتمه و نمک این بحث، دو موضع گیری از سوی دو مقام ارشد دو کشور حاشیه خلیج فارس (درباره ی روسیه) آورده می شود:
ولیعهد بحرین در تاریخ 19 آذر گفت: نفوذ آمریکا در منطقه در حال کاهش است و روس ها ثابت کردند دوستان بهتری هستند. او همچنین افزود:برخی کشورهای منطقه بررسی روابط چندگانه به جای تکیه بر آمریکا را آغاز کرده اند.
دکتر ظریف در نشست خبری با لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در تاریخ 20 آذر اینگونه بیان داشتند:با توجه به تاریخچه همکاری گسترده در این زمینه با روسیه، نگاه و اولویت ما گسترش همکاریها با روسیه خواهد بود که مذاکرات مفیدی در این زمینه نیز میان دو طرف صورت گرفته است.
منبع هر دو خبر: تمامی سایت های خبری معتبر
دیدگاه شما