«از آنچه میترسیدیم به سرمان آمد» این نخستین واکنش نخست وزیر بلژیک بود. چارلز میشل که قلب پایتخت کشورش را آماج حملات تروریستها میدید، در نطقی تلویزیونی وقایع روز سه شنبه را «کور»، «بزدلانه» و «خشن» معرفی کرد. اهالی بروکسل این بار قربانی آدمکُشهایی بودند که سالهاست رفقای اروپایی آنان به یاری بنیسعود و ترکیه در سوریه و عراق پرورش دادند. حوادث سه شنبه و فجایع نوامبر گذشته (آذر ماه) در پاریس و البته ناامنیهای مستمر ماههای اخیر در ترکیه، ماهیت مارهایی را که حضرات در آستین پرورانده اند، آشکار کرد! آدمکشها به خانه برگشتند، و گویا حالا حالاها هم قرار نیست تفنگهاشان را غلاف کنند. اما در قلب بلژیک چه گذشت؟ پشت پردهی این حملات تروریستی چیست؟ سرکردگان اروپا تا کی بنا است بازی «تروریستِ بد-تروریستِ خوب» را ادامه دهند؟!
سه شنبه سوم فروردین؛ خون به پا میشود!
هشت صبح سه شنبه، عملیات از شمال شهر شروع شد، فرودگاه بین المللی زاوِنتم. دو عامل انتحاری در ترمینال مسافرین حسابی گرد و خاک کردند، دود انفجار تمام فرودگاه را پُر کرده بود، شیشههای فرودگاه فروریخت، جنازههای فراوانی تنگ هم روی زمین افتاده بودند؛ مأموریت انجام شد! ابراهیم و خالد البکراوی جنگجویان بلژیکی داعش، توانستند همشهریهایشان را هم به خوبی زن و بچههای بیگناه سوریه به خاک و خون اندازند. پلیس بعد از کلی بالا و پایین کردن تصاویر دوربینهای مداربسته توانست هویت آدمکُشها را کشف کند. بامزه اما اعلام نیروهای امنیتی بود که میگفتند مدتها است به این دو برادر مشکوک شدند و آنها را زیر نظر داشتند. پلیس بعدتر اعلام کرد در یکی از زبالهدانهای شهر کامپیوتر شخصی آقای تروریست را پیدا کرده است، البکراوی در آخرین یادداشت خود نوشته بود: «دیگر نمیدانم چه کنم. من تحت تعقیب هستم و اگر تسلیم شوم، قطعا زندانی خواهم شد.» سه شنبه اینگونه آغاز شد!
خیلی طول نکشید، احتمالاً حوالی ساعت 9. این بار تروریستها قلب پایتخت را نشانه رفتند؛ ایستگاه متروی مائلبیک، درست نزدیکی ساختمان مقرهای مختلف اتحادیهی اروپا. انفجار در یکی از قطارها که در حال ورود به ایستگاه بود، کُل حمل و نقل شهر را مختل کرد. بروکسل تنها پایتخت بلژیک نیست، پایتخت اروپا است؛ یعنی جایی که بسیاری از نهادهای مهم اتحادیه در آن قرار گرفته اند. شاید به همین خاطر هم اولاند گفت: «تروریستها تمام اروپا را نشانه رفته بودند.»
بروکسل مجروح شد، توسط شهروندان خودش؛ همان کسانی که زیر سیبیل دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و زیر چشمهای بستهی سیاستمداران اروپای متحد، راهی سوریه شده بودند برای آتشافروزی! برای تزریق آنارشیسم به منطقه ای که ثبات و امنیت آن خار چشمان صهیونیستها بود، به بهانهی جنگ با اسد. سی و پنج کشته و دهها زخمی، تمام دستاورد آتش بازی داعشیها بود!
اردوغان کجای بازی است؟/ داعشبازی!
بعد از کُشتوکشتار چند روز قبلِ استانبول، اردوغان صراحتاً از احتمال تکرار مشابه این حملات در بروکسل گفته بود. به همین خاطر هم بعد از آتشبازی روز سه شنبه بیشتر نگاهها به سمت اردوغان چرخید. استاد البته کم نیاورد، دست پیش را هم گرفت! وی روز گذشته در کنفرانس خبری مشترک با رئیس جمهور رومانی، مدعی شد یکی از عاملان حملات بروکسل در سال 2015 در ترکیه دستگیر و تحویل مقامات بلژیک داده شده؛ اما مقامات بلژیک او را آزاد کرده بودند. اردوغان تازه گفت تقصیر مقامات بلژیکی است که به هشدارهای ترکیه بیاعتنا بودند!
اظهارات اخیر اردوغان را برخی ناظرین سیاسی حمل بر "فرافکنی" و یا "فرار به جلو" کردند؛ یک تلاش احتمالاً مذبوحانه برای شانه خالی کردن از زیر بار حمایت دور و دراز دولتش از داعش، از تحرکات پیدا و پنهانی که برای تقویت تروریستها انجام داده است، از آن همه نفت مُفتی که از آدمکشها خرید، از آن همه ماری که در آستین پرورش داد!
پشتپرده عملیات بروکسل چه بود؟/ تروریستها به خانه برگشتند؟
عملیات روز سه شنبه بیشباهت به حوادث تروریستی آذر ماه در پاریس نبود، چند انفجار سریالی آن هم در مناطق پُر رفت و آمد شهر. مجریان عملیات پاریس هم مثل عملیات بروکسل اهل همان کشور بودند. شهروندان مسلمانی که لابد به هوای رستگاری یا هم چه چیزهایی، زیر سایهی سکوت مشکوک دستگاههای اطلاعاتی اتحادیه سر از سوریه درآوردند، به داعش پیوستند، آدمکشی آموختند و جنایتها کردند. حالا نوبت بازگشت است! چه کار کنند اما؟! دستشان به تیراندازی عادت کرده است. به خون معتادند؛ خون سوری یا بلژیکی، چندان توفیر نمیکند. باید آتشبازی کنند و میکنند. داعش هم بیانیه میدهد و مفتخراً از حماسهسازی جنگجویانش تعریف میکند.
برخی ناظرین سیاسی اما با توجه به حجم بالای تدابیر امنیتی آن هم در پایتختهای مهمی مثل پاریس و یا بروکسل، احتمال توطئه بودن تمام این اقدامات را مطرح میکنند. طرفداران این فرضیه معتقد بودند فجایع تروریستی در قلب اروپا با هماهنگی سرویسهای جاسوسی رخ میدهند. به اعتقاد آنان مقامات دُول غربی برای تهییج افکار عمومی و جلب حمایت مردم برای مثلاً قشونکشی به سوریه به این دست «خودزنی»ها نیازمند هستند؛ هرچند دستکم بررسی تحولات بعد از فجایع پاریس این سناریو را تضعیف میکند. به هر ترتیب همچنان این سناریو در تحلیل عملیات روز سه شنبه میتواند مورد توجه قرار گیرد.
انتها پیام/م
دیدگاه شما