به گزارش صدای دانشجو، به نقل از مشرق ،حال و روز این روزهای ترکیه با یک واژه یعنی تروریسم که معنای مبنایی آن وحشت و دهشتافکنی است، عجین شده است. ترکیه کشوری است که در دوران بیداری اسلامی، سعی داشت با ارائه الگویی از اسلام مدرن که البته با غرب سازش پیشه کرده بود خود را در دنیای اسلام مستولی سازد. اما از بدو بیداری اسلامی ترکیه اردوغانی روز به روز مضمحلتر شد. ترکیه در این روند سیاست خارجی پیش گرفت که همسو با منافع غرب بود و الگویی که از خود ساخته بود نیز در ذهن و افکار مسلمانان جهان خیلی زود شکست.
ورود ترکیه به سوریه آغاز این اضمحلال بود. ترکیه که خواهان ساقط کردن حکومت بشار اسد در همسایگی خود بود بعد از مدتی در مرزهای خود ناامنی را حس کرد اما این زنگ خطر نتوانست سردمداران این کشور را هوشیار سازد. بسیاری از رسانههای جهان ترکیه را مرکز لجستیکی و پشتیبانی تروریستهای داعش در سوریه و عراق میدانستند و مدارک و اسنادی نیز در این عرصه افشا شد. اما دیری نپایید که آتشی که ترکیه برای ویران ساختن خانه همسایه خود روشن کرده بود دامن خود را گرفت. حال «أفکان آلا»، وزیر کشور ترکیه اعلام میکند که حمله انتحاری چند روز پیش استانبول توسط عوامل داعش صورت گرفته و بایستی برای مبارزه با تروریست همه کشورها با هم همکاری کنند.[1]
[شعار «نه غزه نه لبنان» چه بلایی سر ترکیه آورد؟/ راهی که قرار بود تهران پیش از استانبول طی کند] اما راهی که ترکیه همسو با غرب رفت با یک شعار انحرافی قرار بود در ایران پیگیری شود. شعاری که در روز قدس سال 88 از سوی برخی از حامیان فتنه در خیابانها فریاد زده شد. « نه غزه نه لبنان فقط فلات ایران» این شعار انحرافی بود که قرار بود تهران را به استانبول ناامن این روزها با حضور تروریستهای داعش تبدیل کند. چونان که رفتار ترکیه در قبال تروریست بینالمللی که دست غرب پشت آن برای ساقط کردن حکومتهای عراق و سوریه است همین نتیجه را در بر داشت. بازی ترکیه با امنیت خود به قیمت هیچ و پوچ و تنها به سود غرب برای این کشور تمام شد.
جالب اینجاست که در ایران نیز عدهای از جریان اصلاحطلب راه ترکیه را در پیش گرفتند و برای ساقط شدن حکومت بشار اسد دست به کار شدند و نامهای برای فشار سیاسی علیه او به خود او نوشتند و مصداق بارز شعار نه غزه نه لبنان شدند.[2]
در اين نامه كه به امضاي اصلاحطلبانی چون مصطفي معين، ايرج فاضل، قربان بهزادياننژاد، محمدرضا خاتمي، علي تاجرنيا، علي شكوريراد، فاطمه رمضانزاده و ۲۰۰ نفر ديگر از افراد رسيد، امضاكنندگان به تحصيل بشار اسد در رشته پزشكي و سوگند او «براي نجات جان انسانها» اشاره کرده و از اينكه كسي با چنين سوگندي «آمر اين وقايع» ( به زعم اصلاحطلبان جنایات) است، ابراز تاسف كردهاند.[3]
شعار نه غزه نه لبنان در آن زمان با این ضرب المثل معروف که «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به طور انحرافی تبلیغ میشد تا افکارعمومی را در مورد حمایت جمهوری اسلامی از کشورهای اسلامی که مورد هجوم سیطره غرب قرار گرفته بودند را به نفع منافع غرب و به ضرر امنیت و صلاح کشورمان متشنج سازد. این موارد که از سوی برخی از اصلاحطلبان از جمله صادق زیباکلام از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بسیار تبلیغ میشد بعدها با روی کار آمدن دولت یازدهم از سوی برخی از اصلاحطلبان از جمله علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور ایران در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی و عباس عبدی یکی از تئورسینهای اصلاحات انحرافی خوانده شد.
یونسی گرچه با سخنان نسنجیدهاش درباره اینکه ایران چهار پایتخت اسلامی را در اختیار خود دارد، کشورهای اسلامی را علیه کشورمان شوراند اما بعضی حقایق را بازگو کرد و گفت: «بخش زیادی از منافع و امنیت ما در کشورهای دیگر است. هیچ کشوری نمیتواند مرزها را دور خود ببندند و بگوید ما به جایی کار نداریم. منافع ما در لبنان است، در عراق است، در فلسطین است؛ امنیت ما در آنجا است و ما بین منافع ایران و منافع غزه و لبنان تضادی نمیبینیم.»[4]
عباس عبدی هم درباره خطای استراتژیک اصلاحات در رفتن به سمت منافع غرب علیه سوریه گفت که « اصلاحطلبان در سوریه بنا بر سیاست حب و بغضی بر ضد منافع ملی عمل کردند.» [5]
درواقع بسیاری از کارشناسان سیاسی تعبیر درست شعار نه غزه نه لبنان را « نه غزه نه لبنان داعش الان تو تهران» به این معنا که با این شعار انحرافی بایستی امروز نه در عراق و سوریه بلکه در تهران و ایران با داعش و عوامل تروریست غربی می جنگیدیم، قلمداد میکنند.
[شعار «نه غزه نه لبنان» چه بلایی سر ترکیه آورد؟/ راهی که قرار بود تهران پیش از استانبول طی کند] با نگاهی به سیر نزولی که ترکیه اردوغانی طی کرد میتوان به خوبی برایند و نتیجه عملی این شعار را دید. ترکیه در ابتدا با مواضعی که بر ضد رژیم صهیونیستی گرفت و با ارسال کشتی کمکهای انسان دوستانه «مرمره» به نوار غزه و مناظره اردوغان با شیمون پرز توانست در دنیای اسلام به اقتدار سیاسی و بینالمللی دست یابد اما بعد از مدتی با تغییر سیاست این کشور به مانند ترکیدن یک حباب ترکیه نیز سقوط کرد.
ترکیه با ورود به مسئله سوریه بر ضد منافع خود عمل کرد و حال تروریست را در خانه خود می بیند. از لحاظ قومی با کردها مشکل پیدا کرده و اقتصاد پویای خود را به واسطه حمایت از تروریست و ناامنی در این کشور تا حدود زیادی از دست داده است و حتی دکترین داوداوغلو معروف به «عمق استراتژیک» که بر اساس آن ترکیه تنش با همسایگان را باید به نقطه صفر می رساند را فراموش کرده است.
آنچه از مبنای این موضوع مشخص است ارتباط با دنیای خارج بخصوص خاورمیانه و جهان اسلامی جدای از سیاست داخلی کشورمان نیست و تولید ناامنی در این کشورها میتواند به تولید ناامنی در کشورمان منجر شود. بسیاری در آن زمان شعار « نه غزه نه لبنان» را شعاری اسرائیلی نامیدند که به خوبی زوایای مختلف آن این روزها مشخص میشود و برخی از این موارد را میتوان در کشورهای دیگر از جمله ترکیه به وضوح دید.
انتها پیام/م
دیدگاه شما