به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از آفتاب دل، صدایی میشنوم انگار کسی مرا میخواند، راه دوری نمیرویم، چند کیلومتر آن طرفتر از خانه ما درست در حاشیه شهر که فاصله چندانی با ما ندارد، فقر نقاش چیرهدست زندگی زنان مناطق محروم شده است.
فقر نقاش چیرهدست مناطق محروم است که رنگ و بویی دگر به آن داده و بر همه چیز دور و برش رنگ فقر پاشیده است و مسائلرفاهی تا آموزشی همگی زیر چتر این نقاش تغییر رنگ دادهاند.
جامعه زنان در مناطق محروم و حاشیهای استان کردستان بار دیگر بهانهای شد تا بیعدالتیهای صورت گرفته در حق این قشر از جامعه را در ذهن تداعی و بر تلخی آن بیفزاید.
چه علاقهای به درس خواندن و ادامه تحصیل داشته باشند و چه نداشته باشند، گویا شرایط زندگی در روستا به گونهای نیست که بتوانند از تحصیلاتشان استفاده کنند؛ حتی بعضیها پشت سر دخترانی که برای رفتن به دبیرستان راهی شهر میشوند، حرفهایی میزنند! اینها را دخترانی میگویند که در برخی روستاهای محروم کردستان زندگی میکنندو خیلیهایشان ازدواج را راهی برای تغییر در زندگی خود مییابند.
بعضی از آنها نمیتوانند بعد از دوره راهنمایی درسشان را ادامه دهند؛ بعضیهایشان هم خودشان نمیخواهند ادامه بدهند. خرج تحصیل در خارج از روستا، حرف و حدیثها درباره دختران دبیرستانی، شرایط زندگی با چند فرزند قد و نیمقد، همه و همه دست به دست هم داده تا بسیاری از این دختران، به فکر ادامه زندگی در مسیری دیگر باشند: ازدواج با کسی که شاید دوستشان داشته باشد.
اینها صحبتهای برخی از این دختران درباره مسیری است که طی کردهاند و آرزوهایی که در سر دارند.
سمیه یکی از دختران 22 ساله اهل روستای دولت آباد سنندج است که به علت نداشتن مدرسه در روستا و دور بودن از شهر، مجبور به ترک تحصیل شد و در حال حاضر خانه داری را برگزیده است.
وی می گوید: همیشه در مدرسه رتبه اول را داشتم تا اینکه بعد از اتمام دوره راهنمایی به دلیل نبود مدرسه مجبور به ترک تحصیل شدم.
خیاطی و خانهداری به جای مدرسه رفتن، سرنوشت ناگزیر بسیاری از دختران روستاهای مناطق محروم کردستان خالی از فضاهای آموزشی است.
منیره اهل یکی از روستاهای مناطق محروم و دورافتاده کردستان است که می گوید: من 33 سالهام، دختر بزرگ. مادرم هر وقت میخواهد بچهها را بشمرد میگوید من سه بچه دارم. این طرفها دخترها را نمیشمارند؛ همه فقط بچههای پسر را میشمارند، وگرنه،ما شش تا هستیم.
من بزرگتر از همه هستم و بعد از من دو خواهر دو قلو هستند که 14 سالهاند. بعد هم سه تا برادر داریم. تا اول راهنمایی بیشتر درس نخواندم؛ من که به راهنمایی رسیدم دوقلوها به دنیا آمدند و بعد هم بچههای دیگر. یک نفر باید میماند تا در بزرگ کردن بچهها کمک کند. برای همین هم مجبور شدم مدرسه را رها کنم. حالا که خودم ازدواج کردهام هم هنوز بیشتر وقتها به خانه مادرم میآیم که به بزرگ کردن بچهها و کارهای خانه کمک کنم.
گاهی هم وقتی که لازم باشد به مزرعه میروم و آنجا کمک میکنم. دخترم هنوز خیلی کوچک است،اما دلم میخواهد بتواند به مدرسه برود و درسش را بخواند،حتی با اینکه مردم اینجا خیلی دوست ندارند به دخترها پر و بال بدهند، من دوست دارم دخترم درس بخواند و خودش بتواند برای زندگیاش تصمیم بگیرد.
ژیلا یکی از دختران دبیرستانی است که در یکی از روستاهای سقز زندگی می کند و می گوید: پدرم، هم کشاورز است، هم آشپز و هر کاری میکند که ما درس بخوانیم؛ ولی اینها در روستا به دردی نمیخورد. اگر در شهر زندگی میکردیم شاید شرایط فرق داشت اما اینجا که نه اتفاقی میافتد و نه چیزهایی که یاد گرفتهام به دردی میخورد،برای همین است که به پدرم میگویم بهتر است این خانه و زمینهای روستا را بفروشیم و به سقز یا بوکان برویم. آنجا شاید شرایط فرق کند.
این در حالی است که رمضان یوسفی معاون سوادآموزی استان کردستان با اعلام اینکه در سطح جهان، کشور و استان بیشترین قشر بیسواد جامعه را بانوان تشکیل میدهند، عنوان کرد: دو سوم از جامعه هدف و افراد بیسواد استان کردستان بانوان هستند.
همچنین رییس سازمان نهضت سوادآموزی از وجود ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار بیسواد مطلق در کشور خبر داد و گفت: بخش قابل توجهی از فعالیتهای ما، معطوف به زنان و دختران و مناطق محروم وحاشیهای است؛ به طور مثال در سال ۹۵ در سیستان و بلوچستان حدود ۵۲ هزار نفر، در آذربایجان غربی ۴۲ هزار و ۵۰۰ نفر، در خوزستان ۴۶ هزار نفر، در کردستان ۱۵ هزار نفر و در کرمان ۲۶ هزار نفر تحت پوشش قرار گرفتندو این یعنی حدود 15 نفر زنا و دختر محروم از سواد در کردستان !!!
مشکل فضاهای آموزشی در کردستان
مدیرکل آموزش و پرورش کردستان میگوید: استان از نظر آمار باسوادی یکی از 6 استان آخر کشور است ودر حال حاضر 60 هزار کردستانی در سنین10-49 ساله بی سواد هستند. آموزش و پرورش کردستان موظف است که طی برنامهای 4 ساله این افراد را پوشش دهد.
قربانی به وضع نامناسب استان در بخش سوادآموزی اشاره میکند و میگوید: رفع این مشکل و پوشش دادن کلیه بی سوادان نیازمند همکاری وکمک سایر ارگانها ست.
وی با اشاره به چالش فضای آموزشی در کردستان، خاطرنشان میکند : در حال حاضر 109 پروژه در حوزه آموزش و پرورش استان نیاز است که انجام همه آنها نیازمند 97/5 میلیارد تومان اعتبار است.
ولی یادمان باشد که آنها دختران راه دورند، دختران انتظار، دختران چوپان که آرزوهایشان یا با صدای دلگیر چرخ خیاطی چرخ میشود و یا آواز آهی میشود که میپیچد در آسمان کوه، در آسمان دشت...
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما