کمپین اصغرفرهادی، رضا میرکریمی، رخشان بین اعتماد، مهدی عسگرپور و عباس کیارستمی مبنی بر اینکه هر توافقی در موضوع هسته ای با 1+5 (همان آمریکا) از عدم توافق بهتر است، حاوی چند نکته اساسی است:
1. این کمپین خودجوش! به خوبی نشان می دهد به لحاظ سیاسی و در سطح دیپلماتیک، مذاکرات کاملا شکست خورده است و در آخرین روزهای باقی مانده، دولتی ها تلاش می کنند تا با به میدان آوردن حداکثری ظرفیت اجتماعی خود به هر نحو ممکن، «زمینه سازی» لازم برای منعقد کردن هر توافقی در این راستا را ایجاد کنند.
چرا که روحانی از ابتدا تمام توپهایش را در سبد سیاست خارجی و به طور خاص، مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم ها چیده بود و حالا که قدم به قدم مشخص می شود منطق مخالفان او در این زمینه پخته تر بوده و امکان به توافق رسیدن با آمریکا برای حل مشکلات داخلی وجود ندارد، تمام تلاش دولت این است که با به میدان آورده ظرفیت های اجتماعی خود به میدان، هر توافق احتمالی با طرف مقابل در مذاکرات را طی روزهای آینده را «مشروع» و «قابل پذیرش» نشان دهد.
2. فارغ از اینکه نتیجه نهایی مذاکرات چه خواهد بود، این اقدام در شرایط کنونی قطعا «خیانت» به کشور است. چرا که بر اساس بدیهیات اولیه علم دیپلماسی، هیچ گاه نباید یکی از طرفین تا قبل از توافق نهایی از راضی بودن خود به انعقاد هر توافقی با طرف مقابل با صدای بلند در رسانه ها خبر دهد.
این مساله در واقع به 1+5 در شرایط کنونی این پالس را مخابره می کند که ایران تحت هر شرایطی حاضر به انعقاد توافق است (حتی با عبور از خطوط قرمز خود) و این باعث می شود تا قدرت چانه زنی تیم مذاکره کننده هسته ای کشور در برابر دشمن حین مذاکرات از بین برود و بالعکس طرف مقابل با استناد به این موارد، با تحکم بیشتری مطالبات ظالمانه خود را به تیم مذاکره کننده کشور دیکته کند.
3. این کمپین خفت آمیز، ضررش برای ایران فقط در موضوع هسته ای خلاصه نمی شود بلکه به طرف مقابل این نشانه را مخابره می کند که تحریم ها و فشارهای ظالمانه در موضوع هسته ای جواب داد، پس در عمل ما مردم ایران در موضوعات دیگر نیز همینقدر کم طاقت و اهل عقب نشینی هستیم و فقط کافی است تحریم ها را در زمینه های دیگر هم تست کنید! در واقع این مساله طرف مقابل را نه فقط در موضوع هسته ای که در موضوعات دیگر نیز برای ادامه تحریم ها و زورگویی هاش تشجیع می کند و ضرر آن به پرونده هسته ای ایران محدود نمی شود.
4. توجه در این منطق که «هر توافقی بهتر از عدم توافق» است به خوبی سطح فهم و منطق جریان شبه روشنفکری در کشور را بیشتر نمایان می سازد؛ چرا که با این توافق قراردادهای خائنانه و خفت آمیزی مانند ترکمنچای، گلستان، 1919، گس گلشاییان، رویتر و ... نیز قابل دفاع می شوند زیرا همه این قراردادها بهتر از عدم انعقاد آنها بوده است! این یعنی تعریفی ساده و همه فهم از منطق روشنفکران در حمایت از منافع ایران در طول تاریخ!
5. از رخشان بنی اعتماد یا اصغر فرهادی که هنرشان در فیلم هایشان ارائه سیاه ترین چهره ممکن از کشورشان برای جارو کردن جوایز به اصطلاح بین المللی است بگذریم، حضور عنصر معلوم الحالی مانند کیارسمتی با آن مواضع ننگین درباره جنگ 8 ساله، به خوبی نشان می دهد این ره که دوستان روشنفکر با به راه اندازی یک کمپین شروع کرده اند، انتهایش به کجاست.
مشکل اصلی همین است که که این تیپ انسان ها خودشان را همواره مدافع اصلی ایران دوستی و وطن پرستی و ... می دانند اما در عمل کاری جز خیانت به کشورشان نمی کنند و اصلا جمهوری اسلامی به کنار، اگر دلشان برای مردم سرزمین کوروش و هخا و داریوش هم می سوخت باید عقلشان اینقدر قد می داد که این مدل کارها جز تئوریزه کردن سازش و خفت در برابر دشمن هیچ سود دیگری ندارد! مانند آنهایی که اول انقلاب خودشان را «ملی- مذهبی» می نامیدند اما عملکردشان نشان داد جز خیانت در حق اسلام و مردم ایران هنر دیگری در چنته نداشته و ندارند.
تکمیلی:
اعتراض مجید مجیدی به استفاده از نام او برای یک کمپین ساختگی:
دیدگاه شما