مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 8. آذر 1393 - 0:26   |   کد مطلب: 14579
رزق 72 ساعته

مقوله ی عادی شده ولی درگیر کننده ی #دخل_و_خرج در هر کوی و برزني مطرح است ولی کمتر کسی جداً با آن خارج از عادات راکد کننده ی جامعه برخورد می کند و آن را به چالش می کشد. هر فردی، اعم از کارگر و کارمند و رئیس و کارفرما و استاد و شاگرد و بالا تر از همه، هر همسر و #پدر ی دوست دارد و تلاش می کند با دخل بیشتر بتواند خرج بهتری را توانا باشد. یعنی شاید همه ی آرزوی یک پدر برای دخترکش این باشد که بار بعدی که به خیابان می رود بتواند به جای بستني ارزان قیمت، این دفعه دور یک میز، در لژ خانوادگی یک بستنی فروشی سنتی آب طالبی و بستنی بخورند و یا پدری دیگر دوست دارد بتواند برای دخترکش سطح انتخاب را به آی فون ۶ و آی فون ۶ پلاس ارتقا دهد. هر دو پدرند و هر دو دوست دارند دخترشان بتواند بهتر انتخاب کند و بیشتر رضایت به دست بیاورد اما همزمانی که من می نویسم و شما می خوانید، به تفاوت کالاهای انتخابی این دو خانواده هم توجه کنیم. بی درنگ اولین چیزی که به ذهن من و شما می رسد این است که چقدر فرق است بین توانایی خریدن آی فون و بستنی و چقدر فرق است بین این دو پدر و چقدر فرق است بین سطح توقع این دو دختر. اما باز هم نمی خواهم به بحث لوس شده ی فاصله ی طبقاتی بپردازم که برای روشنفکران بی درد پر مدعا شده است داغ دل و کابوس شبهای تنهایی و فقط فک می زنند و شات می زنند و پلان می گیرند و بیت می سرایند که ای داد و ای هوار! اما پای عمل که می رسد بسنده می کنند به پیام و ابراز هم دردی و خدا بگم این دولت و نظام را چه کار کنه! مذهبيون هم هم چنان درگیر این هستند که چگونه معمای معیشت مردم را حل کنند تا دنیا و آخرت آنها مثل دیگران با باد فنا نرود و اتفاقا اینها هم داغ دلشان همین است که چرا فاصله ی غنی و فقیر زیاد است! و حد اقلش این است که دوبار بیل می زنند و حال محرومان رو می پرسند و رسیدگی به آنها را مردم فریبی نمی دانند! در این مسخره بازی این وری و آن وري و در جدی گرفته نشدن مفهومی به نام #رزق توسط توده ی مردم و اساتید و دانشجویان، نگاه کوتاهی باید انداخت به این مسئله که "چرا با اینکه همه ی مردم اقتصاد حاکم بر دنیا و ایران را اصلا اسلامی نمی دانند، اما باز هم آثار خاص و ملموسی از تلاش حد اقلی موجود نمی بينند!؟" پاسخ ساده است، اقتصاد دانان ما به تبعیت از بزرگان علمی خود اصلا رسالت ارزشی و فرهنگی برای خود قائل نیستند و اصلا اجازه ی مطرح شدن مسائل دینی و پرسش های ناشی از دوگانگی دینی و مکاتب اقتصادی را نمی دهند و اگر گاهی مطرح شود با گفتن اینکه " ما در اقتصاد به مسائل ارزشی نمی پردازیم" سر و ته قضیه را می بندند. چنانچه در مقدمه ی کتاب "اقتصاد_خرد_فرگوسن می خوانیم: "وظيفه ی یک اقتصاددان اثباتی است نه یک وظیفه ی ارزشی و هنجاري". حال آنکه فرگوسن در ادامه می گوید اقتصاددانان با حذف ارزش مداری از اقتصاد، باید به دنبال اثبات و تحقق ارزش هایی باشند که اجتماع آنها را قبول کرده و مطالبه می کند اما اساتید و دانشگاه ها از این وظیفه ی حداقلی هم شانه خالی می کنند و به معنای واقعی کلمه طفره می روند. در فرهنگ اسلامی #رزق یکی از بنیادی ترین مفاهیمی است که رابطه ی مستقیمی بر دنیا و عقبا دارد. چنانچه معلوم است، در ساختن دنیای یک فرد و یک جامعه تأثير بسزایی دارد و در تخریب یا تعمیر عقبا نقش تعیین کننده ای دارد. شاهد مثال این مورد جمله ای است که أبي عبدالله علیه السلام در میان هلهله ی سپاه دشمن فرمود: "فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شكم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد." جای فکر بر این گزاره بر عهده ی خواننده ی محترم است اما لازم است توجه شما را به روایتی دیگر جلب کنم که از معصوم علیه السلام نقل شده است: "إِنَّاللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَلَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَأَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَكَ حِجَابَ السِّتْرِ وَعَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَحُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ؛ خداوند عزیز و با عظمت خلایق را آفرید وروزی آن‌ها را نیز به صورت حلال برای آنها قرار داد. پس اگر كسی چیزی از حرام مصرفكند به همان میزان از حلال محروم می‌شود و در قیامت نیز مورد ملامت خداوند قرارخواهد گرفت." بر اساس این روایت، آن سه هزار مليارد معروف می توانست حلال کسب شود ولی با روش اشتباه و عدم رعایت قوانین و شرعیات حرام شد و جمع آور آن مال هلاک گشت. رزق حلال در همه ی اذهان این ملت به عنوان ارزش و هنجار شناخته می شود ولی با کمال تعجب می بينيم که صحبت از این موضوع در کلاس های اقتصاد ممنوعه و غیر عقلایی قلم داد می شود. البته که طیره رفتن از زیر این وظیفه ی حد اقلی بسیار بدیهی و قابل پیش بینی است چرا که اگر قبول کنیم قاعده ی رزاقيت خداوند و کسب روزی حلال را، بسیاری از منحنی ها شیب دیگر میآیند و بسیاری از معادلات زیان ده می شوند. اینجا باید برگردم به اصل بحثم. غنی وظایفی دارد. کسی که دستش به دهنش می رسد، باید به این فکر کند. که حالا می تواند دست دیگری را به دهنش برساند یا نه. قاعده ی دست گیری و کمک به فقرا اینجا باعث می گردد آن فاصله ی طبقاتی به حد اقل برسد و کسی نباشد که نتواند امورات زندگی را بگرداند. وظیفه ی اغنیا، دست گیری از دیگران و کنترل مصرف خودشان است. حرص به مصرف می تواند خانمان سوز باشد. گواه این مطلب، آمار بالای تاثیر مصرف زدگی زوج های جوان و تبعا طلاق های زود هنگام است. عدم سازگاری با شرایط متوسط و سخت و عدم تحمل کم خرجی هم زمان با کم دخلی، باعث جدایی ها و دعوا ها و نهایتا خرابی هاست. رسالت اغنیا در مدیریت خرج خود و تقسیم دخل خود با فقراست. اما فقرا هم وظیفه ی همت بیشتر و قناعت را بر عهده دارند. در یک کلمه، فقرا بایستی عزت مندانه زندگی کنند. نمی شود دخل کم داشت اما خرج زیاد کرد. این با طبیعت عزت سازگاری ندارد. استقامت در مقابل شدت و حدت زندگی باعث می شود اراده ها قوی تر و درهای آسمان گشوده تر گردند. حساب و کتاب کردن دخل خانه و خانواده و مدیریت خواسته ها و نیاز های اهل بیت، می تواند راه گشا باشد و لذا وظیفه ی فقرا عزت مداری است. و وای بر جامعه ای که رفتار غیر کریمانه ی اغنيا، عزت فقرا را بستاند که ان موقع در این جامعه برادر خون برادر خواهد خورد و حیا و عفت و ایمان رخت بر خواهد بست. گاهی از دهان لق روشنفکران عافیت طلب و بی درد اين گزاره ی دینی خارج می شود که " از هر دری فقر بیاید، از در دیگر ایمان می رود." بله، این کلام مولا علی است، اما چرا کسی نمی گوید ثروت جامعه که در دست مردم است، مردم با مهربانی و رحمت می توانند آن را بین خود تقسیم کنند. چرا همین روشنفکران که اکنون با گذشت ۲۵ سال بعد از جنگ، ۱۸ سال حاکم بر اجرائیات و قوانین و ۳۵ حاکم بر دانشگاه ها بودند ککاری نکردند؟! بنده به عنوان یک دانشجوی حقیر و بی سواد اقتصاد با این که "اقتصاد را باید به دست مردم داد!" موافقم، اما راهش این نیست که سرمایه داران بی فرهنگ گلوگاه هاي اقتصادی را از قبل نظام جمهوری اسلامی بگیرند و پایشان را بر گلوی مردم بفشارند، بلکه اقتصاد بدین معنا باید به دست مردم باشد که مردم کریمانه و عزت مدارانه زندگی کنند. خرج ها کمتر و دخل ها به همت و تلاش و عرق جبین زیاد گردد. *این یک گزاره ی کاملا ارزشی و کاملا دینی است که راهی در دانشگاه های مملکت دینی ما ندارد!* اگر خرج های بیهوده کم شوند، کالاها بی حد و حصر افزایش قیمت پیدا نمی کنند و آن تولید کننده ی بی توجه به حق الناس و غش کننده در معامله با خریدار و کارگر خودش جرأت کاهش کیفیت و افزایش قیمت را پیدا نمی کند. خودرو ها روز به روز گران تر نمی شوند و محصولات غذایی و پوشاک سر به فلک نمی زنند و مسکن بی خود و بی جهت، در این مازاد نیاز بودن آن در کشور، قیمت های نجومی نمی گیرد. در این اقتصاد هرگز وابستگی به دلار کثيف اجنبی به وجود نمی آید. *راه درمان اقتصاد بیمار ما، از میان فرهنگ و دین و اراده و خواست و توان و عمل خود ما می گذرد و نه با لبخند های مکرر پشت میزنشان دندان تیز کرده بر خون امت!* زندگی دانشجویی زمان بسيار مناسبی برای تمرین کرامت و عزت است. هم دختر و هم پسر دانشجو می تواند مسائل زندگی خود را به بهترین وجه در این قاعده به کار بندد. درخواست های کمتر یک دختر دانشجو از پدرش، ولخرجی نکردن یک پسر دانشجو در خوابگاهش،داشتن نیم نگاهی به کسب درآمد های جنبی دانشجویی و یاد گرفتن فن و حرفه ای در کنار درس و قبول این نکته که "نا برده رنج گنج میسر نمی شود" می تواند برای آینده ی این مملکت مردانی خدوم و زحمت کش و خوش فکر و کاری بسازد و دختراني را تربیت کند که در این همسری و مادری، صبور و قانع و کم خرج و سازگار باشند. دزدی ها کمتر، آماده خوری ها کمتر، زیر پا گذاشتن قوانین کمتر و در نهایت خیلی از بزه ها و بیماری های جامعه کمتر می گردد. در دوران دانشجویی دستگیری و عزت مداری را تمرین کنیم. نميميريم اگر روزی قسمتی از غذايمان ررا با ککسی شریک شویم یا اگر روزی که نداریم، غذایی نخوریم. نمي میريم اگر لباس فاخري نخریم و لباس به تن رفيقمان که ندارد، به بهانه ی هدیه ای بپوشانیم. پسران، علوی و دختران، فاطمی ززیستن را سر لوحه قرار بدهند و به این فکر کنند که هر کدام از خودشان در آینده ای نزدیک، علی و فاطمه ی یک خانه خواهند بود. *خانه های ایران اسلامی نیاز به فاطمه و علی دارد نه اابو سفيان و هند جگر خوار!* *اگر همه ی ما به سبک و روش اسلام باشیم، غلط می کند کسی در مملکت اسلامی جاده ی امپریالیسم را صاف کند یا سینه چاک و خاک پای سوسياليسم شود!* رزق حلال آنجایی است که دخل آدمی حلال و خرجش معطوف به طیبات و پاکی ها باشد. حواسمان باشد که اگر رزق حلال کسب کنیم و خرج حرام داشته باشیم، به نوعی در معامله با خدا "غش" و کم فروشي کرده ايم. *عکس مربوط است به همه ی دارایی بنده ی حقیر در عرض ۷۲ ساعت پایانی هفته ی پیش. ممنون از دوستانم که سخاوتمند بودند و شکر خدا که تحمل کم خوردن را به من داد. البته هفته ی بعد،برای دوستان جبران کردم ولی زيّ کم خوری را ترک نکردم. خدا را شکر. این صد تومانی را اگر خدا بخواهد نگه خواهم داشت!

دیدگاه شما

آخرین اخبار