از زمان آغاز حملات هوایی ائتلاف تحت رهبری عربستان به یمن نزدیک به دو هفته می گذرد.این در حالی است که با حمله عربستان به یمن فصل نوینی از جنایت در کارنامه سازمانهای نگران برای حقوق بشر باز شد .جنایاتی که مغایر با قوانین سازمان ملل است و البته ناگفته نماند این قوانین بارها و بارها از طرف وضع کنندگانش نقض شده است. حمله عربستان به یمن در حالی اتفاق افتاد که مطابق منشور سازمان ملل، فقط با تصویب شورای امنیت سازمان ملل آن هم در شرایطی که امنیت جهانی به خطر افتاده باشد، میتوان به کشوری حمله نظامی کرد.
اما با توجه به این که موضوع نقض قوانین بین الملل از طرف آمریکا و شرکایش و شریک مذکورش در منطقه غرب آسیا یعنی عربستان سعودی در انواع مختلف اعم از جنگ و جنایات حقوق بشری به کرات اتفاق افتاده است و آن چنان تعجب آزادی خواهان دنیا را بر نمی انگیزد نیاز است که در خصوص اهداف این جنایت بین المللی در دو بعد منافع عربستان سعودی و سیستم پوشش رسانه ای راهبردی این جنایت واکاوی شود.
به نظر می رسد اهدافی را که آل سعود در حمله غیر عقلانی و غیر قانونی خود به یمن دنبال می کند به شرح ذیل باشد:
اهمیت راهبردی یمن در حوزه نظامی و اقتصادی برای سعودی ها
افزایش تروریسم و کشتار کودکان و زنان و تغییر بافت جمعیتی در یمن به ضرر شیعیان یمنی
لیبیزاسیون یمن از سوی عربستان برای بازنگه داشتن روزنه ای از منفعت
قطع شدن دست استعمار عربستان از یمن
نگرانی آمریکا ، اسرائیل و عربستان از تغییرات ژئو پلیتیکی در منطقه و محاصره اسرائیل و عربستان
شکست داعش وگروه های تروریستی در عراق ، سوریه و گسترش دامنه جنگ به یمن و در سطح منطقه برای نجات داعش و زمینه سازی برای ورود داعش توسط عربستان به یمن و شمال آفریقا
پررنگ شدن جنبش اعتراضی در شبه جزیره عربستان و به خصوص مناطق شیعه نشین در شرق عربستان
نگرانی برای از دست دادن بحرین و مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا
ترس عربستان از کشیده شدن اعتراضات به سایر کشورهای دیکتاتور عربی حوزه خلیج فارس
ایجاد نگرانی برای جامعه جهانی نسبت به نفوذ معنوی ایران در منطقه بعد از کاهش سطح اصطکاک ایران و غرب در موضوع هسته ای و حفظ و برجسته سازی این نگرانی در حوزه ای دیگر برای ایران
اما در راستای پیاده سازی و نیل به اهدافی که ائتلاف عربی وغربی در حوزه ژئوپلتیک،سیاسی،اقتصادی و مهمتر از همه مذهبی دنبال می کند امپراتوری رسانه ای عربی-غربی با یک نگاه راهبردی مسائل را پوشش میدهد به طوری که با اندکی تامل در رسانه های جهانی و منطقه ای مهمترین محورهایی که گاهی به صورت آشکار و گاهی پنهان بروز پیدا می کند کاملا محرز ومشخص می شود که به شرح ذیل می باشد:
برجسته سازی نفوذ ایران در منطقه
در این راستا یکی از مهمترین اهدافی که امپراتوری رسانه ای استکبار جهانی دنبال می کند برجسته سازی نفوذ ایران در منطقه است که البته گاهی به صورت مثبت و گاهی منفی پوشش داده می شود ناگفته نماند شاید بتوان پوشش رسانه ای و برجسته سازی حضور سردار سلیمانی در عراق و سوریه را که حتی در بیشتر مواقع به صورت مثبت هم پوشش داده می شود و البته رسانه های داخلی هم در این زمین بازی می کنند را در این استراتژی و راهبرد خلاصه کرد.
در راستای این هدف موارد زیر تحت عنوان اخبار و تحلیل مدام به افکار عمومی ترزیق می شود.
القاء دخالت ایران درکشورهای عربی: عراق؛ لبنان؛ سوریه؛ یمن؛ بحرین و…
القاء تشکیل امپراتوری ایران(صحبت های مشاور رئیس جمهور در این راستا، کفه ترازو را با شیب زیاد به نفع ائتلاف عربی-غربی پایین برد)
القاء افزایش ضریب نفوذ ایران در منطقه بعد از توافق هسته ای
واژه سازی “عروسک خیمه شب بازی” نسبت به رفتار حوثی ها در قبال ایران بدون این که هیچ گونه سندی را در این حوزه ارائه دهند و به اصطلاح استفاده از تکنیک دروغ بزرگ
دوقطبی سازی شیعه –سنی و برجسته سازی آن
مهمترین هدفی را که استکبار جهانی در قبال بیداری اسلامی در پی گرفت را شاید بتوان همین مورد دانست که تقریبا در این زمینه در کشور های عربی موفق هم عمل کرده است.در این راستا رشد و بروز اسلام تکفیری در چند سال اخیر نمونه ای ناموفق برای تعریف مقابل نمونه موفق اسلام سیاسی یعنی جمهوری اسلامی ایران است که به شدت از سمت ائتلاف عربی- غربی حمایت می شود به طوریکه هیلاری کلینتون در کتاب “گزینه های دشوار” صراحتا به این موضوع که داعش را سرویس های جاسوسی غربی-عربی ایجاد کرده اند اذعان می کند و نمونه های دیگر که این موضوع را تایید می کند و در این مقال نمی گنجد و همگی از این حکایت دارد که سرویس های جاسوسی دنیا به این نتیجه رسیده اند که باید برای نابودی این استراتژی موفق از اسلام سیاسی یعنی جمهوری اسلامی با استفاده از ساخت نمونه جعلی و خشونت گرای آن علاوه بر این که منجر به اسلام هراسی گسترده در دنیا می شوند در بین برادران اهل سنت نیز موتور محرکه ای برای ایجاد تقابل با برادران شیعه خود بشوند. و با توجه به این موضوع یمن را به عنوان یک کشور که تقریبا بیش از نیمی از ملت آن را شیعیانی تشکیل می دهند که در راستای مبارزه با فساد و احقاق حقوق ملت بزرگ یمن اعم از شیعه و سنی قیام کرده اند را می توان درگیر این بازی خطرناک کرد که با اندکی تامل در رسانه های عربی –غربی تاکتیک هایی را که در این مورد به کار می برند به شرح ذیل می باشد:
القاء بروز درگیری ها به واسطه دو قطبی شیعیان و اهل سنت
القاء زیاده خواهی شیعیان در منطقه
القاء مخالفت اهل تسنن با تسلط شیعیان بر یمن
شبهه افکنی نسبت به مردمی بودن اعتراضات
تبدیل شکاف دیکتاتوری و دموکراسی خواهی، به شکاف شیعه و سنی
شبهه افکنی و القاء ایجاد منازعات فرقه ای و مذهبی توسط ایران در منطقه
القاء و برجسته سازی قانون گریزی حوثی ها
یک از مواردی که در مدتی که شیعیان حوثی و به تبع متحدین آن ها از ابتدای اعتراضات علیه فساد دولت عبد ربه منصور هادی که طی یک نمایش مضحک و دور از دمکراسی به روی کار آمد در گیر آن بوده اند متهم سازی آن ها به قانون گریز ی بوده است که حتی برای انقلابیون یمنی دست به واژه سازی هم زده اند و تقریبا برای پوشش خبری اخبار یمن از واژه شورشی استفاده می کنند این در حالی است که این نوع پوشش خبری در کشور های دیگر مثل سوریه و… اتفاق نمی افتد .
گفتنی است این در حالی است که حوثی ها بارها از ابتدای کار اعلام کرده اند که صرفا آماده گفتگو ومذاکره هستند و دست به سلاح نخواهند برد ولی دولت منصور هادی با استعفای خود و فرار به عدن و اعلام جنگ علیه حوثی ها و متحدینشان آنان را درگیر این جنگ ناساخته کرده است.در این راهبرد سعی می شود واژه شورشی و موارد دیگر به صورت مکرر تکرار شود تا افکار عمومی به سمت قانون گریزی حوثی ها جهت داده شود.تاکتیک های مورد استفاده در ذیل آمده است:
القاء کودتای حوثیها علیه رئیس جمهوری قانونی یمن
القاء عدم مشروعیت حوثی ها برای شروع مذاکرات
واژه سازی تحت عنوان “شورشی”و نسبت دادن به حوثی ها
افتتاح محور جدید ایران هراسی
شروع جنگ یمن متقارن با گفتگو های هسته ای ایران با 5+1 بود به طوریکه استکبار جهانی و ائتلاف عربی که نقش ژاندارم آنها را در منطقه انجام می دهند به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی ایران در یک فضای منطقی امادگی خود را برای گفتگو پیرامون مساله هسته ای اعلام کرده است و در این راستا رهبر معظم انقلاب هم با اعلام این که ما در مذاکرات منطقی عمل کرده و می کنیم باعث تضعیف ائتلاف ایران هراسی حول محور هسته ای شد به طور یکه خروجی اندیشکده های ایالات متحده نشان می داد که مذاکرات حداقل با این روشی که ایران در این برهه زمانی در نظر گرفته است به نتایجی دست پیدا می کند . در این مورد می توان به اندیشکده “رند”اشاره کرد که می نویسد:
“عربستان سعودی و با اندکی تفاوت متحدانش در GCC، روند تحولات منطقه را نگرانکننده دانستهاند و معتقدند که نفوذ ایران در حال پر کردن خلأ ناشی از کاهش تأثیر آمریکا در منطقه است. در بازخوانی این حوادث، میتوان گفت که آشتی بالقوه غرب با ایران، آخرین شاخص از بالا رفتن نفوذ شیعه در منطقه و رهبری آن و به ضرر امنیت عربستان است. ظهور شیعه در عراق، افزایش نفوذ حزب الله در لبنان، ادعاها مبنی بر دخالت ایران در بحرین و یمن، و حمایت تهران از اسد در برابر خروج آمریکا از عراق، توازن مجدد در آسیا ، تمایل دولت آمریکا به سقوط مبارک در مصر، و تردیدش درحمایت از مخالفان حکومت اسد در سوریه از جمله این شاخصها است. برای بسیاری از اعراب خلیج فارس، این شاخصها به معنای تغییر توازن منطقه از رهبری آمریکا به سوی منطقهای تحت نفوذ ایران است.”
با این تفاسیر برای درگیری ایران در محور های دیگر بعد از توافق هسته ای ایران با غرب و افتتاح محور جدید ایران هراسی علیه غرب نیاز به موارد دیگری است که دائما در رسانه هایشان به این مهم می پردازند و سعی در القاء موارد ذیل دارند:
القاء حمایت ایران از گروه های شورشی
القاء دخالت ایران در کشورهای عربی
تلاش جهت اتحاد کشورهای عربی علیه ج.ا.ا
القاء ایجاد محور جدید برای افزایش تخاصم آمریکا با ایران بعد از توافق هسته ای
القاء جنگ نیابتی ایران و اعراب
برجسته سازی دوقطبی شیعه –زیدی
از استراتژی های دیگر که امپراتوری رسانه ای عربی – غربی علیه جمهوری اسلامی و انقلابیون یمنی به کار می بندد و با ظرافت خاصی به آن می پردازند القاء وجود اختلاف و برجسته سازی آن است تا علاوه بر ایجاد جبهه بیرونی برای جنگ با انقلابیون در حوزه های دیگر هم آن ها را دچار تشکیک و اختلاف کنند حال آن که اگر هم ایران دخالتی در اوضاع جهان و منطقه داشته است همین یک مورد است که در انقلاب1978 بیداری اسلامی را و فریاد ظلم ستیزی را در جهان سر داد و فرزندان خمینی کبیر در جای جای دنیا به دنبال پیاده سازی یک نظام مبتنی بر انسانیت و عدالت هستند و محال است کسی در این راه گام بردارد و درگیر این تکنیک سوخته سرویس های جاسوسی عربی-غربی شود.مهمترین محورهایی که این راهبرد را پیاده سازی می کند در ذیل می اید:
القاء ارتداد شیعیان زیدی از نگاه شیعیان دوازده امامی
ایجاد اختلاف در محور مقاومت با تکیه بر مسائل مذهبی
شبهه افکنی نسبت به عدم قبول ولایت فقیه از سوی حوثی ها
شبهه افکنی نسبت به خشونت گرایی حوثی ها
در این راستا ی تخریب وجه داخلی و بین المللی حوثی ها اخباری به دروغ تولید و منتشر می شود راه کاری که با توجه به سرعت بالای انتشار اخبار و کمیت بالای آن عکس العمل در مقابل آن را از جبهه رقیب می گیرد و در نهایت بعد از آشکار شدن حقایق هم جبهه دشمن با تولید اخبار دروغ به نتایج دلخواه خود دست پیدا کرده است و دیگر آشکار سازی حقایق آن چنان گره گشای کار نخواهد بود یا حداقل آن برهه زمانی کهمختص به آن خبر بوده است گذشته است و دیگر اطلاع سانی هم ضرورتی ندارد تکنیکی که در فتنه88 بارها از سوی رسانه های معاند پیاده شد اتفاقاتی مانند تخریب و سایل مردم از سوی نیروهای انتظامی ویا قتل ندا آقا سلطان که توسط نامزدش آرش حجازی اتفاق افتاد و موج سواری رسانه ای در آن برهه زمانی اتفاق افتاد و بعداز گذشت چند ماه و بعد از اشکار شدن حقایق دیگر منفعتی را نصیب جبهه انقلاب نمی کرد.البته ناگفته نماند ممکن است در اوج انقلاب و جنگ خطاهایی هم از جبهه متشرع و اخلاق مدار سر بزند ولی این به عنوان یک استراتژی و یا حتی تاکتیک نه مدنظر شیعیان حوثی است ونه به آن عمل می کنند اما در این راستا رسانه های دشمن این حول محور های زیر با تکرار زیاد به تولید خبر می پردازند:
القاء خشونت گرایی حوثی ها
القاء افراطی بودن حوثی ها
تاکید بر ایجاد مرز بین مردم و حوثی ها
القاء شکنجه و ترور مخالفان از سوی شیعیان زیدی
شبهه افکنی نسبت به تخریب مساجد و خانه های اهل سنت از سوی زیدی ها
شبهه افکنی نسبت به محبوبیت حوثی ها و تاکید بر تجزیه یمن
باتوجه به این که ساختار حکومتی یمن قبیله ای و طائفه ایست یکی از تکنیک هایی که رسانه ها دشمن در دستور کار خود قرار داده اند سعی در رقیب سازی و تلقین عدم محبوبیت حوثی ها در میان مردم یمن است حال آن که حوثی ها با چند قبیله بزرگ از یمن شمالی و جنوبی و حتی طرفداران علی عبدالله صالح برای به ثمر نشاندن انقلاب متحد هستند و بعد از بلند کردن پرچم عدالت خواهی در یمن به شدت مورد حمایت اکثریت مردم یمن هستند.
در این راستا مهمترین محور هایی را که رسانه ها دنبال می کنند به شذح ذیل می باشد:
القاء فضای ضد حوثی در جنوب یمن
القاء تشدید فضای دو قطبی و جدایی طلبانه
القاء اقلیت بودن شیعیان حوثی در یمن
شبهه افکنی نسبت به عدم محبوبیت حوثی ها
شبهه افکنی نسبت به قدرت طلبی حوثی ها(با توجه به ساختار قبیله ای و طائفه ای در یمن)
القاء اتحاد و تقویت جبهه ی سنی ها و القاعده در مقابل شیعیان حوثی
بررسی موارد و استراتژی های فوق نشان میدهد که دشمن در همه ابعاد برای انقلاب نو پای یمن و حتی حامیان گفتمان مقاومت برنامه ای کاملا منسجم و حساب شده دارد که در صورت غفلت و حتی عدم اطلاع رسانی به هنگام محلی برای نفوذ دشمن خواهد بود.
منبع: فارس
دیدگاه شما