به گزارش صدای دانشجو،پس از مذاکرات هسته ای ایران با گروه 5+1 که منجر به یک برنامه ی جامع اقدام مشترک شد و دو طرف ظاهرا به یک توافق هسته ای رسیدند گمانه زنیها برای ورود کشورهای مختلف اروپایی و امریکایی برای سرمایه گذاری و استفاده از بازارهای ایران شدت گرفت چرا که همه ی طرفها منتظر لغو تحریمهای در پس توافق هستند و از این جهت کشورهای اروپایی بخصوص فرانسه،آلمان و حتی ایتالیا فضا را به نفع خود دیدند کما اینکه دیروز هم در خبرهایی از طرف خبرگزاریها و جرائد مطبوعتی گفته شد،قرار است خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه ی اروپا هم برای بررسی روند اجرای توافق از طرف ایران و بررسی سطح همکاری ها بین ایران با کشورهای مختلف اروپایی به ایران سفر کند.
یکی از کشورهایی که قرار است از منابع اقتصادی ایران به شکل وحشتناکی استفاده کرده و ایران را به بازار سرمایه ی خودروهای فرانسوی تبدیل کند شرکتهای فرانسوی هستند که گویا قراراست در هفتم مردادماه،لوران فابیوس وزیر امورخارجه ی فرانسه به ایران سفر کند که در کنار پیگیری مسائل اقتصادی،با رایزنی با مقامات ایرانی جهت گفتگوهای منطقه ای برای انتخاب رییس جمهور لبنان که بیش از یکسال است هنوز انتخاب نشده است صورت گیرد.اما آن چیزی که سفر فابیوس به ایران را پرحاشیه کرده است نه این موضوعات بلکه جنایتی بوده است که دولت فرانسه و شخص فابیوس در دهه ی هشتاد در ایران مرتکب شد!!
در دهه ی هشتادمیلادی حوالی سالهای 1362،1363 هجری شمسی چیزی در حدود هزار نفر از مردم ایران بخاطر بیماری خاص هموفیلی از یک شرکت به ظاهر غیردولتی فرانسوی برای رفع نیاز خود تقاضای خون می کند که این شرکت فرانسوی بنام مریو که قراردادی را با سازمان انتقال خون ایران داشت می بایست عهد خود را بدرستی ادا می کرد که نه تنها اینگونه نشد بلکه تقریبا تمام این نیازمندان به خون به بیماری هپاتیت سی و ایدز مبتلا شدند.در آن دوران عده ای از هموطنان از سازمان انتقال خون ایران شکایت کرده و آنان را مقصر می دانستند و سازمان انتقال خون و وزارت بهداشت هم در آن دوران این موضوع را به طور رسمی تایید نکردند تا اینکه در سال 1387 وزارت بهداشت ایران،شرکت مریو فرانسوی را عامل اینکار قلمداد کرد و حتی به ظاهر شکایتنامه ای علیه این شرکت در مجامع بین المللی تنظیم کرد که هیچ اتفاقی نیفتاد و با اینکه وزیربهداشت فرانسه بازداشت شد اما زندانی نشده و هیچگاه تا به امروز سرنوشت این پرونده مشخص نگردید.
درباره فابیوس گفتنی ها بسیار است، وی در 1946 در پاریس از پدر و مادری یهودی متولد شده است. او در سال 1974 به حزب سوسیالیست فرانسه پیوست. پلههای ترقی در دنیای سیاست را به سرعت پیمود ودر دولت فرانسوا میتران به عنوان جوان ترین نخستوزیر تاریخ فرانسه (86-1984) این سمت را به عهده گرفت.از 2000 تا 1988 رییس پارلمان فرانسه بود. در دولت لیونل ژوسپن مسئولیت وزارت اقتصاد (2002-2000) را به عهده داشت و هم اکنون نیز (از ماه می2012) در دولت ژان مارک آیروبه مقام وزارت امور خارجه رسیده است.
فابیوس به عنوان یک اشکنازی همیشه طرفدار سیاستهای اسرائیل بوده و قانون فابیوس-گسو یکی از دهها خوش خدمتی او به صهیونیستها میباشد. فابیوس به همراه گسو نماینده کمونیست پارلمان فرانسه درسال 1990 قانون خندهداری را در پارلمان این کشور به تصویب رساند که براساس آناگر کسی درباره وجود اتاقهای گاز و آمار جعلی کشتار شش میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم سؤالی مطرح کند از یک ماه تا یکسال به زندان محکوم شده و باید جریمه نقدی پرداخت کند و همچنین کار خود را نیز از دست میدهد.
لوران فابیوس که در دوران فرانسوا میتران در سمت نخست وزیری فرانسه دردسرهای زیادی را تجربه کرده بار دیگر در اوضاع اسفناک اقتصادی کنونی این کشور در دولت فرانسه حضور دارد. او دو رسوایی تاریخی را در دوران نخستوزیری در کارنامه اش به ثبت رسانده است. یکی از این رسواییها در جولای 1985 اتفاق افتاد که طی آن کشتی جنگجویان رنگینکمان، متعلق به سازمان غیر دولتی صلح سبزکه بر علیه آزمایشات اتمی دولت فرانسه اعتراض میکرد، توسط سرویسهای اطلاعاتی فرانسه با برنامهریزی و به عمد منفجر شد و در جریان آن یک عکاس نیز به قتل رسید.فابیوس در سمت نخست وزیری، ابتدا از دخالت دولتش در این عملیات اظهار بیاطلاعی کرد اما پس از انتشارگزارش تحقیقات مستقل مسئولیت این انفجار را پذیرفت و وزیر دفاع کابینه را مجبور به استعفا کرد.
اما رسوایی دیگر فابیوس تبعات بسیار گستردهتری داشت که تا کنون نیز هم برای او و هم برای قربانیان ادامه داشته است. در دوران نخستوزیری او خونهای آلوده به ویروسهای خطرناک در فرانسه توزیع شد وانستیتو مریو فرانسه فراورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروسHIV و هپاتیت را به برخی از کشورها مانند آلمان غربی، ایتالیا، آرژانتین، عربستان، عراق و ایران و ... صادر کرد. این فاکتور در کمک به انعقاد خون بیماران مبتلا به هموفیلی مصرف میشود و در نتیجه سبکسری انستیتوی فرانسوی تعدادی از بیماران هموفیلی کشورهای دریافت کننده به ویروسHIVو بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند.
حال غیر از این در آستانه ی سفر فابیوس به تهران بالطبع حساسیتها بر روی کشور فرانسه به عنوان یکی از مظاهر استکبار و عامل جنایتهای متعدد در ایران زیاد است و چیزی که در این بین بیش از همه خودنمایی می کند سفر شخصی است که در آن دوران خیانت خود را در حق ملت ایران تمام کرده است و با خیالی آسوده قصد دارد به کشور ایران سفر کند.در کنار جنایت فرانسه در سالهای متمادی اما دو موضوع دیگر هم در بازتاب سفر فابیوس به تهران برجسته است که برای بررسی خالی از لطف نیست.
الف)بزک کردن چهره های تجدید نظرطلب داخلی از سفر فابیوس به تهران
ب)تحقیر و دخالت منطقه ای فابیوس از سفر به ایران
در چند روز گذشته جناح تجدید نظرطلب و جریان فتنه سفر فابیوس به تهران را یک سفر کاری برای بهبود روابط سیاسی و اقتصادی بین دو طرف تحلیل کرده و مخالفان حضور وی به ایران را افرادی افراطی و جاه طلب معرفی کردند که چون در مذاکرات ژنو3 فرانسویها و شخص فابیوس به زیر مذاکرات زده و باعث شدند مذاکرات تا آذرماه 92 به تعویق بیفتد قصد تلافی داشته و خواهان فشار به دولت هستند.در صورتی که تندروها نباید سطح دیپلماتیک مسائل را با اختلافات مرسوم سیاسی بین المللی مخلوط کنند!!به همین منظور واضح است وقتی این جناح فتنه گر با بزک کردن دشمن برای حصول توافق هسته ای که هنوز محل مناقشه کارشناسان داخلی است زمینه روانی جامعه را برای ورود شخص فابیوس به ایران فراهم می کنند و مخالفان را تندرو معرفی می کنند قطعا هیئت فرانسوی و بازرگانان اروپایی هم هیچ اهمیتی به مطالبات به حق مردم کشور نداده و با گستاخی هرچه تمام تر موضوعات منطقه ای از جمله انتخاب رییس جمهور لبنان را هم از طریق گفتگو با مقامات ایران پیگیری می کنند گویی وکیل مردم منطقه هستند.
اما آن چیزی که هویداست این است که سفر فابیوس به تهران و انتقادات وارده ی به آن هیچ ارتباطی به کارشکنی آنها در جریان مذاکرات هسته ای در آبان ماه 92 ندارد اگرچه نقض عهدهای اروپاییها در مذاکرات هسته ای خود داستان دیگری است که عملا تقسیم کار امریکا با آنان در جریان مذاکرات بیشتر مورد توجه است اما شخص فابیوس و دولت فرانسه باید در نظر داشته باشد که طبق کدامین توافقنامه های بین المللی و کنوانسیونهای حقوق بشری وزیر و دولتی که بر سر موضوع خونهای آلوده در معرض اتهام است و در زمان جنگ 8 ساله ی ایران با دولت بعث عراق انواع و اقسام سلاحها و مهمات را به کشور متجاوز اهدا کرده است و می بایست طبق مفاد قانونی در دادگاههای بین المللی از جمله دادگاه لاهه مورد پیگرد قانونی قرار گیرد به شکل کاملا عادی به ایران سفر می کند و جالب تر اینجاست که متاسفانه مقامات دولتی ایران هیچ واکنشی نسبت به آن نداشته چرا که توافق هسته ای و ورود فرانسویها به خاک ایران را اوجب واجبات می دانند.مگر می توان باور کرد که دولت فرانسه نظارتی بر یک شرکت به ظاهر غیردولتی نداشته باشد در صورتی که وزارت بهداشت هر کشوری ناظر خدمات بهداشتی و موضوعات اینچنینی است.در هر حال دولت فرانسه هیچگاه پاسخگو نبوده است.
باید از مقامات داخلی پرسید که چطور است در اوایل سال 93 که ایران قصد داشت نماینده ی دائمی خود را به سازمان ملل معرفی کند و برای اینکار حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رییس جمهور را گزینه ی پیشنهادی خود می دانست به یکباره دولت امریکا و شخص اوباما این موضوع را رد کرده و گفتند که ابوطالبی در زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران جزء یکی از دانشجویان تسخیرکننده بوده است و هیچگاه به وی ویزا داده نخواهد شد و بر همین منوال تا چند ماه قبل ایران بدون سفیر در سازمان ملل بود تا اینکه مجبور شد فرد دیگری به اسم غلامعلی خوشرو را معرفی کند،در صورتی که به قول آقای روحانی نباید پاسپورت و ویزای یک ایرانی بی ارزش قلمداد شود!!
حال سوال اینجاست که آیا به بهانه ی حل و فصل پرونده ی اتمی که هنوز هم موضوعات مرتبط با آن و پایبندی اجرای عهدهای دو طرف خصوصا غربیها در جریان است و بیم نقض عهد از طرف غربیها وجود دارد چطور اقدامات جنایتکارانه ی دولتهای غربی در نقض حقوق بشر در قبال مردم کشور ایران بدون حتی پرداخت غرامتی همچنان پابرجاست و سفر آنان به ایران بی اشکال قلمداد می شود؟اگرچه پرداخت غرامت دردی از بیماران ایدزی و خانواده های آنان دوا نخواهد کرد و زخمهای این اقدام در تاریخ بشر ثبت خواهد شد اما چگونه است که دولت ایران هم به سهم خود مرزبندی با کشورهای غربی نداشته و از حضور آنان در ایران استقبال می کنند؟مگر قرار بود موضوع استکبار و استکبار ستیزی با مذاکرات هسته ای به پایان برسد؟
قطعا سفر فابیوس به تهران اهداف متفاوتی را داراست که تبدیل ایران به بازارهای مصرف غرب،رایزنیهای منطقه ای و دخالت در امور گروههای حامی مقاومت لبنان و پیگیری موضوعات هسته ای ایران جزء لاینفک برنامه های وی است اما چیزی که بیشترین رنجش خاطر را در بین مردم ایران خصوصا کسانی که در آن سالها بابت این اتفاق به نوعی نابود شدند موضوع خونهای آلوده است که موضوع پرونده ی ایران را سالهاست مسکوت گذاشته است و در این ماجرا قطعا نقش مقامات دولتی خودی در پیگیری چنین پرونده های موثر است.
نوشته:نعیم کیانی انبوهی، عضو شورای مرکزی موسسه صلح زیبا
دیدگاه شما