مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 23. بهمن 1394 - 21:27   |   کد مطلب: 16990
از جوانان انقلابی ما آیا کسی هست که برای مطالبه ده ساله حضرت آقا در باب اقتصاد کاری کرده باشد؟ چرا ما برای رفع نگرانی ده ساله ایشان گریبان چاک نکردیم؟

این روزها که رایحه خوش حضور شهدای مدافع حرم در شهرهای ما پیچیده است، دوباره دلهای مشتاق جهاد را به وجد آورده است.حال و هوای جوانان و حتی سپیدمویان دیدنی است. شور شیرینی که در دلها افتاده است یاد دوران دفاع مقدس را دوباره زنده کرده است. کجایند آنها که شور انقلابی را تمام شده می پنداشتند؟ راستی کجایند آنها که بر این باور بودند که اگر جنگ شود دیگر کسی برای دفاع برنخواهد خواست؟

فراوانند جوانانی که در به در دنبال ثبت نام برای هجرت و جهاد در هر نقطه جهان اسلام هستند، حتی دختران این سرزمین هم!
با عرض ارادت بی پایان به آستان آن مجاهدان خلد آشیان و حسرت فراوان از عدم درک آن جهاد با ارزش بر آنم که مسئله تکلیف محوری و درک مسئولیت انقلابی و الهی خود را در این"حساس ترین نقطه تاریخ" از منظری دیگر بازگو نمایم.

خیلی باشکوه است که از شهرهای بزرگ و کوچک ما خبر می رسد که جوانان برای حضور در صحنه مجاهدت در دنیای اسلام صف کشیده اند، اما به راستی تا به حال شنیده ایم که  عده ای برای مهمترین مطالبات و کلیدواژه های سال های اخیر مقتدای انقلاب هم صف کشیده باشند؟

از جوانان انقلابی ما آیا کسی هست که برای مطالبه ده ساله حضرت آقا در باب اقتصاد کاری کرده باشد؟ چرا ما برای رفع نگرانی ده ساله ایشان گریبان چاک نکردیم؟
برای عرصه فرهنگ چه؟ سیاه نمایی نمی کنیم که هیچ کار نشده است، نه کارهای زیادی انجام شده، اما بعید است کسی بتواندانکار کند که این تلاش ها نگرانی امام مسلمین را در حوزه فرهنگ برطرف نکرده است.
اینکه هنوز کسانی در این کشور پیدا می شوند که جای دشمن و دوست را با هم تمییز نمی دهند یعنی خیلی کار روی زمین مانده در حوزه بصیرت بخشی داریم که باید برای انجام دادنش صف ببندیم.
اینکه هنوز بر بسیاری از مجموعه های مهم و اثرگذار کشور "نوای دلنشین تفکر بسیجی" حاکم نگردیده است یعنی هنوز خیلی راه نرفته داریم.
اینکه بیش از ۳۰ سال از انقلاب می گذرد ولی هنوز مبانی علوم انسانی ما و نظام آموزشی ما "انسان محور" است نه "توحید محور" و سالهاست امام ما فرمان جهاد "اسلامی کردن علوم انسانی" را سرداده اند، اما ما...
 
ظاهرأ ما فقط بلدیم مقابل دشمنان مرئی صف بکشیم! ظاهرأ دچار نسیان شده ایم که بیشتر دشمنان آخر الزمان نامرئی اند.
دوباره تأکید می کنم که اینها ربطی به قدر و عظمت شهدای مدافع حرم ندارد و غباری بر دامن ملکوتی آنان نمی نشاند که اگر جانفشانی آنان نبود ما باید در کوچه پس کوچه های خودمان با تکفیری های ملعون مبارزه می کردیم، بلکه سخن اینجاست که آنان تکلیف خود را به خوبی انجام دادند، تکلیف ما چه می شود؟

تکلیف جنگ نرم چه می شود؟ آیا نباید همانقدر که شوق حضور در جنگ سخت وجود دارد، شوق مجاهدت در عرصه های نرم هم در دلها موج بزند؟  مگر نه این است که ما باید در همه جبهه ها حضور داشته باشیم، مگر نه این است که باید تقسیم کار کنیم؟پس چگونه است که هنوز  شامه ما به تهدیدات سخت و عیان حساس است اما به تهدیدات نرم و ناپیدا و عمیق نه چندان حساس!؟
شاید یکی از علت این گرایش بچه های انقلاب به حضور بیشتر در عرصه های جهاد سخت این باشد که بحمد الله ارزش و منزلت شهدای این جهاد در جامعه نهادینه شده است، مجاهدان آن عرصه کم و بیش مورد احترام اند، تابوت های مطهرشان که در شهر می چرخد دلبری می کند، برای آنان یادواره می گیرند، خاطراتشان را بازگو می نمایند، اما مجاهدان جنگ نرم چه؟
چه کسی از آنان تجلیل می کند؟ چه کسی برایشان یادواره می گیرد؟ بازخورد حضورشان را در جامعه چقدر می توان مشاهده کرد؟

اگر چه بخشی از این خلأ ها به ذات جنگ نرم بر می گردد که ماهیتأ ناپیدا و غیر محسوس و به عبارتی غریبانه و مظلومانه است اما به اعتقاد این حقیر عمده دلیل نمود کم رونق جنگ نرم به خود مدعیان افسری و فرماندهی این جنگ بر می گردد که قدر حضور و عملیات خود را خوب نشناخته اند، اعتقاد راسخی به آنچه در پی آنند ندارند، بلکه غالبأ فرزند زمان خویش نیستیم و هنوز در فضای "جنگی که بود" سیر می کنیم، اگر چه بر این باورم که باید از مدل های آن جنگ الهام گرفت اما این جنگ آرایش خاص خود را می طلبد، مهارت های خاص خود را، همین طور زرمایش و آمادگی روحی روانی خاص خود را.

اما به نظر می رسد ما کمتر خود را به آموزش های سخت و جدی عرصه جنگ نرم می سپاریم، به عبارتی خود را همه چیز دان می دانیم و بی نیاز از فراگیری! کار جمعی هم که...
طبیعی است با این غفلت ها قدر و منزلت جهاد نرم مغفول واقع می شود و جوانان و مجاهدان راه خدا بیشتر تمایل دارند برای "جنگ سخت" صف بکشند نه جنگ نرم.
نهایتأ شرمگینانه به محضر شهدای انقلاب اسلامی التماس می کنیم که ما را در فهمی درست از "جنگی که باید در آن باشیم" یاری کنند تا شاید چون آنان بتوانیم سینه های خود را مقابل تیر های دشمن البته از جنس نامرئی آن سپر کنیم. ای کاش حاج صادقی پیدا می شد و برای افسران این جنگ هم می خواند:
ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...

جواد بیژنی
۲۰بهمن94

دیدگاه شما

آخرین اخبار