به گزارش صدای دانشجو، محمد مهاجرانی در یادداشتی به مناسب سالروز ملی شدن صنعت نفت نوشت؛ همزمان با انقلاب مشروطه در سال 1906 و آغاز عملیات اکتشاف نفت، مظفرالدین شاه در سال 1908 مجوز استخراج نفت و تاسیس شرکت نفت ایران و انگلیس را به ویلیام ناکس دارسی اعطا کرد.
با افزایش هزینه های جنگی انگلیس، شرکت مذکور در سال 1311 اعلام کرد سهم ایران از درآمد نفتی یک چهارم خواهد بود که با شکایت ایران منجر به انعقاد قرارداد 1933 به امضای تقی زاده وزیر دارایی شد.
حزب توده نیز که از مخالفان اصلی داخلی ملی شدن صنعت نفت بود به دنبال واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی بود و در این راستا دولت قوام در مهر 1326 طرحی برای اعطای امتیاز نفت شمال ایران به مجلس برد که بعد از رد موجب خشم شوروی و حزب توده و خوشحالی ایالات متحده و انگلیس شد.
حزب توده به عنوان تنها سازمان سیاسی آن زمان متشکل از تحصیل کردگان، روشنفکران و اصلاح طلبان تجددخواه بود.
پس از رد طرح قوام مصدق طرحی را به مجلس برد که به موجب آن دادن هر گونه امتیاز به خارجی ها بدون مجوز مجلس ممنوع اعلام شد.
بعد از مدتی شرکت نفت ایران و انگلیس حتی به قرارداد 1933 وفادار نماند و در خوزستان مانند یک قدرت استعماری و با نهایت خصومت با کارکنان ایرانی برخورد میکرد.
از حامیان اصلی اعطای امتیاز بیشتر به انگلیس سید ضیاء بود که با هماهنگی سفارت انگلیس به ایران بازگشته بود و در دوره ی چهاردهم مجلس به عنوان نماینده مردم یزد به مجلس راه یافت، البته مصدق بعنوان نماینده اول تهران در ابتدا در پی رد اعتبار نامه ی وی بود.
در آستانه ی انتخابات دوره شانزدهم و در حالتی که در استان ها تقلب گسترده صورت گرفته بود، جبهه ی ملی در آبان 1328 تشکیل شد و فرصت حضور برای شرکت در دور دوم انتخابات را یافت؛ مظفر بقائی و حسین مکی که در مجلس قبل از مخالفین قرارداد الحاقی بودند، مصدق شکست خورده در انتخابات پانزدهم و به گفته ی خودش بازنشسته سیاسی را برای رهبری جبهه ی ملی ترغیب کردند.
به این ترتیب هفت نفر از رهبران جبهه ی ملی و مصدق به عنوان نماینده اول تهران و آیت الله کاشانی که هنوز در تبعید بود به مجلس راه یافتند.
پس از ورود مصدق به مجلس وی ریاست کمیسیونی برای رسیدگی به موضوع نفت را بر عهده گرفت، در این هنگام و با افزایش روز افزون محبوبیت مصدق محمدرضا شاه از ترس کودتای رزم آراء مخفیانه به مصدق پیشنهاد نخست وزیری را می دهد که وی مخالفت میکند و سرانجام مصدق با پشتیبانی گسترده ی آیت الله کاشانی اندکی بعد از ترور رزم آراء توسط (خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام ) که به دنبال تقسیم 50-50 نفت ایران با انگلیس بود، طرحی را در دوره ی نخست وزیری متزلزل حسین علاء تسلیم مجلس نمود و و در 29 اسفند 1329 نفت ایران ملی شد.
مصدق و نهضت ملی که با شعار ملی کردن صنعت نفت و تقویت مشروطیت و حکومت دمکراتیک وارد مجلس شده بودند در اولین گام موفق عمل کردند.
سال 1330 برای احزاب و سیاسیون فضای بازی ایجاد شده بود، حتی حزب توده که به موجب قانون مصوب سال 1328 فعالیتش ممنوع اعلام شده بود به راحتی در این فضا جولان میداد.
در اردیبهشت 1330 مصدق به نخست وزیری ایران رسید؛ دکتر محمد مصدق به عنوان اولین فردی که در ایران دارای دکترای حقوق بود اولین بار در سن 25 سالگی وارد اولین دور مجلس شد اما به دلیل کمی سن اعتبار نامه ی وی رد شد و به سوییس عزیمت نمود و تا مقطع دکتری به ادامه تحصیل پرداخت، او حتی در سوییس درخواست پناهندگی خود را اعلام نمود اما سرانجام بعد از پایان جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و مشغول تدریس حقوق شد. از آنجایی که مادر مصدق از شاهزادگان قاجار و پدرش نیز از رجل سیاسی دوران ناصرالدین شاه محسوب میشد و سیاست ذاتا در خون او بود، وی صرفا به تدریس اکتفا نکرد و در پست های مهم سیاسی از جمله وزارت دارایی، استانداری فارس و وزارت امور خارجه مشغول به فعالیت شد. مصدق در مجلس پنجم از مخالفان اصلی رضا خان برای رضا شاه شدن بود و به همین دلیل تا پایان عمر سلطنت رضا شاه در زندان و بعدا نیز خانه نشین بود. از خصوصیات بارز مصدق سوسیال دمکرات میتوان به راستگویی و ضعف عصبی وی نام برد.
مصدق و رهبران نهضت ملی استدلال میکردند تا زمانی که بزرگ ترین صنعت کشور دست یک شرکت خارجی باشد آن کشور میتواند در همه ی لایه های داخلی ایران دخالت کند و به این ترتیب برقراری دولت دمکراتیک ممکن نخواهد بود اما در اوایل نهضت حاضر بودند به انگلیس غرامت پرداخت کنند.
سیاست مذاکره و فشار غرب در تابستان 1330 کاملا نمایان شده بود، انگلیس با یکی از وزرای خود به نام ریچارد استوکس در تهران جبهه ی مذاکره را گشوده بود و از طرف دیگر با اکثریت نمایندگان مجلس و سنا همزمان به مصدق برای برکناری فشار وارد میکرد اما بخاطر جو موجود و تغییر رنگ موضوع به یک قضیه ی ضد امپریالیستی جو موجود در جامعه عملا در دست دکتر حقوقدان قرار گرفته بود.
در شهرویر همان سال ارتش وارد آبادان می شود و کارگران با برگزاری راهپیمایی پرچم ایران را بر فراز پالایشگاه آبادان به احتراز در می آورند. انگلیس با چراغ سبز امریکا و شاه و برخی عناصر داخلی پروژه ی اولین تحریم ایران را کلید میزند.
ایران که اقتصادش بر پایه ی نفت است دستش از منابع خارجی و ارزی کوتاه میشود و به دادگاه لاهه شکایت میکند؛ در همان دوره ی حضور مصدق در لاهه وی با شاه برای تعیین وزیر دفاع به اختلاف بر میخورد و مصدق که خود را از پیش بازنده ی دادگاه تصور میکند استعفا میدهد و شاه نیز سریعا احمد قوام را جایگزین وی میکند.
30 تیر 1331 در تهران در مخالفت با اقدام شاه و در حمایت از مصدق، مردم به رهبری آیت الله کاشانی در خیابان ها تظاهرات میکنند و مصدق پس از برنده شدن در دادگاه لاهه به تهران باز میگردد.
اکنون مصدق خود را در روی کاغذ یک برنده دیپلماتیک میبیند و رفتار های آیت الله کاشانی و سایر رهبران نهضت برایش خسته کننده است و در اوج غرور طرح شش ماهه ی تام الاختیاری نخست وزیر ( حتی در قانون گذاری) را به مجلس می برد و در ابتدا با مخالفت رییس مجلس آیت الله کاشانی مواجه می شود اما سرانجام طرح وی به تصویب می رسد.
دولت انگلیس در اواخر تابستان همان سال به شورای امنیت شکایت میکند و مصدق عازم ایالات متحده میشود. مصدق با ترومن رییس جمهور امریکا ملاقات میکند و او طرح هایی به مصدق پیشنهاد میکند و این پیشنهادات مورد قبول مصدق واقع میشود اما در داخل مورد قبول عموم مردم و حتی دولت انگلستان واقع نمی شود.
شاید ملاقات با ترومن که در نقش پلیس خوب در صحنه بازی میکند و صحبت با وی مسبب فاصله گرفتن بیشتر مصدق از سایر رهبران نهضت و مردم علی الخصوص روحانیون شد؛ زیرا ترومن از بنیانگذاران جنگ سرد و همیشه با توهم توطئه و طرح های توسعه طلبی شوروی به جنبش های انقلابی نگاه میکرد.
بعد از گذشت شش ماه از شورش های سی تیر ماه و در دی ماه مصدق که حالا به یک دیکتاتور تبدیل شده است به دنبال تمدید مجدد اختیارات فراقانونی است، این طرح این بار با مقاومت آیت الله کاشانی رد می شود و اختلافات مصدق با رهبران نهضت ملی به اوج خود می رسد.
در 9 اسفند 1331 شاه در صدد بود با هماهنگی CIA و به بهانه ی درمان ثریا کشور را ترک کند و زمینه ی کودتا و سرنگونی دولت مصدق را فراهم سازد، این عمل با مخالفت آیت الله کاشانی و تجمع مردم مقابل کاخ مرمر مواجه شد.
در تیر ماه 1332 مصدق از بیم اینکه مجلس به وی رای عدم اعتماد دهد تصمیم به انحلال مجلس هفدهم گرفت، بسیاری از نمایندگان طرفدار مصدق با انصراف از مجلس به او در این امر کمک کردند.
سرانجام در مرداد 1332 عملیات آژاکس سازمان CIA در ایران آغاز شد.
با توجه به منحل شدن مجلس و هرج و مرج شهری بهترین فرصت برای این کار بدست آمده بود.
ماموران CIA با کمک عامل انگلیس اسدالله رشیدیان حکم عزل مصدق و حکم نخست وزیری سرلشگر زاهدی را از شاه متزلزل در رامسر گرفتند؛ در این حین و حتی با وجود اختلافات گسترده بین مصدق و آیت الله کاشانی، ایشان با صدور نامه ای تاریخی مصدق را از نقشه ی شوم CIA آگاه می سازد اما وی همچنان بر حفظ شاه و اعتماد به غرب تاکید می کند.
در 24 مرداد حکم عزل مصدق به دست وی می رسد، نیروهای وفادار به مصدق ستاد ارتش و گارد سلطنتی را خلع سلاح میکنند و با دمیدن صبح خبر شکست کودتا اعلام می شود. در روز 26 مرداد وابستگان و عوامل CIA تحت بیرق مخالفین شاه دست به غارت گسترده میزنند و مجسمه های شاه و پدرش را با شعار جمهوری دمکراتیک سرنگون میکنند به این ترتیب مصدق در روز سرنوشت ساز 28 مرداد از نیروهایش درخواست میکند در خیابان تظاهرات نکنند و این هنگام جمعیت با سازماندهی عوامل CIA رادیو و منزل مصدق را تسخیر میکنند و وی در شامگاه 28 مرداد دستگیر میشود. شاه نیز با اقتدار کامل به ایران باز میگردد و دوره ی دیکتاتوری 1332-1342 را آغاز میکند. مصدق در دادگاه به تحمل سه سال حبس انفرادی و سپس حبس خانگی محکوم می شود.
در سال 1333 قرار داد کنسرسیوم به امضا رسید. به موجب این قرارداد 40 درصد نفت ایران سهم انگلیس و 20 درصد به شرکت های فرانسوی و هلندی رسید و در نهایت 40 درصد باقی مانده سهم ایالات متحده شد!
ایالات متحده امریکا با فریب دوست خود یعنی مصدق و خرج تنها چند میلیون دلار برای برپایی شورش در ایران، صاحب ثروت عظیمی از نفت ایران شد.
مقام معظم رهبری (حفظه الله) نیز در مورد مصدق این مطلب را بیان نمودند:
"یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای 28 مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازد؛ آمریکایی بود. تدبیر کار را خودشان هم اعتراف کردند، اقرار کردند."
محمد مهاجرانی دانشجوی فیزیک دانشگاه بوعلی سینا و حقوق دانشگاه پیام نور و فعال سیاسی
انتها پیام/م
دیدگاه شما