به گزارش صدای دانشجو، طبق رسم هرساله، مقام معظم رهبری در آغاز سال، اولویتها و بایستههای نظام را در حرم مطهر رضوی بدون واسطه به مردم و مسئولین اعلام مینمایند. فرمایشات امسال ایشان حول دو محور کلی در جریان بود: 1- استراتژی پیچیده نظام سلطه به سردمداری آمریکا در مواجهه به جمهوری اسلامی ایران. 2- رویکرد نظام در مقابله با ابزار تحریم از طریق اقتصاد مقاومتی؛ که قصد نویسنده در این یادداشت تبیین محور اول میباشد.
فرمایشات معظم له در این محور، درواقع بسط صحبتهای ایشان بود در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صداوسیما در تاریخ 20/07/94. ایشان در این دیدار به جنگ نرم فکر شده و حسابشدهای اشاره کردند که هدف آن «استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت با حفظ صورت ظاهری میباشد.» ایشان ادامه میدهند «در این میان مهم این است که ایران تأمینکننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد. در مورد برنامهریزی که در جنگ نرم برای مسئولان وجود دارد با آنان صحبت کرده و خواهم کرد اما مخاطب اصلی جنگ نرم، مردم بهویژه نخبگان، دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند.» برنامهریزی که مقام معظم رهبری وعده داده بود با مردم و مسئولین در مورد آن صحبت کند؛ در فرمایشات امسال ایشان قابلمشاهده است؛ که به تحلیل آن در ذیل پرداختهایم.
سیاست آمریکا تزریق تفکر خاص در میان نخبگان و سپس افکار عمومی است؛ این تفکر خاص به جامعه القا میکند که شما مخیر به انتخاب یکی از این دو راه هستید؛ یا با آمریکا کنار میآیید و مشکلات شما حل میشود یا راه تقابل با آمریکا را پیش میگیرید که نتیجه آن تحمل مشکلات میباشد؛ پس قرار است این استراتژی، تفکر غالب ملت ایران گردد. البته آمریکاییها به اذعان خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، این استراتژی را با عنوان «سیاست مهار دوگانه» در قبال مسئولین کشور پیاده کرده بودند و ماحصل آن را کشاندن ایران به میز مذاکره میدانند که به نظر میرسد امروز به تأسی از این سیاست، نشانه را سمت مردم گرفتهاند؛ بنابراین هدف دشمن در این مرحله تبدیل دوراهی سازش و تحمل سختی به گفتمان عمومی جامعه است. حال درصورتیکه ملت ایران راهکنار آمدن با آمریکا را در پیش بگیرد به لطف اینکه آمریکا سیاست خود را در برابر ایران که کشوری حامی تروریست است؛ تعدیل کرده و از مواضع خود کوتاه آمده است؛ بهتبع آن ایران نیز باید از مواضع خود عقبنشینی کند و در برخی موارد تحمیل طرف مقابل را بپذیرد. البته این تحمیل قطعاً گامبهگام و حسابشده خواهد بود. به عبارت سادهتر در منطق آمریکایی، مذاکره یعنی پذیرش خواستههای ما، یعنی مینشینیم؛ گفتوگو میکنیم؛ تنشزدایی میکنیم تا درنهایت آنچه را که مدنظر ماست طرف مقابل بپذیرد.
ساده انگاریست که تصور کنیم مشکل آمریکا با ایران بر سر مسائل جزئی است که حال بخواهیم با دیپلماسی و تنشزدایی، اصطکاک را به حداقل برسانیم، خیر طرف آمریکایی بهخوبی میداند که مشکل آنها با ما ریشه در مسائل اساسی دارد. آمریکا به سردمداری تمدن غرب در حال ترکتازی در جهان است و حال کشوری پیداشده که علاوه بر عدم همراهی با این تمدن، ایدهآل خود را ساخت و احیا تمدن اسلامی میداند؛ بنابراین طرف مقابل بهدرستی عمق فاجعه را دریافته است. او میداند که ارزشهایی که ملت ایران به دنبال ترویج آنها میباشند در تقابل مستقیم با ارزشهای غربیست و درصورتیکه فرصت بروز و ظهور پیدا کند باعث اضمحلال تمدن غرب میگردد؛ پس ایران به اذعان اندیشمندان غربی بزرگترین مشکل برای ماهیت تمدن غرب است که امروزه به دلیل اینکه توانایی براندازی مستقیم آن را نداریم پس باید ماهیت آن را بهتدریج عوض کنیم؛ که استارت این کار با قضیه برجام زدهشده است و در ادامه با مسائلی مانند عدمحمایت از مقاومت اسلامی، پیاده کردن حقوق بشر غربی، حذف نهادهای انقلابی مانند سپاه پاسداران و تغییر قانون اساسی ادامه پیدا خواهد کرد. البته اصل تدریجی بودن و اجرای برنامه توسط خواص و نخبگان جامعه بهصورت حرفهای در دستور کار قرارداد. فارغ از اینکه الله خیرالماکرین.
ومن الله توفیق
10 فروردین 95
وحید رحیمی* مسئول سابق واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی همدان و فعال دانشجویی
انتها پیام/م
دیدگاه شما