به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از دانا؛ ابراهیم امین تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه لبنانی الاخبار به بررسی پروندههایی پرداخت که سعد الحریری نخستوزیر لبنان بعد از بازگشت از آمریکا همراه خود آورده است. وی در این مقاله گریزی به سال ۲۰۰۰ زده و مینویسد سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در آن زمان اقدام به برقراری دیدارهایی بیسابقه با روسای جمهور، رئیس مجلس و نخست وزیر لبنان در عین التینه کرد. در این دیدار رئیس مجلس از رهبر مقاومت پرسید: ای سید آیا خوشحال هستی؟ ایشان پاسخ داد: بله. بری ادامه داد: دشمنان دور و نزدیک به ما رحم نخواهند کرد.
آنها تلاش خواهند کرد هزینههای پیروزی بیسابقهای که بر اسرائیل داشتهایم را به ما تحمیل کنند. مقاومت در آن زمان نسبت به تحولات پیرامونی خود غافل نبود. دستاوردهایی که نیروهای مقاومت طی شش سال به دست آوردند و خود را آماده کرده و توانمندیهای خود را توسعه دادند ، نتایج خود را در سال ۲۰۰۶ نشان داد. بعد از پیروزی که این روزها در سالروز آن به سر میبریم ، همه راجع به نحوه انتقامگیری دشمن سؤال میکردند. در این سؤال صحبت تنها از اسرائیل نبود، بلکه آمریکا و سایر کشورهای غربی و متحدان منطقهای این کشور و حتی برخی گروههای لبنانی نیز مطرح بود.
چیزی که از آن جنگ در آن زمان به یاد کسی نمیآید ، قرار است امروز مورد بررسی قرار گیرد. در ۱۰ روز اول تجاوز رژیم صهیونیستی متأسفانه برخی از اهالی روستاهای مرزی با حمایت شخصیتهایی از ۱۴ مارس و افراد دیگری که هیچ مرجعی غیر از سفارت آمریکا ندارند ، آمادگی خود را برای یک حادثه بزرگ اعلام میکردند. تعدادی از این افراد به صراحت اعلام میکردند که بعد از اینکه اسرائیل مقاومت را سرکوب کرد ، دوران ما باز خواهد گشت.
فراتر از اینها عناصر فراری از شبه نظامیان مزدور در ارتش جنوبی لبنان عزم خود را جزم کرده بودند که سوار بر تانکهای اسرائیلی بار دیگر وارد لبنان شوند. اما با وجود این صراحت لحن، مقاومت اقدامی انجام نداد و از هیچ کس انتقام نگرفت. البته برخی وجود داشتد که قدرناشناسی و توطئه را به مرزهای بیسابقه رسانده بودند. این موضوع را میتوان در رابطه با ۱۴ مارس مطرح کرد که یک یا دو روز بعد از جنگ جولای خواستار خلع سلاح مقاومت شد. آنها حتی در جریان این جنگ نیز آرام و قرار نداشتند و از پرونده مصوب ۱۷۰۱ تا پرونده خسارتهای مالی متضررین جنگی در جنوب لبنان تا اقدامات امنیتی و سیاسی در دولت تا خیانت ۵ مارس ، جنگ علنی خود بر ضد مقاومت را ادامه میدادند. در آن زمان به ناگزیر آنها می بایست تنبیه می شدند.
در هر بار که نیروهای مقاومت پیروز میشوند، مزدوران نیز مانند دشمنان دچار تردید میشوند. امروز نیز در پی دستاورد مقاومت در آزادسازی مرزهای شرقی لبنان از اشغال نظامی گروههای مسلح تروریستی که تحت سلطه رویکردهای تکفیری به رهبری عربستان و یاران آن بود، دشمنان و مزدوران آنها برای انتقامجویی وارد عمل شدند. این در حالی است که ارتش با هماهنگی نیروهای مقاومت آماده تکمیل کردن بخش دوم از این عملیات است.
چیزی که برخی لبنانیها آن را نادیده میگیرند، اسرائیل و آمریکا به خوبی آن را ثبت و ضبط میکنند. این نکته آن است که عملیات آزادسازی ارتفاعات عرسال از دست تندروها اقدام در چارچوب بستن محور اساسی است که محور مقاومت در چارچوب آن کار میکند و تنها به پاکسازی کامل مناطق نزدیک دمشق و نقاط ارتباطی آنها و مناطق مرکزی و سواحل سوریه از دست تروریستها منحصر نمیشود. این یک تصمیم نهایی بود و اتفاقی که افتاد این بود که مرزهای غربی سوریه با لبنان مهار شد. این اقدام برای لبنانیها به معنی از بین بردن خطرات بزرگ و دور کردن خطرات کوچک تر از لبنان و اهالی آن است.
چیزی که در این میان برای آمریکاییها اهمیت دارد شکست کامل پروژه جداسازی لبنان از سوریه و به معنای دقیقتر قطع ارتباط مستقیم و زمینی بین دولت حامی مقاومت سوریه و مقاومت لبنان است. آمریکا و اسرائیل از این طرح به دنبال محاصره مقاومت لبنان از طریق ترتیب مهمترین راههای امدادرسانی به ویژه در ابعاد استراتژیک هستند.
از دیدگاه اسرائیلیها و آمریکاییها اتفاقاتی که در شرایط کنونی رخ میدهد هرگز باعث ایجاد این انزوا نمیشود ، علاوه بر این که حزبالله لبنان کنترل و نفوذ بر بخش گستردهای از مناطق مرزی لبنان و تمام عمق خاک سوریه را در اختیار دارد. علاوه بر اینها دشمن صهیونیستی احساس می کند که حمله به آن چیزی که کاروانهای تسلیحاتی استراتژیک نیروهای مقاومت از سوریه و لبنان خوانده میشود، فایدهای ندارد. چرا که مقاومت نفوذ مستقیم خود در مرزهای سوریه و لبنان را اندازهای به دست آورده که برای انبار کردن چیزهایی بیش از تسلیحات استراتژیک نیز کافی است. در همین راستا حزبالله نفوذ مستقیمی در منطقه دارد که اجازه تحرک و آموزش و توسعه مهارتها و توانمندیهای آن را میدهد. این در حالی است که همزمان ، نفوذ مقاومت در مناطق جنوبی سوریه به ویژه در مناطق متصل به مزارع اشغالی جولان و مرزهای مرتبط با آن نیز افزایش پیدا کرده است.
طرح آمریکا و مستلزمات آن
منابع مطلع از مهمترین نتایج سفر سعد حریری نخست وزیر لبنان به آمریکا و فضای فوقالعاده موجود در واشنگتن در قبال لبنان خبر میدهند. منابع مذکور اطلاعات مورد نظر را در موارد زیر خلاصه میکنند.
حریری با تصمیم آشکار برای ادامه حمایت آمریکا از ارتش لبنان از این کشور بازگشت. همچنین مقرر شد تحریمهای اعمال شده بر ضد حزبالله منجر به آسیب زدن به منافع متحدان آمریکا در لبنان نشود.
آمریکاییها با ابلاغ این موضوع که به دنبال اجرای کامل بندهای قطعنامه ۱۷۰۱ و انتقال از مرحله توقف اقدامات خصمانه به آتش بس فراگیر هستند ، حریری را غافلگیر کردند. واشنگتن آمادگی خود را برای فشار بر اسرائیل جهت بررسی هر نوع شکافی که لبنانیها آن را اساسی میداند، اعلام و تأکید کردند که از جمله در زمینه موضوع الغجر بازبینیهای صورت خواهد گرفت ، به شرط این که لبنان نیز با اقدامات آینده تعامل داشته باشد.
آمریکا از آمادگی عملیاتی و مستقیم خود برای آغاز مذاکرات غیر مستقیم بین لبنان و اسرائیل با هدف ترسیم مرزهای آبی و توقف مناقشه مرزی در منطقه اقتصادی دریایی لبنان که منابع زیرزمینی نفت و گاز در آنجا قرار دارد خبر داد .
بنابر اعلام این منابع حریری درخواستهای آمریکا در ازای این اقدامات را شنید که شامل موافقت لبنان با ایجاد اصلاحات اساسی در قطعنامه ۱۷۰۱ در موارد زیر بود:
اول: افزایش تعداد نیروهای بینالمللی مستقر در لبنان و افزایش سطح استقلال و مأموریت نیروهای فوقالعاده و بالابردن دامنه و تعداد حضور نیروهای نظامی و امنیتی لبنانی در این مناطق.
دوم: اصلاح مأموریتهای مستقیم نیروهای بینالمللی در لبنان در مناطق استقرار خود در جنوب رود لیتانی به گونه ای که از کمک کردن به مقامات لبنانی برای بسط حاکمیت خود در منطقه فراتر رفته و شامل اقدام نیروهای بینالمللی برای جلوگیری از حضور عناصر مسلح و تسلیحات آنها در منطقه نیز شود. به گونهای که این نیروها دیگر برای عملیات خود نیازمند هماهنگیهای قبلی و مستقیم و الزامی با ارتش لبنان نباشند.
سوم: توسعه منطقه عملیاتی نیروهای بین المللی به گونهای که شامل تمامی نقاط مرزی زمینی و دریایی لبنان شده و هزاران نظامی دیگر نیز در طول مرزهای زمینی لبنان با سوریه مستقر شوند و در تمامی گذرگاههای زمینی این کشور با سوریه و در عمق اراضی لبنان به فاصله ۱۵ کیلومتری حضور داشته باشند، به گونه ای که تضمینکنند که سلاح های غیر قانونی! از سوریه وارد لبنان نمی شود.
تهدیدات جنگی رژیم صهیونیستی
در این رابطه یکی از شخصیتهای مطرح که از آمریکا بازگشته است ، به نقل از یک مسئول عالیرتبه آمریکایی میگوید که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و تیم امنیت ملی وی با فشارهای بیسابقه از سوی حامیان رژیم صهیونیستی مواجه هستند که از اقدام به عملیات نظامی گسترده ضد حزبالله در لبنان و سوریه در موارد مورد نیاز حمایت میکنند. بر اساس این موضوع حجم فشارها بیشتر از تمامی موارد گذشته است ، چرا که برخی در واشنگتن اعتقاد دارند که اسرائیل نمیتواند این ماجراجویی نظامی را بدون موافقت آشکار آمریکا انجام دهد. چرا که این جنگ هم پیامدهایی خواهد داشت که فراتر از حزبالله بوده و شامل ایران و روسیه و چه بسا طرفهای دیگر در منطقه نیز میشود. از سوی دیگر آمریکا نمیخواهد به هیچ یک از متحدان خود اجازه دهد اقدامی را انجام دهند که باعث ایجاد خطر برای هزاران تن از نیروهای نظامی این کشور مستقر در عراق و سوریه شود.
ماجراجویی جدید حریری و ۱۴ مارس
حریری بدون نیاز به توضیحات بیشتر، متوجه منظور آمریکا شد. او پیش از این نیز در جلساتش با گروه ۱۴ مارس این ایده را مطرح کرده و منافع این مطالبات را نیز ارزیابی کرده بود. او به خوبی می داند، نگرانی آمریکا و اسرائیل، تجهیز حزب الله و ارسال نیروهای مقاومت از لبنان به سوریه در جنگ با تروریست ها است، به ویژه اینکه ارتش سوریه در تدارک چندین عملیات سرنوشت ساز در جنوب و شرق و شمال این کشور است.
نکته خطرناک داستان در اینجا نیست که حریری موافقت ضمنی خود را اعلام کرده و برای بررسی موضوع با متحدان فرصت خواسته است، بلکه در این است که برخی اطرافیان نخست وزیر لبنان و جریان ۱۴ مارس اصرار بر پاکسازی ارتفاعات راس بعلبک و القاع از عناصر داعش توسط ارتش دارند. این اصرار نه به منظور اخراج تروریست ها بلکه به خاطر اثبات توانمندی ارتش در انجام مأموریت ها و پروژه های بزرگ است.
آنها معتقدند وجود آمادگی و توانایی ارتش لبنان، نیاز حزب الله به سلاح و یا بودن زیر نفوذ ارتش را مرتفع ساخته و از نفوذ سیاسی حزب الله نیز ممانعت بعمل می آورد. علاوه بر اینکه آنها می خواهند با اثبات توانایی ارتش لبنان، آن را به سمت مواضع خطرناک و ورود به فتنه های داخلی سوق دهند. حریری اما به خوبی می داند موانع راه این پروژه تنها یک طرفه نبوده و با مواضع دو شخصیت اصلی کشور میشل عون و نبیه بری و حتی موضع دیگر رهبران احزاب مانند ولید جنبلاط روبرو است، علاوه بر اینکه ارتش نیز آمادگی لازم را ندارد.
شکی نیست که در خارج از لبنان آمریکا، عربستان، امارات عربی متحده، فرانسه، بریتانیا و رژِیم صهیونیستی از هر گونه ضربه زدن به مقاومت دست بر نمی دارند، اما سوال اینجا است که آیا بقایای ۱۴ مارس همچنان این بازی زشت را ادامه می دهند؟ آیا سعد حریری برای ضربه زدن به حزب الله مجددا روی نیروهای خارجی حساب کرده است؟
اما در مورد نیروهای یونیفل، توصیه ای که برای کشورهای تامین کننده این نیروها وجود دارد، این است که از هم اکنون برای مواجهه با موج اعتراض شهروندان لبنانی چاره اندیشی کنند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما