به گزارش صدای دانشجو طی آن سالها ظرفیت دانشگاهها آنقدر نسبت به متقاضیان اندک بود که بعضاً دهها نفر دیپلمه برای نشستن بر یک صندلی با هم رقابت میکردند و حواشی و اضطراب ناشی از کنکور خصوصاً در روز برگزاری آزمون و نیز روز اعلام نتایج، به حداکثر ممکن می رسید و کل جامعه را عمیقاً درگیر می کرد.
اندکاندک اما مسئولان کوشیدند تا با افزودن بر ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها، این مشکل را مرتفع کنند. بر همین اساس از یکسو دانشگاهآزاد در دوران دولت ششم، هفتم و هشتم، چراغ سبز گسترش واحدهای خود به دورترین و صعبالعبورترین مناطق گرفت و از سوی دیگر دانشگاههای غیرانتفاعی و دانشگاه علمی کاربردی وارد میدان شدند. البته دانشگاه پیامنور و دولتی نیز طی دوران دولت نهم و دهم گسترش یافتند و نهایتاً کار به جایی رسید که امروز صحبت از هزاران صندلی خالی مانده در دانشگاهها به میان میآید.
اگر متفاوت و بعضاً گنگ بودن آمار موجود در زمینه ظرفیت خالی مانده دانشگاههای کشور را نادیده بگیریم، اما نگرانکننده بودن آنها را هر گز نمیشود کتمان کرد.
رییس سازمان امور دانشجویان وزارت علوم در مهرماه امسال از وجود 170هزار صندلی خالی در دانشگاهها سخن گفته است(1) اما اخباری در این زمینه وجود دارد که تعداد صندلیهای خالی دانشگاهها را تا 252 هزار نفر اعلام میکند(2). لازم به توضیح نیست که این آمار مختص دانشگاههای دولتی است و آمار دانشگاه آزاد باید بر این تعداد افزوده شود.
در اسفندماه سال92 بود که خبرگزاری دولنی ایرنا ضمن بازنشر مطلبی اذعان داشت: "در حال حاضر به غیر از شعبههای دانشگاه آزاد اسلامی بیش از 40 درصد از صندلی های دانشگاهها، خالی است و به عبارت دیگر روی دست دانشگاه ها مانده است. هماکنون، از کل ظرفیت 738 هزار و 305 نفری دانشگاه ها در سال تحصیلی 93-92، 520 هزار و 115 نفر پذیرفته شدند و از این تعداد 40 درصد از ظرفیت ها پر نشد"(3). در همین مطلب آمده بود: "دانشگاه آزاد اسلامی، نیز در رابطه با میزان صندلی های خالی اوضاع خوبی ندارد. هم اکنون بر اساس جدیدترین آمارهای مسئولان این دانشگاه، هفت هزار رشته محل دانشگاه آزاد اسلامی داوطلب ندارد و 400 هزار صندلی واحدهای دانشگاهی خالی مانده است. "(4)
البته دانشگاههایی همچون فرهنگیان و نیز برخی مقاطع نیز با آمارهای نگرانکنندهای مواجه هستند.
رشتههای اشباع شده
رشتههای دانشگاهی اشباع شده به این معناست که بازار کار و نیازهای کشور درباره بعضی از تخصصها برطرف شده و ظرفیتهای موجود دانشگاهی توانایی تأمین نیروهای موردنیاز در آن زمینه را دارند و البته علاوه بر آن، تعدادی از فارغالتحصیلان رشته مورد نظر، مازاد بر نیاز بازار هستند.
موضوع رشتههای دانشگاهی اشباع شده سالهاست که مطرح میشود و در مواردی حتی اقدام به حذف آنها در سالهای اخیر شده است.(5)
البته این مشکل آنجا تشدید میشود که امروز مراکز دانشگاهی ما عملا رابطه معناداری با مراکز فنی حرفه ای، صنعت و مراکز کاریابی ندارند و حتی در مواردی میتوان دید که فعالیتهای عملی و آزمایشگاهی جز رشتههایی مثل پزشکی در سایر رشتهها بسیار کمرنگ است و اصولاً بسیاری دانشجویان برای ورود به بازار کار آموزش داده نمیشوند.
تحصیلات تکمیلی و دیگر هیچ
با توجه به پذیرش تعداد بالای دانشجو در رشتههای تحصیلی مختلف که بهترتیب در مقاطع کارشناسی و کاردانی صورت گرفته و نیز با عنایت به اشباع بازار کار در رشتههای مختلف خصوصاً رشتههای علوم انسانی، علاقه روزافزونی به ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی دیده میشود.
در این بین صف متقاضیان حضور در دورههای کارشناسی ارشد بعد از پایان تحصیلات تبدیل به متقاضیان دوره دکتری شدهاند و مشخص نیست این چرخه نامعین نهایتاً به کجا خواهد رسید و بعد از دریافت دکتری قرار است کدام گره از مشکلات جوانان جویای کار باز شود. جوانانی که آرامآرام وارد میانسالی میشوند اما خواسته یا ناخواسته در چرخه معیوب آموزش عالی گرفتار آمدهاند.
نیازسنجی یا فرصتطلبی
خرداد ماه امسال بود که مدیرکل دفتر گسترش و برنامهریزی وزارت آموزش عالی، خبر از کاهش ظرفیت پذیرش رشته مهندسی کشاورزی در دانشگاه های کشور داد.
مطابق آمارهای موجود بیشتر از 60درصد از فارغالتحصیلان رشته مهندسی کشاورزی در کشور ما دست به گریبان با غول بیکاری هستند یا تصدی شغلی را بر عهده دارند که با رشته تحصیلیشان ارتباطی ندارد. همچنین طبق گزارش مرکز آمار ایران، حدود 900 هزار نفر از کل بیکاران کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند که بالاترین تعداد بیکاران در رشتههای صنعت و فرآوری، کامپیوتر، هنر و روزنامه نگاری قرار دارند.
همچنین وضع اشتغال در بسیاری از رشته های دانشگاهی دیگر همچون فلسفه، مدیریت، ادبیات، جغرافیا، تاریخ و برخی رشتههای نظری دیگر نیز دست کمی از وضع اشتغال رشته کشاورزی ندارد و بیشتر فارغ التحصیلان این رشتهها ترجیح میدهند که برای اشتغال مرتبط با رشته تحصیلیشان و امید به داشتن آینده شغلی بهتر تا مقاطع تحصیلات تکمیلی بالاتر ادامه تحصیل دهند.(6)
همچنین گفتنیست از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر نیز دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند. 9 هزار و 607 نفر نیز در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و 6 هزار و 781 نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر بوده اند. سهم سایر رشته ها از موارد یادشده کمتر بوده است. به صورت کلی، 122 هزار و 863 مرد دارای مدرک فوق دیپلم و بیکار هستند، از سویی 213 هزار و 7 نفر لیسانس، 25 هزار و 517 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 2 هزار و 257 نفر نیز دکترای تخصصی دارند. در بین زنان 84 هزار و 447 نفر بیکار فوق دیپلم، 292 هزار و 3 نفر لیسانس، 26 هزار و 652 نفر فوق لیسانی و دکترای حرفه ای و هزار و 131 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.(7)
در حال حاضر اما بهنظر میرسد قرار است بهجای حل مشکل اشتغال این لشگر عظیم، تنها بر بالا بردن سطح مدرک آنها تمرکز شود چرا که مسأله افزایش ظرفیت دکتری در دانشگاه آزاد با همه اما و اگرها و مخالفتها در مسیر اجرایی شدن است.
اکنون نیز افزایش ظرفیت دکتری در دانشگاه آزاد تبدیل به سوژه داغ و عامل بحثهای آتشین شده است. البته کسانی که به هر دلیل قصد ادامه تحصیل دارند و میتوانند شهریه کمرشکن اخذ مدرک دکتری در دانشگاه آزاد را متقبل شوند، این خبر را به فال نیک گرفتهاند و علاقه چندانی به شنیدن عوارض نامطلوب این برنامه ندارند.
اینکه در مقطع دیپلم، کاردانی، کارشناسی و یا بالاتر قرار باشد آموزشی ارایه شود، مستلزم در قدم نخست باید تشکیلات مختص با پایه تحصیلی و رشتههای مورد نظر فراهم باشد.
تورم دکتری آغاز میشود
همزمان اعلام آغاز زمان و مهلت ثبت نام در دورههای مختلف آزمون دکترای سال 93، دکتر ناصر اقبالی رئیس وقت مرکز آزمون دانشگاه آزاد خبری عجیب را اعلام کرد. وی خبر از پذیرش تقریباً 5000 نفر در آزمون دکتری تخصصی Phd سال 93 دانشگاه آزاد اسلامی داد و خیلیها را در شگفتی فرو برد!
نکته آنجاست که قرار شد از میان 70 هزار نفر متقاضی که در این آزمون ثبتنام کردند نهایتاً در دوره اول، 2200 نفر پذیرفته خواهند شد و در دوره بدون آزمون نیز از میان 13هزار نفر متقاضی، 550 نفر نایل به اخذ پذیرش خواهند شد.
همچنید تعداد رشتههای دکتری 196 رشته است که این به معنای افزایش در تعداد رشتهها به میزان 20عدد نسبت به سال گذشته است. همچنین تعداد رشته محلها نیز با افزایش 39تایی به عدد جالب 408 رشته-محل رسیده است.(8)
در این بین موافقان افزایش ظرفیت دانشجویان دکتری در دانشگاه آزاد مدعی هستند که افقهای جدیدی در پیش روی جویندگان علم باز کردهاند اما مخالفان حرفیهای دیگری دارند.
وارد آمدن لطمات غیرقابل جبران به سیستم آموزش عالی کشور از دلایل مخالفان افزایش بیرویه ظرفیت دکترای دانشگاه آزاد است. این عده با استناد به فراهم نبودن زیرساختهای موجود، معتقدند که چنین طرحی از اساس با نیت افزایش سطح علمی کشور فراهم نشده است. از جمله دلایل مطرح شده در این زمینه، عدم وجود اساتید متخص به میزان کافی در برخی رشتههای دکترای دانشگاه آزاد است.
کم نیستند واحدهای دانشگاهی که اصولا هیأت علمی تمام وقت ندارند و در چنین شرایطی اقدام به پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف تحصیلات تکمیلی کردهاند. مشکل زمانی حادتر میشود که دانشجویان چنین دانشگاههایی طبعاً توق دارند که موفق به اخذ مدرک شوند و دانشگاه عموماً راهی جز قربانی کردن کیفیت آموزشی را در پیش نمیگیرد.
به مشکلات فوق بیفزایید حقالتدریس ناچیز مدرسان و اساتید، رشد هراسآور موسسات تولید و تأمین پایاننامه و البته روند فعلی افزایش ظرفیت در مقطع دکترای تخصصی را.
البته مسئولان مربوطه نیز در مقام دفاع به بیان اظهاراتی پرداخته و یادآور شدهاند که تعداد دانشجویان دکتری تنها 70درصد افزایش یافته است!!! و البته تلاش شده است تا ضمن کاهش تعداد دانشجویان د رهر کلاس و رساندن حد نصاب هر کلاس به 10نفر، کیفیت آموزشی بالاتر برود!
جدا از مباحث مطرح شده باید بیطرفانه اذعان کرد که حجم وسیعی از فارغالتحصیالان دانشگاه کشور، از دانشگاه آزاد موفق به کسب مدرک شدهاند اما در موارد پرشماری، کمیت در این دانشگاه موجب فدا شدن کیفیت در امور مختلف شده است.
لازن به ذکر است که هزینه تقریبی تحصیل در مقطع دکترای دانشگاه آزاد، رقمی بین 500 تا 600 میلیون ریال است، رقمی که بهسادگی برای هر قشری قابل پرداخت نیست اما میتواند تأمین کننده برخی از برنامههای مد نظر مسئولان فعلی دانشگاه آزاد باشد.
در چنین شرایطی که صدای اعتراض اساتید، دانشجویان و دلسوزان علم و فناوری بهگوش رسیده و اثرات منفی افزایش تعداد دانشجویان دکتری بارها و بارها مورد اشاره قرار گرفته است، دقیقاً مشخص نیست که تصمیم مسئولان دانشگاه آزاد چه خواهد؟ احترام به عقاید صاحبنظران و متخصصان امر یا افرادی که به هر دلیل خواهان افزایش ظرفیت دکتری و حجم مدارک صادر شده از سوی دانشگاه آزاد هستند.
هنوز روزهایی که بابت کوتاه ماندن دست جوانان این مرز و بوم از مدارک دانشگاهی، کشور با مشکلات مختلف درست به گریبان بود از یادها پاک نشده است اما آیا صحیح است که برای حل این مشکل، از آنسوی بام سقوط کنیم و با هر کیفیت ممکن، مدارک عالیه دانشگاهی به کسانی بدهیم که نه آموزش کافی دیدهاند و البته سالهای سال از عمر خویش را برای دریافت همین آموزهای ناکافی تلف کردهاند؟
کمترین توقع از نهادهای اثرگذار و نیز رسانههای کشور این است که با پدیده تورم در پذیرش دانشجویان دکتری به طرزی برخورد کنند تا دستکم از میزان مشکلات حتمی آن کاسته شود.
سکوت بسیاری از صاحبنظران و رسانههای مدعی در حالی نظارهگر رفتار عجیب دانشگاه آزاد است که در تیرماه سال 90 واکنشهای صریح و شدیدی به افزایش ظرفیت دانشجویان دکتری نشان دادند. در آن سال نیز افزایش 78درصدی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاههای دولتی سبب شد تا علاوه بر ایجاد حاشیههای فراوان، واکنشهای سختی از سوی منتقدان دولت برای ابراز مضرات آن مشاهده شود.(9)
1) http://www.khabaronline.ir/detail/379053
2) http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1637392014610198840
3) http://www.irna.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=81070537
4) http://www.irna.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=81070537
5) http://isna.ir/fa/news/91042917689/
6) http://jamejamonline.ir/NewsPreview/1082606313350238960
7) http://fararu.com/fa/news/159939/
8) http://www.mehrnews.com/news/2392857/
9)http://khabaronline.ir/%28X%281%29S%28dmytyamyzvoxw0wqbfd3v1uo%29%29/det...
دیدگاه شما