به گزارش صدای دانشجو؛ اگیزههایی که مورد اشاره قرار گرفت در کنار انگیزههایی که احتمالاً از قلم افتاده است، مختص جامعه ما نیست و همه جای دنیا می توان برای شاهد و مثال هایی آورد.
دانشگاه کجا و فرهنگ کجا
این یک حقیقت است که امروز کمتر دانشجویی با انگیزه بالا بردن سطح «فرهنگ» خود به دانشگاه وارد میشود. کمتر خانوادهای را هم میتوان یافت که از فرزندش توقع داشته باشد بعد از فارغالتحصیل شدن، علاوه بر کسب اندوخته یا اصطلاحاً بار علمی و کسب مدرک تحصیلی، سطح فرهنگ خود را هم بالا ببرد.
این یک واقعیت است که دانشگاه با نظام آموزش ترمی و آنچه با نام دانشگاه در دنیای مدرن امروز میشناسیم، سابقه طولانی در کشور ما ندارد؛ اما آنچه در تمام دنیا بهعنوان فرهنگ شناخته شده است، سابقه چندین هزار ساله در میهن ما دارد. حال اینکه چرا عموم مردم برخلاف سال های نه چندان دور، توقع ندارند که دانشگاه محل تولید فرهنگ و تربیت آدم های بافرهنگ باشد، پرسشی مهم است که باید به دنبال کشف پاسخش باشیم.
تعاریف متناقض و متضاد از فرهنگ و مدیریت فاقد برنامه
تعارف آکادمیک فرهنگ که برگرفته از علوم غربی است، چندان با معنای عامیانه فرهنگ، همخوانی ندارد. در اذهان عموم مردم، فرهنگ را نمیتوان در یک یا چند کلمه تعریف کرد اما با اطمینان میتوان گفت که تصور عامیانه از انسان فرهنگی، فردیست که مصلحت جامعه را بر مصلحت خود ترجیح دهد. انسان فرهنگی که ممکن است فرهیخته نیز نام بگیرد، ارزشهای جاری در کشور را فدای تمایلات شخصی خود نمیکند. وی علاوه بر احترام گذاشتن به معیارهای دینی، سبک زندگی ایرانی و همه آنچه در هویت ملی ما جاریست، تعاملات خود را بر مبنای تزریقات مسموم فرهنگ غربی تنظیم نمیکند. چنین شخصی خود مولد و نشر دهنده میراثهای معنوی کشور است نه تخریبکننده پایههای اعتقادی جامعه.
در این میان مشخص نیست که مسئولان فرهنگ و وزارت علوم طی سالهای گذشته و البته دوران کنونی، دقیقاً بر مبنای کدام تعریف از فرهنگ، اقدام به برنامهریزی فرهنگی در دانشگاهها می کنند و اصلاً آیا جنجال سازی های سیاسی خصوصاً بعد از فتنه88، مجال کار در این زمینه را برای وزارت علوم (به عنوان متصدی اداره دانشگاه ها) فراهم میآورد؟
اینکه تعاریف عامیانه بعضاً در تناقض و تضاد با تعریف آکادمیک و غربی از فرهنگ است، واقعیتی غیرقابل کتمان محسوب میشود. نکته جالب توجه آن است که بعضاً مسئولان با تعاریف عام اقدام به برنامهریزی فرهنگی میکنند و گاه با تعاریف آکادمیک! و این جز «تناقض» و «تضاد»، مناسب نام و لقب دیگری نیست.
نتیجه آنکه هیچ هماهنگی و انسجام محسوسی در برنامههای فرهنگی دانشگاهها دیده نمیشود.
در حال حاضر از برگزاری مسابقات قرآنی تا اردوهای مختلف تفریحی و برنامههای اسماً علمی (به مقاصد مختلف در داخل و بعضاً خارج از کشور) در طرحهای فرهنگی دانشگاهها گنجانده می شود. الیته بعضاً کنسرت موسیقی و مناظرههای مختلف هم به جمع برنامهها ناهمگون فرهنگی دانشگاهها اضافه میشود.
متأسفانه ناهماهنگیها سبب شده تا موارد اثرگذار و مثبتی همچون "کرسیهای آزاداندیشی" و "ازدواج دانشجویی" هم به حاشیه رفته و نتوانند اهداف حداکثری خود را محقق کنند. شوربختانه باید اعتراف کرد که عدم وجود نگاه منسجم به مقوله فرهنگ، در دانشگاهها باعث شده است تا دانشجویان و به تبع آنها کل جامعه، خسارات معنوی فراوانی را متحمل شوند.
بودجه فرهنگی دانشگاه و باقی قضایا
برای بررسی بودجه فرهنگی دانشگاه ها، باید به واقعیت تلخ دیگری اشاره کنیم. آنچه درباره بودجه فرهنگی دانشگاه ها موجب تأسف شدید است، فقدان در نظر گرفته شدن کمترین مبلغ برای امور فرهنگی است. این امر باعث شده است تا بعضی از دانشگاهها بنابر اظهارات مسئولان خود، اصولاً بودجه فرهنگی نداشته باشند!(1)
اما در این بین بعضاً شنیده می شود که درصدی از بودجه فرهنگی یک دانشگاه یا همه دانشگاهها، به فلان امر اختصاص یافته است.(2) و در این آشفته بازار مشخص نیست که تکلیف «فرهنگ» در دانشگاهها چه خواهد شد.
مدارک کیلویی برای افزایش پایه حقوق!
یکی از آفات علم آموزی که همراه با ورود دانشگاههای نوین به کشورمان روز به روز گستردهتر و عمیقتر شد، موضوع مدرکگرایی بود.
مواردی همچون ماجرای مدارک تقلبی از دانشگاههای داخلی و خارجی، برگزاری آزمونهای ورودی سنگین و پراسترس، تراکم متقاضی در بعضی از رشتهها و افزایش بیرویه در ورودی تعدادی از رشتههای دیگر، تنها چند نمونه ساده از آفات مدرکگرایی است.
حال در چنین فضایی که دانشجو بعضاً با انگیزه کسب مدرک به دانشگاه وارد میشود، دیگر چگونه میتوان توق داشت که به مقوله فرهنگ هم رسیدگی شود حال آنکه دانشجو فقط بهدنبال کسب نمره قبولی در دروس پرشمار و فشرده دانشگاه است. این مشکل زمانی شدیدتر میشود که کارمند یک مرکز دولتی، تنها با انگیزه افزایش در میزان حقوق و یا مستمری بازنشستگی خود، وارد دانشگاه میشود و اصولاً انگیزه و مطالبۀ خاصی در زمینه فرهنگ ندارد!
در بهترین شرایط ممکن است دانشگاهی با دارا بودن چنین دانشجویانی، موفق به حفظ ارزشهای علمی و کیفیت آموزشی خود شود (که البته بعید بهنشر میرسد) و در نتیجه مقوله فرهنگ، اولین قربانی بیتوجهی مسئولان امر خواهد بود.
همیشه پای سیاست در میان است
نباید فراموش کنیم که سیاسیبازیها همیشه به فرهنگ جامعه ما آسیب وارد کرده است و در این بین دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تولید علم نیز آسیب فراوانی را متحمل شدهاند.
ایجاد نوسان در اجرای سیاستهای فرهنگی یکی از معضلات دانشگاههای ماست. گاهی دانشجو آنچنان در فضای بستهای قرار میگیرد که هرگز نمیتواند کمترین ورود به بحثهای انتقادی و سیاسی را داشته باشد. گاهی نیز جناحها و افراد سیاسی در نقش تحریککننده دانشجوها ظاهر میشوند و باعث بروز رفتارهای غیرقانونی میشود.
اگر قرار بر اجرای سیاستها و برنامههای فرهنگی باشد، باید محیط دانشگاه عاری از سیاستزدگی باشد و البته سیاسی بودن دانشجویان، امری جدا از سیاسیبازیهای افراد شناختهشده است.
از سوی دیگر ثبات خاصی در سیاستگذاری فرهنگی دانشگاهها دیده نمیشود و دست نهادهای فرهنگساز در دانشگاهها آنچنان که باید و شاید، باز نیست.
همچنین با نگاهی بیطرفانه به برگزاری مراسم روز دانشجو در دانشگاهها (طی سال گذشته و امسال) مشخص میشود که گروههای شناختهشده شدیداً در تلاش برای سوءاستفاده از دانشگاهها هستند. ناگفته نماند که انفعال دولت در برابر این افراد نیز باعث ایجاد مشکلات مختلفی د رآینده خواهد شد.
فقط مسئولان مقصرند؟
برخی از مسئولان دچار انفعال هستند. یان یک حقیقت است و اصلاً فرقی هم ندارد که تنها در کدام پست یا در کدام وزارتخانه مشغول باشند؛ در یک بیمارستان، در بخش صنعت و یا در دانشگاه و یا هر جای دیگر...
چنین مسئولانی هرگز شجاعت آغاز کارهای بنیادین فرهنگی را ندارند و نمیتوانند منشأ تحولات مثبت باشند. این اما نمیتواند نفی کننده مسئولیت دانشجویان در این زمینه باشد.
برگزاری مراسم مختلف فرهنگی یا کارهای خاص و اثرگذار د راین زمینه، امریست که ارتباط چندانی با مسئولان ندارد.
برگزاری هیأتهای دانشجویی، تولید نشریات دانشجویی، برگزاری جشنهای مذهبی مانند نیمهشعبان و بسیاری از موارد دیگر از این دست میتواند منشأ تحولات بزرگی در دانشگاهها باشد و البته هزینه سرسامآوری هم ندارد.
باید توجه کنیم که موضوع فرهنگ به زندگی روزمره همه دانشجویان مربوط میشود و دانشجو تا آخر عمر، با درک خود از فرهنگ زندگی خواهد کرد. باید توجه داشت که دوران دانشجویی زمان مناسبی برای رشد خلاقیتهای ذهنی و تواناییهای مختلف است. در این دوران میتوان بسیاری از اشتباهات رایج فرهنگی را شناسایی و برای رفع آنها اقدام کرد.
تلاش حقیقی برای علمآموزی قطعاً اصلی تریم وظیفه دانشجویان است و اگر آنها بتوانند در یک شرایط مساعد، اقدام به کسب علم و دانش کنند، بسیاری از مشکلات در عرصه فرهنگ دانشگاه، قابل رفع است.
البته لازمه این امر، دور ماندن دانشجو و دانشگاه از گزند رفتارها و تعصبات سیاسی است تا در یک فضای بدون تنش، امکان رفع معضلات مختلف فرهنگی فراهم شود.
دانشگاه بدون فرهنگ و فرهنگ بدون دانشگاه دو اصطلاح کاملاً بیمعناست. دانشگاهی که عاری از اثرگذاری مهم و مثبت بر دانشجویان باشد، هرگز نمیتواند تربیتکننده مفید نیروی انسانی تلقی شود. همچنین بدون کمک دانشگاه هرگز نمیتواند به پیشرفت فرهنگی امیدوار بود. باید توجه داشت که دانشگاه میتواند موتور محرک پیشرفتهای مختلف خصوصاً در زمینههای فرهنگی باشد.
پی نوشت:
1)http://www.irna.ir/fa/News/81353360/
2)http://isna.ir/fa/news/93022415387/
* گزارش از سمانه سلمانی ماهینی
دیدگاه شما