به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو،حجت الاسلام مهدی فاطمی پور معاون دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه بوعلی سینای همدان در گفت و گو با خبرنگار صدای دانشجو گفت:مسئله ی ولایت امیر المومنین علی(ع) و ائمه ی اطهار و اهلبیت یک شباهتی به یکدیگر دارند و یک تفاوتی ، در بین حضرات معصومین امیرالمومنین کسی بود که علاوه بر اینکه حق ولایت و امامت بر مردم داشت ، فرصت اعمال حکومت هم برایش بوجود آمد ،اتفاقی که تقریبا برای بقیه ی حضرات معصومین و اهلبیت نیفتاد به استثنای نبی مکرم اسلام که در مدینه حکومت نبوی را راه انداختند.
وی افزود : گاهی حرف هایی زده می شود که آیا مبنای مشروعیت حکومت امیر المومنین بعد از ماجرای قتل عثمان خواست و مراجعه ی مردم به ایشان بوده و یا اینکه حاکمیت و ولایت منبع دیگری دارد؟ همانطور که اشاره کردیم یک تفاوت بین بقیه ی معصومین با امیرالمومنین وجود دارد ، خب فرصت این حاکمیت برای سایر ائمه ایجاد نشد به جهت عهد شکنی و پیمان شکنی معاویه ؛ که بعد از جنگ صفین با امیرالمومنین پیمان نامه ای نوشت که بعد از معاویه دیگر حکومت موروثی نباشد و به اهلبیت برگردد ، ولی او به عهد خود پایبند نشد ، فلذا فرصتی برای حکومت اهل بیت ایجاد نشد .
حجت الاسلام فاطمی پور گفت : همان دوران محدود حکومت امیرالمومنین دوران طلایی حکومت امامان معصوم است ، هرچند که حضرت درگیری فراوانی با مخالفان و معاندانی که از درون جامعه قصد تخریب جامعه را داشتند ، داشت ، اما قبل از شروع حکومت امیرالمومنین ما با سخنان و رفتارهایی از امیرالمومنین وکلمات و رفتار هایی از پیامبر مکرم اسلام مواجه هستیم که نشان می دهد که مشروعیت حاکمیت از جانب مردم نیست ، ممکن است مردم بخواهند این حاکمیت مشروع را بپذیرند یا نپذیرنذ ؛ همچنان که بعد از نبی مکرم اسلام این حاکمیت مشروع امیرالمومنین را نپذیرفتند ، اما این حق مردم نبود و این خطایی بود که در تاریخ اتفاق افتاد و طبیعتا آسیب هایی هم بواسطه ی این خطا متوجه جامعه ی اسلامی شد.
وی بیان کرد : اعتراضات حضرت زهرا(س) و کلمات فراوانی که امیرالمومنین در باره ی غصب حق حاکمیت و ولایت دارد ، اشاره به این موضوع دارد که مردم خطایی را مرتکب شدند . بله ، بیشتر بزرگان و سردمداران مقصر بودند اما به هر جهت یک قصور و تقصیری در جامعه اتفاق افتاد و حق اعمال ولایت و حاکمیت امیرالمومنین غصب شد.
حجت الاسلام مهدی فاطمی پور ادامه داد: آنجایی که به ما می گویند شما به حکومت طاغوت نمی توانید مراجعه کنید حتی برای گرفتن حق خودتان ، نشان می دهد که حکومت طاغوت چه ویژگی هایی دارد ؛ حکومتی که حکومت الله نباشد ، حکومت طاغوت است ، و حکومت الله به تعبیر پیامبر مکرم اسلام در اختیار پیامبر ، حضرات معصومین و اهلبیت است ، و تکلیف این حکومت الله چه در دوران حیات اهل بیت و چه در دوران ممات اهل بیت وغیبتشان مشخص شده ؛ در دوران حیات اهلبیت که تکلیفش مشخص است و حکومت در اختیار خودشان و کسانی که به آنها منصوبند است ، مانند امیرالمومنین که هم خودش حاکم بود و هم حاکمانی برای بلاد اسلامی منصوب میکرد و مردم موظف به تبعیت از آنها بودند ، در زمانی هم که عصر حضور اهل بیت نیست ، تکلیف حکومت مشخص شده است ، در مرقومه ای که از حضرت حجه به دست ما رسیده ، در احادیثی که از امام صادق (ع) و خود حضرت حجه به ما رسیده تکلیف حکومت و حاکمیت مشخص شده است.
وی بیان کرد: فقیهی که بیشترین شباهت را به ولی خدا دارد ، از حیثی که عدالت دارد ، انجام گناه نمی کند ، آگاه به دستورات دینی در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی است ، آن فقیه مسئول مدیر و حاکم جامعه ی دینی است ، در اینجا انتخاب و اختیار مردم مشروعیتی به مسئولیت آن فقیه نمیدهد ، مشروعیت را از کلام پروردگار عالم و اهل بیت گرفته است ؛ الحکم لله ، حکومت فقط مخصوص خداوند است ، این حکومتی که مخصوص خداست در اختیار رسول خدا ، ائمه اطهار قرار گرفته و در عصر غیبت هم در اختیار فقیهی است که دین شناس است و رفتار به دین میکند و ما در عصر غیبت با پدیده ای با نام ولایت فقیه یا ولایت فقه روبرو هستیم ، یعنی آن فقیه به جهت فقاهتش و آن ویژگی های شخصی که فقاهت را تکمیل می کند برای مدیریت جامعه ، این جایگاه در اختیارش قرار می گیرد.
لا إِكراهَ فِي الدّين
معاون دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه بوعلی سینا گفت : مردم می توانند این حاکمیت را بپذیرند ، در رکابش باشند ، از منابعش بهره ببرند ، یا اینکه نپذیرند و در رکاب طاغوت باشند ، اما در مشروعیت آن فقیه و حاکم مردم هیچ تاثیری ندارند و صرفا تاثیر مردم در عرصه ی پذیرش حکومت است ، کما اینکه ما در پذیرش دین هم همینطور هستیم ، خدا دین خودش را برای ما فرستاده ، خوبی و بدی را مشخص کرده ، پیامبر خودش را به همراه پیام الهی برای هدایت بشر فرستاده ، اما لا اکراه فی الدین ، پذیرفتن این دین جبری نیست ، جبری نیست به این معنا که اگر کسی می خواهد در مسیر هدایت زندگی کند ، جبرا باید دین را بپذیرد ، اما کسی اورا مجبور به پذیرش نمی کند و او در پذیرشش اختیار دارد.
وی گفت : ما در عرصه ی حکومت و حاکمیت هم همین داستان را داریم ، حضرت امام(ره) اگر آن رفراندوم را انجام داد برای این بود که مردم اعلام بکنند که آیا میخواهند تحت حاکمیت الله زندگی بکنند یا نمی خواهند ، جمهوری اسلامی را می خواهند یا نمیخواهند؟ واین قید جمهوریت برای تکمیل آن بعدی است که مردم اعلام کنند که ما خودمان پذیرفتیم که در ذیل حاکمیت فقیه زندگی بکنیم ، نه جبرا و با زور .
حجت الاسلام فاطمی پور گفت: گاهی انسان تعجب می کند که بعضی از آقایان حرف هایی میزنند که با صریح بسیاری از متون تاریخی و روایی و دینی ما در تضاد است و این چنین مسائل روشن و واضحی را طور دیگری بیان میکنند .
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما