به گزارش صدای دانشجو علی خضریان، عضو سابق شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در خبرگزاری «تسنیم» نوشت:
بدون شک یکی از وقایع مهم و جریان ساز در سال 1388 در سه ماه نخست این سال به دلیل رقابت انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری در دانشگاههای کشور شکل گرفت و بیاغراق هیچ رخداد دیگری در طول این مدت توان و یارای بروز و ظهور در کنار این مهم را پیدا نکرد.
با کلید خوردن انتخابات دهم از ماهها قبل از شروع رسمی تبلیغات، اتفاقات و اظهارنظرهای گوناگونی در این عرصه رقم خورد و جریانات مختلف کشور با طرحریزی برنامههای متعدد و متفاوت با انتخاباتهای گذشته، رویکردی نو را در عرصه مناسبات سیاسی کشور رقم زدند.
به رغم ادعاهای مختلف اپوزیسیون داخل و رسانههای خارجی مبنی بر عدم وجود فضای آزاد و رقابتی برای انتخابات ریاست جمهوری در ایران، همه مردم شاهد نهایت آزادی در ابراز عقیده و اظهارنظر توسط کاندیداهای ریاست جمهوری و حامیانشان بودند.
از کوچه و خیابان گرفته تا تلویزیون، همه و همه مملو از نشاط انتخاباتی بود و قطعاً در این بین حضور مستقیم کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگان و حامیان آنها در اکثر دانشگاههای کشور و گفتوگوی رو در روی آنها با دانشگاهیان بدون شک در تاریخ انقلاب ماندگار خواهد ماند.
در این میان نگاهی به رخدادها و حوادث دانشگاههای کشور در زمان پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان میدهد یک جریان کاملاً منسجم تلاش دارد تا در این برهه، ضمن متشنج کردن محیط دانشگاهها زمینه برخی سوءاستفادهها را فراهم کند.
در ماههای ابتدای سال 1388 و بهویژه روزهای منتهی به 22 خردادماه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ضمن حضور در دانشگاهها اقدام به سخنرانی و همچنین دلایل کاندیداتوری خود میکردند، اما برخی سخنان تحریکآمیز که غالباً بدون در نظر گرفتن احترام دیگر رقبای انتخبات بیان میگردید، زمینه اعتراضها و درگیریهای متعددی را در سطح دانشگاهها فراهم کرد.
در این میان همچنین توهین به طرفداران کاندیداها با تعابیری همچون فاشیسم، اوباش، خودفروخته، متحجر و... از سوی دیگر هواداران نیز بر بدتر کردن اوضاع افزود.
البته آنچه بیشتر از تمام این مسائل زمینه آشوبها و اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کرد، القاء بیمنطق احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بود که از سوی کاندیداهای رقیب کاندیدای پیروز دوره نهم در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مطرح گردیده بود و طبیعتاً طرح این مسئله بدون هرگونه پشتوانه عقلانی و منطقی باعث شد تا احساسات دانشجویان طرفدار کاندیداها پس از عدم پیروزی در انتخابات به نقطه اوج خود رسیده و ظرفیت سوءاستفادههای بعدی را فراهم کند.
جالب آنکه در اکثر تجمعهای پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ملاحظه شده است که اعضای وابسته به جریان رادیکال موسوم به شاخه مدرن طیف علامه که پیش از این حمایت خود را از ”مهدی کروبی“ اعلام کرده بودند، ضمن حضور در میان حامیان ”موسوی“ اغلب رهبری اغتشاشات را عهدهدار بودند که البته نباید فراموش کرد مماشات مسئولین و تصمیمگیران وقت آموزش عالی کشور در عدم مواجه قانونی با این جریان، به نوعی مجوز عملیاتی کردن برخی اقدامات بعدی را نیز فراهم کرد.
*** اغتشاش در دانشگاه ها پس از انتخابات ریاست جمهوری
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری برای اولین بار، «جریان دگراندیش» با استفاده از فرصت «الزامات ایام تبلیغاتی» به تحرکاتی دست زد که در سایر ایام قادر به انجام آن نبود.
با عنایت به اخبار متعدد رسانهها در تحلیل رخدادهای پس از انتخابات، کاملاً مشهود بوده است که تمرکز رسانهای دشمنان انقلاب برای دامنزدن به فتنه و تداوم درگیریهای خیابانی فراتر از اعتراض جمعی از طرفداران یک کاندیدای شکست خورده به شمار میرود.
لیکن با عنایت به خیابانی بودن تحرکات این جریان و تجربه ناتوانی آنها برای کنترل و هدایت بحرانهای خودساخته، تداوم اینگونه اغتشاشات خیابانی، بستر مساعدی برای زیست اغتشاشگران، غوغاسالاران معاند و ضدانقلاب فراهم کرد.
در این میان دانشگاه نیز به دلیل دارا بودن شرایطی مناسب از نگاه جریانهای معاند از این سناریو در امان نماند و برخی اغتشاشات خیابانی به درون دانشگاهها نیز سرایت کرد و حوادث تلخی همچون شکسته شدن درب دانشگاه امیرکبیر، کوی دانشگاه تهران و وارد شدن خسارت چند میلیاردی به دانشگاه صنعتی اصفهان نمونهای از آن میباشد.
از سویی دیگر سران جریان اغتشاشات پس از انتخابات، ”تعطیلی دانشگاهها“ را در بحبوحه غائلهآفرینیهای پس از انتخابات خردادماه در زمره بداقبالیهای سیاسی خود ارزیابی میکنند.
به عقیده اینان ”استفاده از پتانسیل دانشگاهها“ بهترین مجال برای فتنهافروزی در فضای امن اجتماعی و ”تنها راه“ برای امتیازگیری سیاسی از نظام میباشد.
بر همین مبنا جریان رادیکال، تئوری ”فشار از پائین“ را از کانال دانشگاه تعریف نمود تا ”چانهزنی با قدرت“ را با هوچیگری و فشار اجتماعی آسانتر دنبال کند.
بر همین مبنا در دوران پیش از بازگشایی سال تحصیلی 89-88 جریان فتنه به کمک رسانههای معاند تلاش گستردهای را جهت التهابآفرینی در دانشگاهها انجام دادند، اما بررسی و رصد وقایع دانشگاهها نشان میدهد که جریان به اصطلاح سبز نتوانسته است آنچه را که انتظار میرفت، از فضای دانشگاه برداشت نماید، هرچند برخی فعالیتهای این جریان باعث بروز ناآرامیهای پراکندهای در سطح دانشگاهها گردید.
*** 16 آذرماه نقطه عطف مبارزه دانشجویان اسلامگرا با جریان اغتشاشگر
بسیاری از تحلیلگران و استراتژیستهای حامی کودتا در ایران تلاش داشتند تا در تحلیل شکست کودتای رنگین در ایران، برای ایجاد انگیزه مجدد در بدنه خود، اینگونه تحلیل کنند که به دلیل تعطیلی دانشگاه در بازه زمانی پس از انتخابات، اصلیترین ظرفیت حامی این جریان -که از نگاه آنها دانشجویان و دانشگاهیان میباشند- توان تأثیرگذاری و به ثمر نشاندن اهداف کودتاچیان را ندارند و حداقل تمام توان خود را در اختیار ندارند و با چنین توهمی، هفتهنامه انگلیسی اکونومیست، روزنامه واشنگتن پست، شبکه BBC فارسی، رادیو زمانه، رادیو صدای آمریکا، سایت خبری جرس و بسیاری دیگر از شبکههای استکباری یکپارچه و یکصدا با حمایت صریح از جریان کودتاچی سبز در شیپور التهابآفرینی مینواختند.
پرده اول این نمایش در شکلی کاریکاتوری و در عین بیاقبالی عموم دانشجویان، در روزهای ابتدای سال تحصیلی 88-89 در دانشگاه تهران به نمایش گذارده شد. پیاده نظام شبکه ضدانقلاب در این پروژه طیف چند نفره طیف علامه بود.
این تجمع دانشگاه تهران در حالی با عدم استقبال دانشجویان این دانشگاه مواجه شد که شبکههای اطلاعرسانی و سایتهای اینترنتی تلاش گسترده ای را برای فراخوان این تجمع به انجام رسانیده بودند.
در بخشهایی از طراحی صورت گرفته برای التهابآفرینی بر تجمع پتانسیل اعتراضی گروهکهای معارض بدون اعتنا به اختلافهای ایدئولوژیک آنان تأکید شده بود. این همان تئوری است که بر پایه تئوری شبکهسازی موسسه اطلاعات عمومی خاورمیانه- ارگان مطالعاتی سازمان سیا در خاورمیانه- در بیانیه یازدهم ”میرحسین موسوی“ تصریح گردید.
در این فرآیند قرار بود گروهکهای چند نفرهای نظیر جریان موسوم به چپ مارکسیستی، قومیتگراها، فمینیستها و اعضای طیف غیردانشجویی علامه براساس توافقی مشترک به انجام پروژههای مشترک بپردازند. این موضوع را بابک احمدی، رضا علیجانی، محسن سازگارا، طبرزدی، علی افشاری و بسیاری از عناصر ضدانقلاب به طیفهای معارض دانشجویی توصیه نموده بودند.
اخبار موثقی نیز وجود دارد که پروژه التهابآفرینی در دانشگاهها با هدایت مستقیم گروهک رجوی که موضوع ارتباط سرپلهای آنان با گروهک غیرقانونی علامه اخیراً افشا شده و در اعترافات متهمین کودتای رنگین نیز به آن تصریح گردید، توسط سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی دنبال میشود.
در این بین آنهایی که درون دانشگاه تنفس میکنند، به خوبی شاهدند که چه سرمایهگذاری عظیمی برای 13 آبانماه برای برپایی تحصنی چند روزه در کف دانشگاهها از سوی سران اغتشاش صورت گرفت و همگان شاهد بودند که حماسه ضدآمریکایی و ضداستکباری 13 آبان ماه 88 چگونه پرشورتر از سالهای گذشته در تهران و دیگر شهرستانها برگزار شد، تا جایی که جریان اغتشاشطلب برای حفظ روحیه پیادهنظام خود ناچار شد، ضمن برپایی تجمعهای کودکانه در برخی کوچه پس کوچههای تهران، اقدام به فحاشی و هتاکی در بعدازظهر 13 آبانماه مقابل دانشگاه تهران برای ایجاد درگیری با پلیس با هدف کلید زدن پروژه مظلومنمایی کند که با آگاهی مردم و پلیس راه به جایی برده نشد تا تمام چشمها و تحلیلها معطوف 16 آذرماه به عنوان روز دانشجو شود.
به همین دلیل در هفتههای منتهی به روز دانشجو پروژه عملیات روانی دشمن با شتاب بیشتری دنبال شد و ”دانشگاه“ نقطه کانونی هجمه رسانهها قرار گرفت و ماحصل اتاق فکر آشوبطلبان استراتژی ”سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاهیان“ به مرحله اجرا گذاشته شد.
اما هوشیاری افسران جوان جنگ نرم، باعث گردید تا دانشگاه حماسهای تاریخی بیافریند و تمام توطئههای جریان اغتشاش را با شکست روبرو کند.
البته هیچ کس منکر حضور جمعیت محدود حامی دیکتاتوری مدرن در دانشگاه و در دیگر بخشهای جامعه نیست، اما آنچه باعث میگردد تا حتی شبکه بی بی سی - به عنوان اتاق فرمان اصلی اغتشاشات پس از انتخابات- پس از 16 آذرماه به شکست استراتژی اغتشاشات کف خیابانی اعتراف کند، مشاهده ظرفیت عظیم جنبش دانشجویی مسلمان در دانشگاههاست که توهم همراه بودن دانشگاهها و دانشجویان با کودتاچیان را همچون توهم ”ما بیشماریم“ با بنبست روبرو کرد.
البته برخی تحلیلها نیز حکایت از آن دارد که خروش انقلابی مردم در اعتراض به اهانت صورت گرفته به تمثال حضرت امام خمینی(ره) و به دنبال آن حضور حماسی و عاشورایی ملت مسلمان ایران در 9 دی ماه که باعث شکست سنگین جریان فتنه گردید و ثمره آن باعث شد تا در 22 بهمن ماه، ملت هوشیار کار جریان فتنه را یکسره کنند، همه و همه محصول مبارک اقدام انقلابی دانشجویان مسلمان در 16 آذرماه بوده است.
*** ورود مستقیم تعدادی از اساتید دانشگاهها در تقابل با نظام
پس از 16 آذرماه و شکست جریان فتنه در درون دانشگاه به دلیل هوشیاری جریان دانشجویی اسلامگرا، یکی از مهمترین رخدادهای دانشگاهی حضور مستقیم اساتید همسو با جریان فتنه در تقابل با نظام از طرق مختلفی همچون امضاء طومار، نامهنگاری به مسئولان ارشد نظام و حضور در جمع دانشجویان موسوم به سبز با هدف ایجاد انگیزه دوباره در بدنه دانشجویی و آتشافروزی مجدد پس از شکستهای متعدد بوده است.
البته لازم به ذکر است که چنین اساتیدی به یکباره دچار تغییر تفکرات و اعتقادات نشدهاند و پیش از این نیز مشاهده میشده است که اینگونه اساتید با حضور در جمعهای چند نفره و محفلی دانشجویان و یا حتی در سر کلاسهای درس اقدام به تهییج و تحریک دانشجویان جهت بروز رفتارهای ساختارشکنانه میکردند، اما آنچه امروز باعث گردیده تا این اساتید مستقیماً وارد میدان تقابل با نظام گردند، احساس خطر جدی به دلیل خلاء نیروی انسانی کافی جهت پیادهسازی منویات آنها در کف دانشگاه میباشد.
*** مطالبه دانشجویان برای برخورد با سران فتنه
در ماههای پایانی سال 88، پس از آنکه دانشجویان اسلامگرا توانستند در درون دانشگاه بر جریان فتنه تا حدود بسیار زیادی فائق آیند، رویکردی تهاجمی نسبت به سران فتنه و مطالبه برخورد قضایی با آنها را در دستورکار خود قرار دادند؛ تا جایی که بیشترین مواضع اعم از بیانیهها، مصاحبهها و... جریانهای دانشجویی به این مبحث اختصاص یافته است و در مجموع به مطالبهای عمومی تبدیل شده است.
در این بین براساس آمار میتوان ادعا کرد که هیچ مطالبهای در سال 88 در درون جریانهای دانشجویی همچون مطالبه برخورد با سران فتنه اینچنین فراگیر و تبدیل به گفتمان نگردیده است.
جریان دانشجویی با تکیه بر گفتمان عدالتخواهانه خود بسیار صریحتر از جریانهای سیاسی موجود در کشور «میرحسین موسوی»، «سیدمحمد خاتمی»، «مهدی کروبی» و به خصوص «مهدی» و «فائزه هاشمی» را مصادیق جدی مورد مطالبه خود در برابر دستگاه قضایی عنوان میکردند و این امر حتی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در ماه مبارک رمضان مطرح شد.
دیدگاه شما