به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از آوای سیدجمال؛ اوایل انقلاب در شهر ما مردم کاروانی از ماشین به راه انداختند و چند شهر آنطرف تر دنبال یکی از انقلابیون رفتند تا او را قانع کنند تا کاندیدای نمایندگی مجلس شود؛ او هم بعد از مقدمهچینی از روی اخلاص گفت که همین شهرداری این شهر مرا بس است، نمایندگی تخصص و تجربه میخواهد و من خودم را صالح نمیدانم.
از مردم انقلابی اصرار و از ایشان انکار؛ نهایتاً گفتند بروید فلان شخص را راضی کنید، شاید او بیاید؛ دوباره همین جمعیت از آن شهر که دهها کیلومتر دورتر از شهرمان بود، برگشتند تا این انقلابی را راضی کنند؛ و این بار نتیجه گرفتند و ایشان نماینده مجلس شهرمان شد.
بعدها؛ در 8 سال دفاع مقدس ملت از ارتشی، سپاهی، بسیجی، جهادی، معلم، دانشآموز، کشاورز و پیشهور بگیر تا کل مردم مردانه از این آبوخاک دفاع کردند، بدون هیچ چشمداشتی؛
مردم پشت جبهه هم بزرگوارانه دم نزدند و همه مشکلات جنگ را باجان و دل خریدن؛ از صفهای طولانی خرید ارزاق و از بمباران شهرها و کمک به جنگ و تشیع جنازه و حضور همهجانبه در عرصههای انقلاب.
و اما ده سال بعدازآن روزها؛ اگر از نحوه انتخاب نمایندگان، تبلیغات و یقه دری برای نماینده شدن بگذریم که میگذریم؛ بدانها رسیدیم که مجلس شورای اسلامی برای مدیران عالیرتبه باافتخار، جهت اطلاع مردم فهیم، انقلابی و بهدوراز هر شائبهای و جهت شفافسازی حقوق مدیران عالیرتبه بخوانید: «عالیجنابان بیدغدغه» حقوق 24 میلیون تومانی را قانونی کردند تا خوردن و بردن این پول حلالشان باشد.
بعد وقتی دوربین روی چهره بعضیها که هنوز نفسهای از انقلابیگری در آنها میدمد، زوم میکند رگ گردن پف میکنند و در پشت تریبون از این تصمیم وسوسهانگیز انتقاد میکنند؛ و جالبتر اینکه در همین جلسه همین تصمیم بارأی بالا تصویب میشود.
حالا من ماندهام که اینان با چه روی به این مردم مینگرند و در میان آنها حرف از عدالت میزنند؛ مردمی که همچنان هستند.
هستند رویشهای جوان که با همان شور انقلاب در ورای مرزها و بهدوراز اهلوعیال، با بیرحمترین، خبیثترین و دشمنترین دشمن به کشور و مذهب تشیع میجنگند و جان میدهند، بدون هیچ چشمداشتی؛ تا آرامش و امنیت را برای مردم به ارمغان بیاورند.
و هستند همان مردم درصحنه که بسیاری از آنها امروز شرمنده اهلوعیالاند و ناتوانند نانی به دست آورند و آبروداری کنند.
هستند همان رزمنده دیروز که امروز جوان تحصیلکردهای بیکارش را باید با هزار دلیل و برهان انقلابی نگه دارد؛
و همان توده مردمی که از آنها امروز در میان گور خوابها، کارتنخوابها و معتادانی که در بین اتوبانهای مرکز شهر کزکردهاند؛ میشود دید.
و نمایندهای که حالا از روی صندلی چرم مجلس به میان مردم آمده تا بجای پاسخگویی به اینهمه مشکلات مجبور است، از حقوقهای 24 میلیون تومانی دفاع کند.
و البته درد دل کردن و خوندل خوردن این معما مانده است، برای کهنه سربازان.
قاسمعلی زارعی/
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما