مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 7. ارديبهشت 1396 - 10:32   |   کد مطلب: 20439
خانه کارگر کجاست؟! چند کوچه پایین‌تر از راه‌آهن تهران‌- تبریز! 10 میلیون رهن، ماهی 500 هزار تومان اجاره! آری! کارگر، خانه ندارد! و چند ماهی است بیکار شده! رکود، کارخانه را تعطیل کرده و کارخانه ورشکست هم، کارگر را بیکار!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از دانا؛ حسین قدیانی در روزنامه و خانه کارگر کجاست؟! چند کوچه پایین‌تر از راه‌آهن تهران‌- تبریز! 10 میلیون رهن، ماهی 500 هزار تومان اجاره! آری! کارگر، خانه ندارد! و چند ماهی است بیکار شده! رکود، کارخانه را تعطیل کرده و کارخانه ورشکست هم، کارگر را بیکار! بیکار بیکار که نه! مرد آن هم از نوع کارگر آن، مگر می‌تواند بیکار بماند؟! بیکار بماند؛ پس شکم زن و بچه را چه کسی سیر کند؟! خدا برکت دهد به همین موتور درب و داغان! همان هوندا 125 دوران جوانی که هنوز هم کارگر نگهش داشته! موتور سراسر خاطره، آنقدری روزی‌رسان هست که کارگر بتواند صورت خود را ولو شده با سیلی، سرخ نگه دارد! کدام سیلی؟! تبلیغ «خانه کارگر»! آن هم در خیابان کارگر! آن هم در آستانه روز کارگر! که چی؟! «رأی ما دکتر حسن روحانی»! همان حسن روحانی که 4 سال تمام، بیکاری کارگران را در دوره خود مشاهده کرد اما چشم در چشم همین کارگر و زن و بچه‌اش دوخت و گفت: «ما شرمنده نیستیم!» همان حسن روحانی که اعتراض «بیکاری، بیکاری، بیکاری» مردم کرمانشاه را فروکاست به «شعر و شعار»! همان حسن روحانی که قول داده بود در دوره او، چرخ سانتریفیوژها و کارخانه‌ها با هم بچرخد! همان حسن روحانی که در دوره او، نه چرخ هسته‌ای چرخید و نه چرخ تولید! همان حسن روحانی که با وجود این همه رکود، اخیرا دوباره گفت: «رکود نداریم»! همان حسن روحانی که مدعی بود خزانه دولت، خالی از پول است اما حقوق می‌گرفتند مدیرانش، ماهی 100 میلیون! حتی بیشتر! همان حسن روحانی که آخرش هم از معرفی حتی یک مدیر نجومی‌بگیر به قوه‌قضائیه خودداری کرد! همان حسن روحانی که تصویر حضورش در خط تولید فلان کارخانه، درون ماشین شاسی‌بلند، موجب حیرت جماعت کارگر شد! همان حسن روحانی که به کارگر وعده داد با تنظیم امور کار و کارخانه و تولید، 100 روزه تحول اقتصادی ایجاد می‌کند! همان حسن روحانی که بعد، منکر این وعده شد: «مگر کسی عقل نداشته باشد وعده 100 روزه بدهد!» همان حسن روحانی که بعد، در قصارترین جمله ممکن، آب پاکی را روی دست همه، من‌جمله جماعت عزیز کارگر ریخت: «100سال هم برای حل مشکلات کافی نیست!» همان حسن روحانی که بعد، دوباره از برنامه 100روزه جدید خود سخن گفت! همان حسن روحانی که دولتش در شب واریز یارانه عزا می‌گرفت اما در شب واریز حقوق‌های نجومی، عروسی! همان حسن روحانی که با وجود وعده مبارزه بدون خط قرمز با فساد، سخنگوی دولتش، از مدیران متخلف با عنوان «ذخیره و امانتدار» یاد کرد! همان حسن روحانی که هیچ اعتراضی به سخنگوی خود نکرد! همان حسن روحانی که نقد مردم را با «بروید به جهنم» پاسخ داد! همان حسن روحانی که به شاکیان از این همه بی‌تدبیری در دولت اعتدال، باری گفت «بی‌شناسنامه»، باری گفت «بزدل»، باری گفت «بی‌سواد»! همان حسن روحانی که با سوءاستفاده از جایگاه رفیع خانواده شهدای هسته‌ای، وعده داد به محض اجرای برجام، همه تحریم‌ها لغو می‌شود! همان حسن روحانی که بعدها دست‌اندرکاران وزارت خارجه‌اش مدعی شدند هدف از برجام لغو تحریم‌ها نبود! همان حسن روحانی که خودش برجام را «آفتاب تابان» می‌نامید و مدیر ارشدش، عایدی ملت از این خورشید را «تقریبا هیچ»! همان حسن روحانی که با وجود نشستن گرد یتیمی بر چهره دختربچه شهید مدافع حرم، امنیت ایران عزیز ما را بدهکار توافقی می‌داند که بنا به اعتراف خودش، توسط آمریکا نقض شده! همان حسن روحانی حرف! و باز هم حرف! و باز هم برنامه 100 روزه! و شگفتا! آنکه باید جورکش وعده و وعید دوباره حسن روحانی باشد، کارگر بنده خدای قصه این متن است! خانه اجاره‌ای کارگر در منتها‌الیه جنوب شهر! «خانه کارگر» اما پوستر می‌زند؛ «رأی ما دکتر حسن روحانی»! خزانه دولت مگر خالی نبود؟! لااقل می‌گذاشتید آخرین نامزد، تبلیغات کاغذی را شروع می‌کردید! شگفتا! هنوز صدای زنگ تبلیغات، به همه گوش‌ها نرسیده که کارگر بیکار مجبور به مسافرکشی با موتور، بر در و دیوار شهر، من‌جمله در و دیوار همین خیابان کارگر، چشمش به پوستر «خانه کارگر» باید بیفتد؛ «رأی ما دکتر حسن روحانی»! همان حسن روحانی که به خود زحمت نداد لااقل در خط تولید کارخانه، از ماشین شاسی‌بلندش بیاید پایین، بلکه اقلی از احترام را برای کار و کارگر نگه داشته باشد! همان حسن روحانی که بیکاری کارگر را «شعار» خوانده بود! سند همه این حرف‌ها هست! عکسش هست! همه دیده‌اند! همه شنیده‌اند! دیگر، همه حسن روحانی را خوب می‌شناسند! همان که با وجود این همه بیکار و این همه رکود، معتقد است رکود نداریم! همان که جیب کارگر، آمارهای گل و بلبلش را اصلا و ابدا تایید نمی‌کند! همان که با این وجود، هیچ شرمنده نیست!

کارخانه، تعطیل و کارگر، بیکار، لیکن این وسط، بنازم طرفه حکایت را که «خانه کارگر» پوستر می‌زند: «رأی ما دکتر حسن روحانی»! آن هم چی؟ اولین پوستر! آن هم به نام کارگر! حالا کارگر شد خوب؟! چطور در این 4 سال، اعتراضش به بیکاری، «شعار» بود، حالا باید بشود جورکش شعارهای تبلیغاتی حسن روحانی؟! زیبنده‌تر بود ذیل شعار «رأی ما دکتر حسن روحانی»، به جای «خانه کارگر»، نوشته می‌شد: «ویلای ولنجک»! یا چه می‌دانم؟ مثلا «استخر کوشک»! هان ‌ای کارگر عزیز! حواس ما جمع است! ما 100 سال سیاه، این پوسترها را به حساب تو و رأی تو نمی‌گذاریم! تو پول این هزینه‌ها را نداری! و ما عرق جبین تو را همانقدر برای ایران عزیزمان مفید می‌دانیم که خون سرخ شهید را! خیلی برای کارخانه و کارگر، خیر سرشان کار کرده‌اند که حالا از نام مقدس تو هم سوءاستفاده می‌کنند! «خانه کارگر» یک «حزب» است اما خانه کارگر، واقع در کوچه‌های چند شهید داده! قدر مسلم، کارگر به آن که زحمت شهدای این مرزوبوم را در عوض مشتی وعده تقریبا هیچ فروخت و فریاد اعتراض به بیکاری را شعار خواند و حالا هم اینگونه دارد از نام مقدس کارگر سوءاستفاده می‌کند، رأی نخواهد داد! دیگر، همه حسن روحانی را شناخته‌اند! حقوقدانی که می‌تواند به چشم کارگر بیکار نگاه کند و بگوید: «ما شرمنده نیستیم!»حسین قدیانی در روزنامه و خانه کارگر کجاست؟! چند کوچه پایین‌تر از راه‌آهن تهران‌- تبریز! 10 میلیون رهن، ماهی 500 هزار تومان اجاره! آری! کارگر، خانه ندارد! و چند ماهی است بیکار شده! رکود، کارخانه را تعطیل کرده و کارخانه ورشکست هم، کارگر را بیکار! بیکار بیکار که نه! مرد آن هم از نوع کارگر آن، مگر می‌تواند بیکار بماند؟! بیکار بماند؛ پس شکم زن و بچه را چه کسی سیر کند؟! خدا برکت دهد به همین موتور درب و داغان! همان هوندا 125 دوران جوانی که هنوز هم کارگر نگهش داشته! موتور سراسر خاطره، آنقدری روزی‌رسان هست که کارگر بتواند صورت خود را ولو شده با سیلی، سرخ نگه دارد! کدام سیلی؟! تبلیغ «خانه کارگر»! آن هم در خیابان کارگر! آن هم در آستانه روز کارگر! که چی؟! «رأی ما دکتر حسن روحانی»! همان حسن روحانی که 4 سال تمام، بیکاری کارگران را در دوره خود مشاهده کرد اما چشم در چشم همین کارگر و زن و بچه‌اش دوخت و گفت: «ما شرمنده نیستیم!» همان حسن روحانی که اعتراض «بیکاری، بیکاری، بیکاری» مردم کرمانشاه را فروکاست به «شعر و شعار»! همان حسن روحانی که قول داده بود در دوره او، چرخ سانتریفیوژها و کارخانه‌ها با هم بچرخد! همان حسن روحانی که در دوره او، نه چرخ هسته‌ای چرخید و نه چرخ تولید! همان حسن روحانی که با وجود این همه رکود، اخیرا دوباره گفت: «رکود نداریم»! همان حسن روحانی که مدعی بود خزانه دولت، خالی از پول است اما حقوق می‌گرفتند مدیرانش، ماهی 100 میلیون! حتی بیشتر! همان حسن روحانی که آخرش هم از معرفی حتی یک مدیر نجومی‌بگیر به قوه‌قضائیه خودداری کرد! همان حسن روحانی که تصویر حضورش در خط تولید فلان کارخانه، درون ماشین شاسی‌بلند، موجب حیرت جماعت کارگر شد! همان حسن روحانی که به کارگر وعده داد با تنظیم امور کار و کارخانه و تولید، 100 روزه تحول اقتصادی ایجاد می‌کند! همان حسن روحانی که بعد، منکر این وعده شد: «مگر کسی عقل نداشته باشد وعده 100 روزه بدهد!» همان حسن روحانی که بعد، در قصارترین جمله ممکن، آب پاکی را روی دست همه، من‌جمله جماعت عزیز کارگر ریخت: «100سال هم برای حل مشکلات کافی نیست!» همان حسن روحانی که بعد، دوباره از برنامه 100روزه جدید خود سخن گفت! همان حسن روحانی که دولتش در شب واریز یارانه عزا می‌گرفت اما در شب واریز حقوق‌های نجومی، عروسی! همان حسن روحانی که با وجود وعده مبارزه بدون خط قرمز با فساد، سخنگوی دولتش، از مدیران متخلف با عنوان «ذخیره و امانتدار» یاد کرد! همان حسن روحانی که هیچ اعتراضی به سخنگوی خود نکرد! همان حسن روحانی که نقد مردم را با «بروید به جهنم» پاسخ داد! همان حسن روحانی که به شاکیان از این همه بی‌تدبیری در دولت اعتدال، باری گفت «بی‌شناسنامه»، باری گفت «بزدل»، باری گفت «بی‌سواد»! همان حسن روحانی که با سوءاستفاده از جایگاه رفیع خانواده شهدای هسته‌ای، وعده داد به محض اجرای برجام، همه تحریم‌ها لغو می‌شود! همان حسن روحانی که بعدها دست‌اندرکاران وزارت خارجه‌اش مدعی شدند هدف از برجام لغو تحریم‌ها نبود! همان حسن روحانی که خودش برجام را «آفتاب تابان» می‌نامید و مدیر ارشدش، عایدی ملت از این خورشید را «تقریبا هیچ»! همان حسن روحانی که با وجود نشستن گرد یتیمی بر چهره دختربچه شهید مدافع حرم، امنیت ایران عزیز ما را بدهکار توافقی می‌داند که بنا به اعتراف خودش، توسط آمریکا نقض شده! همان حسن روحانی حرف! و باز هم حرف! و باز هم برنامه 100 روزه! و شگفتا! آنکه باید جورکش وعده و وعید دوباره حسن روحانی باشد، کارگر بنده خدای قصه این متن است! خانه اجاره‌ای کارگر در منتها‌الیه جنوب شهر! «خانه کارگر» اما پوستر می‌زند؛ «رأی ما دکتر حسن روحانی»! خزانه دولت مگر خالی نبود؟! لااقل می‌گذاشتید آخرین نامزد، تبلیغات کاغذی را شروع می‌کردید! شگفتا! هنوز صدای زنگ تبلیغات، به همه گوش‌ها نرسیده که کارگر بیکار مجبور به مسافرکشی با موتور، بر در و دیوار شهر، من‌جمله در و دیوار همین خیابان کارگر، چشمش به پوستر «خانه کارگر» باید بیفتد؛ «رأی ما دکتر حسن روحانی»! همان حسن روحانی که به خود زحمت نداد لااقل در خط تولید کارخانه، از ماشین شاسی‌بلندش بیاید پایین، بلکه اقلی از احترام را برای کار و کارگر نگه داشته باشد! همان حسن روحانی که بیکاری کارگر را «شعار» خوانده بود! سند همه این حرف‌ها هست! عکسش هست! همه دیده‌اند! همه شنیده‌اند! دیگر، همه حسن روحانی را خوب می‌شناسند! همان که با وجود این همه بیکار و این همه رکود، معتقد است رکود نداریم! همان که جیب کارگر، آمارهای گل و بلبلش را اصلا و ابدا تایید نمی‌کند! همان که با این وجود، هیچ شرمنده نیست!

کارخانه، تعطیل و کارگر، بیکار، لیکن این وسط، بنازم طرفه حکایت را که «خانه کارگر» پوستر می‌زند: «رأی ما دکتر حسن روحانی»! آن هم چی؟ اولین پوستر! آن هم به نام کارگر! حالا کارگر شد خوب؟! چطور در این 4 سال، اعتراضش به بیکاری، «شعار» بود، حالا باید بشود جورکش شعارهای تبلیغاتی حسن روحانی؟! زیبنده‌تر بود ذیل شعار «رأی ما دکتر حسن روحانی»، به جای «خانه کارگر»، نوشته می‌شد: «ویلای ولنجک»! یا چه می‌دانم؟ مثلا «استخر کوشک»! هان ‌ای کارگر عزیز! حواس ما جمع است! ما 100 سال سیاه، این پوسترها را به حساب تو و رأی تو نمی‌گذاریم! تو پول این هزینه‌ها را نداری! و ما عرق جبین تو را همانقدر برای ایران عزیزمان مفید می‌دانیم که خون سرخ شهید را! خیلی برای کارخانه و کارگر، خیر سرشان کار کرده‌اند که حالا از نام مقدس تو هم سوءاستفاده می‌کنند! «خانه کارگر» یک «حزب» است اما خانه کارگر، واقع در کوچه‌های چند شهید داده! قدر مسلم، کارگر به آن که زحمت شهدای این مرزوبوم را در عوض مشتی وعده تقریبا هیچ فروخت و فریاد اعتراض به بیکاری را شعار خواند و حالا هم اینگونه دارد از نام مقدس کارگر سوءاستفاده می‌کند، رأی نخواهد داد! دیگر، همه حسن روحانی را شناخته‌اند! حقوقدانی که می‌تواند به چشم کارگر بیکار نگاه کند و بگوید: «ما شرمنده نیستیم!»

 

انتهای پیام/چ

دیدگاه شما

آخرین اخبار