مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 14. مهر 1393 - 21:35   |   کد مطلب: 14192
صادق شهبازی

آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه و مدارس فرصت مناسبی برای بازخوانی اولویت‌های جبهه انقلاب در شرایط فعلی است. نیازهای روز انقلاب که از یک‌سو مبتنی بر اولویت‌های انقلاب و پیشرفت کشور و نقشه‌های معارضین انقلاب و نظام و مشخصاً نظام سلطه از سوی دیگر است و مهم‌ترین شاخص جهادی بودن یک حرکت همین معارضه با دشمن است.

پیچ تاریخی و جنگ نرم دشمن برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین

انقلاب در نیمه دهه پیشرفت و عدالت و دوره ایجابی خود برای به ثمر نشاندن بسیاری از آرمان‌ها در حال طی کردن تحقق دولت اسلامی (مبتنی بر اسلامی‌کردن روش و منش مسئولین) و جامعه اسلامی (مبتنی بر اسلامی کردن سازوکارهای اداره و ساختارهای حکومت، هم‌چنین اصلاح جامعه اسلامی متنی بر اصلاح فرهنگ عمومی و سبک زندگی) است. از سوی دیگر مهندسی سیاسی دنیا در حال تغییر است و به تعبیر رهبر انقلاب ما در موقعیت پیچ تاریخی هستیم(critical juncture)، شرایطی که موقعیت نظام اسلامی و نظام بین‌الملل در حال تغییر است. بر این مبنا تلاش دشمن مبتنی بر هضم مهم‌ترین جریان‌ معارض و رقیب خود سامان‌یافته است. از بین بردن الگو بودن این جریان برای مستضعفین و مسلمانان با دامن زدن به ایران هراسی و اسلام هراسی، ایجاد جریان‌های بدیل نظیر تقویت جریان‌های تکفیری برای تغییر جهت مبارزه با نظام سلطه و استکبار و درگیر مسائل انحرافی و دعواهای درونی کردن مسلمین هم‌چنین تقویت اسلام آمریکایی و جریان‌های به تعبیر آن‌ها میانه‌رو و معتدل در برابر اسلام ناب نظیر تقویت حزب عدالت و توسعه ترکیه و مالزی و غرب‌گرایان و میانه‌روهای داخلی ایران. از سوی دیگر این جریان داخل کشور ما را هدف گرفته و جنگ نرم جدید خود را مبتنی بر تغییر محاسبات مردم و مسئولین قرار داده است تا احساس کنند که ایستادگی و تلاش برای ساختن کشور و پیشرفت و برقراری عدالت و آزادی بدون وابستگی به ابرقدرت‌ها و عقب‌نشینی از آرمان‌ها امکان‌پذیر نیست. از ‌سویی با فشار تبلیغاتی و تلاش برای اثرگذاری بر قلب و ذهن‌ها و ترویج سبک زندگی غربی و مادی‌گرا و از سوی دیگر با تحمیل جنگ بی‌رحمانه اقتصادی در غالب تحریم‌ها و دادن وعده فریب تغییر شرایط در صورت عقب‌نشینی به دنبال هضم این معارض است.

تجدیدنظرطلبی میانه‌روها و غرب‌گرایان!

از منظری دیگر، جریان غرب‌گرا که با ابتدای دهه هشتاد و تلاش‌های رهبری، اساتید، دانشجویان، رسانه‌ها و مردم از صحنه فکری و سیاسی کشور حذف‌شده بود، بار دیگر فعال‌شده و به طرح بی‌نتیجه بودن مقاومت و ایستادگی، طرح ضرورت تعامل سازنده با جهان، نرمش مقابل غرب، تنش‌زدایی، تغییر دوگانه‌های اصیل انقلاب مثل مستضعف/مستکبر و سلطه‌گر/سلطه‌پذیر به افراطی/ معتدل (تسری آن به‌نظام سلطه و دوگانه‌سازی و معتدل نامیدن آمریکا و انگلیس و تلاش برای عادی‌سازی رابطه با آن‌ها و افراطی نامیدن ولیده فاسده آن‌ها اسرائیل) و… پرداخته و تلاش می‌کند تا علاوه‌بر تداوم هجمه رسانه‌ای تبلیغاتی خود این موارد را به سیاست‌های اجرایی و حکومتی تبدیل کند. به‌جای نفی اصل انقلاب و طرح حاکمیت دوگانه، همین موارد را ضمن ابراز ارادت به‌نظام، رهبری، خانواده‌های شهدا و… پیگیری می‌کند.

جنگ تحمیلی تمام‌عیار اقتصادی و اولویت نگاه به درون

بر این اساس رهبر انقلاب در طول سال‌های گذشته تلاش کردند تا مردم و مسئولین را به این نقشه آگاه کرده و به طرح مواردی نظیر اقتصاد مقاومتی (در معنای اصلاح آسیب‌های درونی صنعت، اقتصاد و علم و فناوری که زمینه فشار دشمن را بر ما فراهم می‌کند)، استحکام ساخت درونی نظام، اقتدار درون‌زا و نگاه به درون پرداخته‌اند. ایشان در مواجهه با اقشار مختلف مردم و مسئولین با طرح جنگ تحمیلی و تمام‌عیار اقتصادی به این مسئله اشاره‌کرده و حتی باقی آرمان‌ها و گفتمان‌های مطرح‌شده به‌وسیله خود را نیز به همین مسئله گره‌زده‌اند، حتی آرمان نهضت جهانی اسلام، حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل و به درس‌گیری آثار مقاومت و سازش، یا حمایت آمریکا و لیبرال دموکراسی از کشتار مردم غزه در داخل کشور اشاره کردند.

وقتی مسئله در حد جنگ مهم می‌شود، بر این مبنا فعالان دانشجویی، رسانه‌ای، مردمی، فرهنگی، سیاسی و… باید به این مسئله و ابعاد مختلف آن به‌عنوان اولویت اول، توجه داشته باشند و برای تبدیل آن به گفتمان غالب جامعه و حکومت کوشش نمایند. لذا گفتمان‌سازی عمومی و پرداختن به ابعاد عملی آن تکلیف جدی است؛ هم باید ابعاد و اولویت‌های این نبرد به اولویت اول این مجموعه‌ها تبدیل شود، هم باقی اولویت‌ها، آرمان‌ها فعالیت‌ها و قالب‌های کاری از آن متأثر شود.

ابعاد اصلی دارای قابلیت نقش‌آفرینی در نگاه به درون

الف) تبیین بی‌نتیجه بودن عقب‌نشینی و تعامل با ابرقدرت‌ها

1. تبیین سرنوشت تلخ کشورهای عقب‌نشینی کرده مقابل نظام سلطه: بسیاری کشورها در حوزه‌های مختلف، از روی محاسبات مبتنی بر ترس یا طمع یا عدم شناخت ظرفیت‌های خود و دشمن، اقدام به عقب‌نشینی مقابل نظام سلطه کردند و حتی نتایج مادی کوتاه‌مدت نیز به دست نیاوردند، چه برسد به نتایج بلندمدت:

• حوزه مذاکرات خلع سلاح: بهانه وجود سلاح‌های کشتارجمعی در عراق و ارائه گزارش کامل فعالیت‌ها موجب شد تا نظام سلطه (غرب و آمریکا و سازمان‌های بین‌المللی) با افزایش فشار تمام دهه نود میلادی با تحریم عراق و فشار در مذاکرات و درنهایت طرح نفت در برابر غذا علاوه بر به زمین زدن اقتصاد عراق، جان نیم میلیون عراقی را گرفته، توان دفاعی و موشکی عراق را به نام اعتمادسازی نابود کردند و درنهایت زمینه تهاجم نظامی را با عدم پذیرش اعتمادسازی‌های عراق فراهم کردند. همین اتفاق در مورد لیبی با کوتاه آمدن از برنامه‌های هسته‌ای و تسلیحاتی کامل شد و بعد از تمام خلف وعده‌های غرب با سوءاستفاده از وقایع شمال آفریقا و غرب آسیا در سال 2011 زمینه تهاجم نظامی و اشغال منابع لیبی را فراهم ساخت.

• حوزه سیاسی: سرنوشت مصر، تونس و سایر حکام دست‌نشانده جهان اسلام و کشورهای توسعه‌نیافته وارد تعامل با نظام سلطه شده قابل بازخوانی است. مصر به‌عنوان مهم‌ترین نمونه که بعد از همه‌گونه همکاری با نظام سلطه و خیانت به جهان اسلام با فقر چهل‌درصدی دستخوش انقلاب شد، مهم‌ترین این نمونه‌هاست.

• حوزه اقتصادی: مهم‌ترین حوزه است. کشورهایی که وارد تعامل مستقیم شدند یا به نسخه‌های سازمان‌های بین‌المللی و اقتصاد رایج عمل کردند و درنهایت با انفجار اقتصاد خود روبه‌رو شدند. تجربه عمل به نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در دهه نود میلادی و دهه ابتدایی قرن جدید در سراسر آمریکای لاتین یکی از این نمونه‌هاست که بعد از بحران‌های زیاد انسانی، اجتماعی و… درنهایت به روی کار آمدن جریان‌های منتقد نظام سرمایه‌داری در سراسر آمریکای لاتین شد. تجربه توسعه بادکنکی آسیای جنوب شرقی و باز کردن راه سرمایه‌گذاران آمریکایی نظیر سوروس که درنهایت به تلاطم‌های شدید و فقر یک‌شبه بعضی کشورهای آسیای جنوب شرقی منتهی شد. نیز تجربه حضور شرکت‌های چندملیتی قابل بازخوانی است (شاید بهترین نمونه فارسی برای این مورد مجموعه شش‌جلدی پشت پرده مخملین از انتشارات اختران است).

2. نتیجه ما در تعاملات و مذاکرات با نظام سلطه

• عدم رفع تحریم‌ها باوجود مذاکره و عقب‌نشینی‌های ما پس از انقلاب: بقای تحریم‌های مربوط به لانه جاسوسی باوجود آزادی گروگان‌ها و امضای معاهده ذلیلانه الجزایر، عدم رفع تحریم‌های مربوط به جنگ تحمیلی و برخورد ما با عوامل گروه‌های تروریستی در دهه هفتاد، عدم لغو قانون تحریم ایران و لیبی (ILSA یا داماتو).

• مذاکرات ذلیلانه و پرضرر برای ما: مذاکرات انتقادی دهه هفتاد با کشورهای اروپایی به‌مثابه متهم بودن ما که منجر به عقب‌نشینی‌های پیاپی و بدبینی حوزه بیداری اسلامی به ما شد (که بی‌حاصلی آن‌ها مورد اعتراف کسانی مثل حسن روحانی در کتاب امنیت ملی و سیاست خارجی است)، تحت‌فشار گذاشتن حزب‌الله از جانب ما برای آزادی آزاد کردن اسرای خارجی (بدون دستاورد که به واسطه‌گری ظریف در ابتدای ریاست جمهوری هاشمی صورت گرفت)، مذاکرات دیتون و تقدیم کردن بوسنی به‌نظام سلطه و درنهایت باز شدن راه برای تکفیری‌ها، افغانستان و مذاکرات 2001 و کنفرانس بن و درنهایت همراهی دوشادوش ژنرال‌های ایرانی و آمریکایی و مسائل ابتدای اشغال عراق که علاوه بر باز شدن راه زورگویی آمریکا به ما، ما را به‌عنوان ‌همکار آمریکا مطرح کرد و زمینه جذب ظرفیت بیداری اسلامی به گروه‌هایی نظیر القاعده به‌جای جمهوری اسلامی شد (نمونه استفاده‌های این افراد از رویکرد انفعالی و همکاری با نظام سلطه در کتاب معروف ابومصعب زرقاوی موجود است).

• نتایج اسف‌بار همکاری ما با نظام سلطه در حوزه اقتصاد: اجرای نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و دست‌وپا زدن‌ها برای عضویت در سازمان تجارت جهانی به‌عنوان مهم‌ترین تجربیات تلخ موجب نوسانات و نابسامانی‌های شدید در اقتصاد کشور در دهه هفتاد شد، تورم حدود پنجاه‌درصدی تنها یک نمونه آن بود. علاوه بر همکاری‌های ما با نهادهای به‌ظاهر بشردوستانه‌ای نظیر یونیسف و یونسکو در موارد نظیر کنترل جمعیت، مبارزه با ایدز و… منجر به افتادن ما در پازل آن‌ها شد تا جایی که در مورد خاص کنترل جمعیت ایران به یک نمونه جهانی تبدیل شد. رهبر انقلاب در واکنش به اقداماتی ازاین‌دست مسئولین بسیار غافل را به بیدار شدن در این موارد فراخواندند. دست‌وپا زدن ما برای مادام‌العمر شدن NPT و CTBT (که علاوه بر از بین رفتن منافع ملی ما به ضربه به کشورهای جهان سوم نیز انجامید)، نتیجه تلخ قابل تبیین دیگر است.

• پرونده هسته‌ای و بحران‌های حاصل از نرمش ما مقابل غرب و آژانس: نتایج نرمش‌های بی‌حاصل ما در مذاکرات هسته‌ای 82-84 و مذاکرات هسته‌ای 92-93 که نتایجی نظیر پذیرش تحریم‌های غیرقانونی از جانب ما، دادن اطلاعات برگشت‌ناپذیر مکان‌ها و افراد که به تحریم، خرابکاری‌های گسترده و ترور دانشمندان و مدیران هسته‌ای ما انجامید، لو رفتن راه‌های دور زدن تحریم، محدود کردن استقلال کشور با نظارت طرف مقابل به میزان غنی‌سازی، پذیرش موارد بی‌پایه‌ای نظیر ابعاد احتمالی نظامی و… انجامید، به‌عنوان مهم‌ترین نمونه آثار سوء دل‌بستن به حل مشکلات از طریق خارج قابل‌بررسی است.

3. تبیین نتایج مقاومت و ایستادگی: تبیین نتایج مقاومت و ایستادگی مثل مامی‌توانیم‌های عرصه علم و فناوری راهکار مهم دیگر است.

4. تبیین تناقضات درونی نظام سلطه و لیبرال دموکراسی: ادعاهای مدعیان حقوق بشر، دموکراسی و آزادی ضمن حمایت از کشتار ملت‌ها مثل حمایت از اسرائیل، ظلم‌های درونی به ملت خود، ظلم‌های به کشور ما مثل جنایات انگلیس و آمریکا نظیر کشتن ده میلیون ایرانی در زمان اشغال در جنگ جهانی اول با ایجاد قحطی و…

ب) تبیین ساختاری بودن مشکلات کشور، وابسته نبودنشان به تحریم‌ها و راه‌حل داشتن آن‌ها

این بخش که مهم‌ترین و بااولویت‌ترین و مؤثرترین بخش است، مشخصاً به مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتی برمی‌گردد. باید این واقعیت را -علی‌رغم بافته‌های رسانه‌ها و بعضی مسئولین- نشان داد بسیاری از مشکلات کشور ساختاری است و به تحریم‌ها مربوط نیست و تحریم‌ها بر پایه استفاده از این ضعف‌ها صورت گرفته است و این موارد دارای راه‌حل شدنی و در دسترس است که به تعبیر رهبر انقلاب نه‌تنها کشور را نسبت به تحریم‌ها بیمه می‌کند، بلکه زمینه جهش اقتصادی کشور را فراهم می‌آورد. بعضی مهم‌ترین‌ها ازاین‌دست است:

• واردات محوری و وابسته بودن کشور به خارج در تأمین کالاهای اساسی: این قضیه به‌گونه‌ای است که به‌صورت نمونه سال گذشته میلیون‌ها تن گندم تنها از ایالات‌متحده وارد کشور شده است.

• وابستگی بودجه به پول نفت و اقتصاد نفتی و رانتی کشور و میزان پایین درآمدهای مالیاتی: عدم استفاده از مالیات‌هایی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر خانه‌های خالی، مالیات بر ارزش زمین و…

• سوداگری، دلالی و در یک‌کلام فعالیت‌های غیر مولد اقتصادی در مواردی مثل ارز، سکه و زمین و مسکن: که به دلیل فقدان سیاست مؤثر برای محدود کردن و کنترل آن مثل مالیات بر عایدی سرمایه (که با توجیهات مقامات عالی‌رتبه مجلس بارأی منفی مواجه شد)، باعث شده تا علاوه بر هدایت منابع مالی (نقدینگی) به حوزه‌های غیر مولد، چالش‌هایی نظیر بحران سکه و ارز سال 91 و بحران مسکن در کشور به وجود بیاید.

• عنان‌گسیختگی فعالیت بانک‌ها، بنگاه‌داری و نقش بانک‌ها در ایجاد تورم و مسئله معوقات بانکی: عدم نظارت بر فعالیت بانک‌ها از جانب بانک مرکزی، بنگاه‌داری بانک‌ها، خلق غیرمستفیم پول به‌وسیله بانک‌ها با دادن اعتبارهای چندین برابر منابع، عدم برخورد با معوقات بانکی (که میزان رسمی اعلام‌شده آن به‌وسیله سازمان بازرسی 100 هزارمیلیارد تومان چیزی در حدود هفت برابر دستاوردهای خیالی توافق ژنو، دوازده برابر بدهی بابک زنجانی به دولت، دو و نیم برابر یارانه نقدی سالانه به ۷۵ میلیون ایرانی، ۳۳ برابر پرونده فساد ۳۰۰۰ میلیارد تومانی است).

• عدم شفافیت در اقتصاد و نبودن اطلاعات جامع از حساب‌های بانکی، دارایی‌های افراد، زمین و مسکن و…: امری است که هم زمینه مفاسد را ایجاد کرده، هم‌دست دولت را برای مقابله با سوداگری یا گرفتن مالیات از فعالیت‌های غیرمولد می‌بندد.

• مفاسد اقتصادی: که با محوریت زمین و مسکن، چندنرخی بودن ارز، عدم شفافیت، ابهام در قوانین و… موجب به دست آوردن پول کثیف برای عده‌ای معدود و ضرر برای عموم ملت می‌شود.

• موانع بر سر راه تولید نظیر کمبود منابع مالی (نقدینگی)، قوانین مبهم و دست‌وپاگیر و…

• وابسته بودن مبادلات بین‌المللی کشور به ارزهای غربی: دلار و یورو که زمینه دخالت آن‌ها را بر اقتصاد کشور فراهم آورده است و راه‌های ساده‌ای نظیر حذف ارز واسط که حدود سی کشور بر این اساس مبادلاتشان را انجام می‌دهند و…

تکرار و پیگیری و مطالبه مواردی ازاین‌دست، مقابله با گره‌زدن حل مسائل کشور به خارج از کشور و دامن زدن به وابستگی کشور در مواردی مثل بنزین، امنیت غذایی و… موارد مهمی است که باید در مورد آن موضع گرفت. بر اساس تعریف رهبر انقلاب هر ضعف و کج‌کارکردی که اقتصاد، صنعت و علم‌وفناوری را با تلاطم و آسیب مواجه می‌کند، می‌تواند موردنظر قرار بگیرد. حیف‌های بزرگ بیت‌المال نظیر ایجاد پتروشیمی‌های بالادستی بدون نیاز واقعی برای مناطق مختلف به نیت ایجاد اشتغال به‌جای سرمایه‌گذاری روی مواردی مثل کشاورزی، صنایع تبدیلی، پتروشیمی‌های پایین‌دستی و تکمیلی و… می‌تواند مورد سؤال واقع شود. هم‌چنین مسئله تنها سطح ملی ندارد که در سطح منطقه‌ای نیز با همین کج‌کارکردی‌ها باید مبارزه کرد، مثلاً در مازندران احیای نساجی مازندران و مقابله و مطالبه عوامل مقابل آن یعنی بازی با تعرفه‌ها و واردات‌محوری مسئله جدی است، در استان سیستان و بلوچستان مدیریت منابع آبی و… این را تا سطح یک شهرستان کوچک می‌توان تداوم داد. باید توجه کرد معرفی و پیگیری ظرفیت‌ها باید به زبان قابل‌فهم برای عموم مردم باشد (مثل نمونه‌ای که در مورد معوقات بانکی اشاره شد).

ج) تبیین اقدامات و برنامه‌های نظام سلطه و مقابله با آن: یک ضلع مهم دیگر نگاه به درون توجه به برنامه‌ها و اقدامات نظام سلطه و مقابله با آن است. رهبر انقلاب نیز در موارد متعدد جوانان، دانشجویان، دانش‌آموزان و… را به مواردی نظیر شناختن نظام سلطه با تمام ابعاد و لایه‌ها و تحلیل اهداف و راهبردهای واقعی، یافتن روش‌های مبارزه با آمریکا، ایستادگی مقابل استکبار و خنثی کردن حرکت‌های آنان (15/8/1370)، روشن‌بینی به تلاش استکبار برای جوسازی علیه ایران، تفکر روی شعار مبارزه با استکبار، فریاد کردن تحول موردنیاز برای بستن دهان دشمن، ایجاد بنیه ایستادگی در برابر دشمن (16/6/1381)، پیش‌بینی راه‌های ورود دشمن، تبیین و شکافتن مبارزه با استکبار جهانی، به‌کارگیری همه ظرفیت‌ها برای رویارویی با نظام سلطه فراخوانده‌اند. به‌صورت نمونه:

«نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیت‌های خودتان را به‌کارگیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید» (۱۳۹۲/۱۱/۲۳ پیام شفاهی به تشکل‌های دانشجویی انقلابی).

منظور از سیاسی بودن، تبیین و شکافتن مبارزه با استکبار جهانی است… اگر ما روش‌های دشمن را نشناسیم، راهی را خواهیم رفت که دشمن می‌پسندد… ملت ایران باید روی شعار مبارزه با آمریکا فکر کند و جوانان بیشتر… روی شعار مبارزه با استکبار فکر کنید… شعار مبارزهٔ با استکبار، یک شعار زنده است و شما جوانان باید روش‌های این مبارزه را پیدا کنید… (بیانات به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی، 9/8/1375).

من و شما، جوان این مملکت، دانشجوی این مملکت، مسئول این مملکت، استاد این مملکت باید بداند که دشمن از چه راهی وارد خواهد شد؛ پیشبینی کند» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد، 13/10/1386).

باید اقدامات نظام سلطه برای بسط و تداوم قدرت خویش را به‌دقت نگریست و به آگاه‌سازی دانشجویان، مردم، مسئولین، نخبگان، روحانیت، رسانه‌ها و… از آن‌ها پرداخت. این موارد بر اساس دشمن‌شناسی و سیره رهبران انقلاب باید به موارد عینی پرداخت و نه انتزاعی و بی‌اولویت نظیر فراماسونری، موارد معطوف به زوایای غیرسلطه‌گری غرب‌، موارد بی‌اولویت یا تکمیل‌کننده پازل نظام سلطه.

بر این اساس سازوکارهای اعمال سلطه نظام سلطه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی، علم و فناوری و… باید موردتوجه، بازخوانی و مطالبه عدم تعامل قرار بگیرد:

• سازوکارها: مثلاً در حوزه اقتصاد، مبادله با دلار وسیله اعمال سلطه و قدرت آمریکا را پدید می‌آورد. یا در حوزه اینترنت مدیریت اطلاعات و ارتباطات رمز شده و فراهم کردن اطلاعات لازم برای کنترل افراد و کشورها، یا در حوزه غذایی ارائه بذرهای باقابلیت تنها یک‌بار کشت یا ارائه دام‌هایی که قابلیت تکثیر نژاد از آن‌ها گرفته‌شده، یا ورود شرکت‌های چندملیتی و سرمایه خارجی بی‌ضابطه.

• سازمان‌های بین‌المللی: سازمان‌هایی که به‌ظاهر با نیات بشردوستانه یا تسهیل ارتباطات بین کشورها ایجادشده‌اند، اما در عمل پشت‌صحنه یا آشکارا در حال تأمین منافع نظام سلطه هستند. مثلاً بسته‌های بانک جهانی (WB)، صندوق بین‌المللی پول (IMF) و سازمان تجارت جهانی (WTO) آشکارا به نفع غرب و آمریکا و به ضرر کشورهای دیگر طراحی‌شده است. (در دولت تدبیر و امید ما علاوه بر تلاش برای افزایش روابط با صندوق و بانک، علناً از بانک نسخه برای اقتصاد داخلی خواستیم و حتی نسخه صندوق برای اقتصاد را اجرا کردیم که یک خواست آن‌ها متوقف کردن مسکن مهر بود، هم‌چنین کارگروه ویژه برای عضویت در سازمان تجارت جهانی شکل دادیم). یا تجربه تعامل پرضرر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و فروش اطلاعات و درنهایت خرابکاری و ترور درنتیجه آن‌.

• معاهده‌ها: بسیاری از معاهدات بین‌المللی در عمل قدرت را در دست ابرقدرت‌ها نگه می‌دارد، مثلاً پس از دست‌یابی به سلاح هسته‌ای راه بقیه را با معاهده عدم اشاعه (NPT) سد کردند، یا با کنوانسیون برن، کشورها را مجبور می‌کنند که مالکیت فکری آن‌ها را به رسمیت بشناسند، اما خود درروند توسعه‌شان چنین کاری را نکردند (وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید به‌عنوان مقدمه عضویت در سازمان تجارت جهانی و به بهانه دفاع از مالکیت آثار هنری ایرانی در خارج از کشور به دنبال امضای این معاهده است که ضربات جبران‌ناپذیری به اقتصاد و علم و فناوری کشور وارد خواهد آورد)، یا زمینه اجبار فرهنگ غربی را با کنوانسیون‌هایی مثل حقوق زنان پدید می‌آورند.

• شاخص‌ها: بسیاری شاخص‌های ارائه‌شده، به‌ویژه در حوزه اقتصادسنجی مثلاً شاخص‌های نابرابری جهانی به‌گونه‌ای است که در عمل، بخش مهمی از واقعیت را می‌پوشاند. مثلاً برای ترویج تجارت آزاد به ارائه شاخص‌هایی می‌پردازند که وضعیت جهان سوم بهتر شده بعد به شاخص که رجوع می‌کنیم می‌بینیم ناقص است و رشد تنها چین و ژاپن آن‌هم در مناطق شهری را به‌کل جهان سوم تسری داده است.

• آموزش‌ها: بسیاری از موارد در آموزش‌ها به‌ویژه در حوزه علوم انسانی نهادینه‌شده که ذهن نخبگان و مسئولین کشورها را به‌گونه‌ای هدایت می‌کند که خود ناخواسته منافع نظام سلطه را طلب کنند. مثل جریان رایج اقتصاد نولیبرال با توصیه‌هایی مثل استقلال بانک مرکزی که (علی‌رغم بعضی منافع)، دست دولت‌ها را برای نظارت بر فعالیت‌های بانکی می‌بندد، یا تجارت آزاد – که غرب خود در مسیر توسعه برخلاف آن درون‌گرایی و حمایت از تولید ملی با یارانه و بستن تعرفه بر واردات را پی‌گرفته است- به‌عنوان نسخه مطلوب معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری:

نگاه به درون و استحکام ساخت درونی نظام مبتنی بر همبستگی دولت و مردم و حضور مردم و عزم راسخ همیشگی مردم و مسئولین است که به‌صورت مشخص در شرایط فعلی اقتصاد و علم را در اولویت قرار می‌دهد، اما در حوزه فرهنگ نیز نمود جدی دارد. شناسایی ظرفیت‌های داخل و خارج مثل عمق راهبردی کشور در آمریکای لاتین و مردم جهان اسلام، نگاه به ظرفیت‌های موجود و احیاناً معطل‌مانده خارجی و داخلی در سطح ملی و محلی، دفاع از سازوکارهای مستقر و قانونی کشور، عمل و برنامه‌ریزی جهادی به‌عنوان محورهای مهم این حرکت مستلزم ایجاد ظرفیتی مهم، یعنی به صحنه آمدن ظرفیت جونان است. بر این مبنا باید مجموعه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، علمی و… در این منازعه نقش خویش را یافته و به گفتمان‌سازی و مطالبه‌گری از مسئولین در حوزه‌های ملی و محلی بپردازند. گستردگی این موضوع به‌گونه‌ای است که از کار فکری و اندیشه‌ای تا کارهای هنری و ادبی تا کارهای رسانه‌ای و فرهنگ عمومی تا کارهای سیاسی را پوشش می‌دهد. بهترین نمونه آن در سخنان رهبر انقلاب هست که از معرفی کتاب‌هایی نظیر رمان ریشه‌ها یا کتاب تاریخ جهان، تا فیلم، حوزه نظری، تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب تا مواردی سیاسی و اقتصادی را در برمی‌گیرد. اولویت نگاه به درون، به معنای ترک سایر آرمان‌ها یا قالب‌های معمول نیست، حتی بسیاری از کارهای رایج مثل اردوی جنوب با محور قراردادن طرح این موضوع می‌تواند وسیله بسط این مسئله قرار بگیرد. حرکت جبهه‌ای و هماهنگ دانشجویان، رسانه‌ها، فعالان جبهه فرهنگی انقلاب، گروه‌های روحانی و مردمی و… لازمه این حرکت است، چه این‌که گفتمان عدالت اجتماعی در ابتدای دهه هشتاد با این هم‌افزایی و حرکت همراه، به ویژه در حوزه ادب و هنر، به گفتمان عمومی تبدیل شد. حتی پیروزی سیاسی منهای تبدیل این مسئله به گفتمان رایج مردم و مسئولین بی‌نتیجه است و حاکم کردن گفتمان مقدمه پیروزی سیاسی است.

دیدگاه شما

آخرین اخبار