این گذشت تا اینکه در اردوی جهادی امسال که روستاهای آبدانان ایلام بودم با راننده ای آشنا شدم بنام آقا اسفندیار. این بنده خدا هم خوش زبان بود و هم از یه دید خاصی به مسائل نگاه میکرد خودش به آقای دکتر روحانی رای داده بود و از نوع همین تحلیل مثلا سبدکالا رو نقد میکرد. با اسفندیار از روستا به شهر میومدم. خیلی هم تند میومد و در حالی که تخمه خورونی راه انداخته بود رفت تو کار نقد ژنو!! واسم خیلی جالب بود از دید همچین قشری هم این نقد رو بشنوم: میدونی فلانی با این کاری که این ظریف کرد و پشت بندش دائم داره میخنده جیگر منو رو خون کرده!!. گفتم چرا؟ تو که خودت به روحانی رای دادی و حامی اون هستی؟ گفت: اره درسته ولی ظریف همه دست آوردای بچه محلمون رو... گفتم مگه بچه محلتون کیه؟ اینجای بحث صورتش از عصبانیت سرخ شده بود و تخمه شکستن تعطیل و رو کرد بهم و گفت: منظورم شهید رضایی نژاده و در حالی که پاش رو خیلی محکم تر رو پدال فشارمیداد بردم سرقبر رضایی نژاد!!. و در نهایت گفت اون خیابون کنار اون تابلو رو میبینی؟ تا اونجا تانکای عراقی اومدن و ما مقاومت کردیم و بیرونشون کردیم ولی با اینکارها و این خنده های مسئولین حالا غرورمون له شده!!

دوگزاره بالا در حدود فاصله زمانی 3ماه نسبت به هم رخ داد و حقیر بی کم و کاست و قضاوتی اون رو اوردم. الان 7ماه از اون غرور له شده آقا اسفندیار روستای ایلام و 10ماه از اون سوال ساده میگذرد:

دولت حتی نتوانست مجوز ورود نماینده خودش به سازمان ملل رو بگیره.

چهار بار بعد از ترک خوردن!! نظام تحریم ها تحریم شده ایم.

بنیاد علوی به ارزش 15هزار میلیارد تومان مصادره آمریکا شد.

تو 4ماه 13 بار تهدید نظامی شده ایم!!( بی نظیر در طول تاریخ)

از تریبون سازمان ملل رسما و علنا به ما توهین شد.

11هزار سانتریفیوژ از حرکت ایستاد.

کل غنی سازی های 20درصد انجام شده در طول یک دهه اکسیده شد.

اطلاعات کل مراکز سری هسته ای مجانا و افتخارا به غرب داده شد

لیست معادن و محل های استخراج مواد اولیه غنی سازی به غرب داده شد.

در توهینی تاریخی دی ان ای ایرانیها فریب شذ

نیروگاه اراک که افتتاح آن از نظر غربیها مساویست با پریدن مرغ (یعنی ایران)از قفس،تقریبا تعطیل شد

قلع و قمع نیروهای ارزشی سایت هسته ای که با هزار زحمت به محل کار برگشتند

دهها مسئول بلند پایه کشور تحریم شدند

در هولوکاستی هسته ای پلمپ زدند بر مراکز هسته ای

تمامیت حاکمیت کشورمان با سفر اشتون و دیدارش با اصحاب فتنه و... به بازی گرفته شد

به رئیس محترم مجمع تشخیص توهین شد

حتی یک جک جهت تعویض لاستیک هواپیما ما در استکهلم سوئد داده نشد!

در عوض همه اعتماد سازی بما دفترچه تعمیر هواپیمای بوئینگ دادند قربه الی الله

اجازه نصب حتی بنر مرگ بر آمریکا در خیابانهای پایتخت جمهوری اسلامی داده نشد

بخشی دیگر از درآمدهای نفتی بلوکه شد

حتی یک ساعت نه یک دقیقه نه یک ثانیه فرصت به نقادان توافق ژنو در صداوسیما داده نشد

والبته کری و شرمن در کنگره محاکمه شدند که چرا هنوز تعدادی از سانتیرفیوژهای ایران میچرخد!

و دهها مورد مستند دیگر.

و حالا در پس سیصد روز پرهزینه، باز خانم اشتون پای راستش را روی پای چپش میاندازد و روی مبل میخندد و وعده سرخرمن میدهد. باز مسئولین ما میگویند این بار هم توافق جامع حاصل نشد دفعه بعد!! امروز روزنامه های اصلاحات که تعداشان الی ماشاءالله زیاد است تیتر زده بودند مذاکرات جدی از این به بعد شروع میشود!!

7دور مذاکره گذشته و وقت دستگاه دیپلماسی گرفته شد از جلسه با کامرون تا خنده و عکس چند ده باره با کری تا چه و چه هیچکدام هنوز به برنامه جامع نرسیده! اگر هر دور مذاکرات میانگین 15روز طول کشیده باشد( با احتساب مدیران و معاونان) تیم دیپلماسی در سطح وزیر و دوتا معاون و مدیر کل و... بیش از 100روز کاری مذاکره کرده اند و به نتیجه ای نرسیده اند!! یعنی حدود یک سوم کل عمر وزارت خارجه صرف چیزی شده که عایدی آن 4 میلیارد دلار بیشتر نیوده آنهم بصورت قسطی آنهم در بانکی که برداشتش کلی داستان دارد.

در وسط معرکه غزه، در اوج تحولات یمن، در اوج مبارزه سیاسی ما با آمریکا سر انتخابات افغانستان، در اوج اخراج دانشجویان از فنلاند و نروژ، در کشاکش تجزیه اسکاتلند، در پیچ تاریخی جهت دفاع از تمامیت عمق راهبردیمان در کل جهان، در وسط گود تکه پاره شدن مسلمانان  در عراق و سوریه و دهها مسائل از این دست دیپلماسی خندان ما مشغول مذاکره بوده و هست برای اینکه رفع نگرانی شود از جامعه جهانی!! و این در حالیست که ما با گروه عدم تعهدها الان رئیس یک سوم جهان هستیم.

حتما باز کامنت توهین و افترا برایم خواهد آمد که شما بروید احمدی نژاد فلان و فلان را جمع کنید و بابک زنجانی و..! اصلا احمدی نژاد بدترین مدیر کائنات(نعوذبالله). با این واقعیات موجود یکساله چه خواهید کرد!

باشد که گذر زمان و تاریخ جواب سوال ساده اول مقاله را بدهد کمااینکه الان نیز داده اگر....

ریگ هشتم: 

تشكل‌هاى اسلامى در دانشگاه‌ها، شأنى فراتر از تشكل‌هاى اسلامى در غير دانشگاه‌ها دارد؛ اين به‏ خاطر اهميت محيط دانشگاه و محيط دانشجويى است. اين‌كه جمعى از جوانان ـ چه پسرها، چه دخترها ـ با انگيزه‏ى دين در مجموعه‏اى گرد بيايند و در محيط دانشجويى به تبليغ دين و معارف اسلامى بپردازند و به اسلامى‌كردن محيط دانشگاه‌ها كمك كنند، شرف بزرگى است و ارزش مضاعفى هم دارد. هم كار علمى شما اهميت دارد، هم كار دينى و تبليغى شما بسيار مهم است. 9/7/79