دولت یازدهم مثل هر دولتی منتقدین و طرفدارانی دارد. گستره ای عظیم که هر روز نظرات شان را عمومی میکنند . در این بین و در طی ماههای اخیر دو رفتار منتقدین دولت بنظرم جای تامل دارد و بایستی با وسواس بیشتری بدانها توجه گردد:
اول مسئله استقبال مردمی از سفرهای رئیس محترم جمهور است که نقل برخی محافل شده و طی آن با عکس و طنز و مستند و... سعی میکنند چنین نشان دهند که بدنه توده ای دولت ریزش کرده و در بدنه مردم جایی ندارد. این اقدام تا جایی پیش میرود که با دانش آموزان مدارس تعطیل شده مصاحبه و گزارش تصویری از دهها بنر استقبال تهیه میشود که بله ببینید مردم را بزور آورده اند. حقیر به صحت و سقم این مطالب کاری ندارم ولی ما در پس همه انها یک نتیجه هست: رئیس جمهوری که با کمترین اختلاف ممکن آمده بخاطر عملکردش اکنون کمترین پایگاه اجتماعی را دارد. متاسفانه این حرف نه فقط در برخی منتقدین که از دهان عده ای حامیان دولت نیز دیده میشود.
به شخصه معتقدم این اقدام خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن است و بهیچ عنوان نباید طوری نشان داد که مردم یا نمی آیند استقبال و یا آنهایی هم که آمده اند دانش آموز و... بوده اند.
مگر برای رئیس سابق و اسبق مدارس تعطیل نمیشد؟ مگر بنر و پلاکارد زده نمیشد؟ مگر فضاسازی نمیشد؟ پس چرا حالا با نصب چند بنر در بوق و کرنا داد میزنیم که پول بیت المال فلان شد؟
دکتر روحانی رئیس جمهور کل ایران است و در استقبالهای مردمی در شهرها همه مردم از هر قشری و هر جناح و تفکری موظف به استقبال از ایشان هستند چون پشتوانه عظیم مردمی مسئولین سرمایه ملی یک کشور است و دقت کنیم این سرمایه عظیم را بر سر نقدهای سیاسی به حراج نگذاریم.
درست در آن روزها که رئیس دولت اصلاحات و حامیانش در پی ثبت آن اقدامات تلخ بودند باز رهبری یکی از نقاط قوت نظام را استقبال مردمی از رئیس جمهور می دانستند.
نکته دوم آنکه از ابتدای روی کار آمدن دولت از لسان مبارک دولتمردان آمارهای زیادی ارائه شده و میشود. آمارهایی که با کمال تاسف در بین خود مسئولین متناقض است. یعنی مثلا وزیری میگوید مسکن مهر باعث ورشکستگی بانک مسکن شده و وزیری دیگر میگوید مسکن مهر رونق دهنده بانک مسکن بوده و نمونه هایی زیادی از این دست.
ولی در کل آنچه که از ریاست محترم جمهور بعنوان دست آورد و اعجاز از آن یاد میشود و با زبان آمار ارئه، مورد تشکیک بسیاری شده است. تشکیکی که سسب گردیده هر آماری از ایشان را به بوته تردید ببرد. این اتفاق در دولت قبل هم بود و رهبری منتقدان را از آن نهی کرده بودند.
این نیز بنظرم نباید سنگ بنای نقدها قرار گیرد و درست نیست آمار ارائه شده رئیس جمهور تا بدین حد در راستی آزمایی نقادانه قرار گیرد. ایشان بنابر اطلاعات و ارقام واصله، آماری از فعالیت های دولت ارائه کرده و میکند و نبایستی به هرکدام از آنها به نوعی خدشه وارد شود.
حقیر نه آمار دان هستم و نه اقتصاددان و سر رشته ای نیز ندارم ولی هرچه هست برای وجهه شخص اول اجرایی کشور مناسب نیست که به انحاء مختلف آمار و ارقام دولت زیر سؤال رود.
گرچه بد نیست واقعا دولتمردان نیز باب مناظره و گفت و گو را باز و اثبات کنند که مثلا اگر تورم از 49 درصد خرداد 92 به زیر 16 درصد رسیده چطور و چگونه اتفاق افتاده؟ این مهم در میزگردی ساده با منتقدین اتفاق می افتد. در دولت نهم زمانی که دهها اقتصاد دان به رئیس جمهور نامه ای منتقدانه زدند وی تمام آنها را جمع و در جلسه ای چند ساعته پای حرهای آنها نشست.
از طرف دیگر خود دولت نیز بهتر است حرفهایش را در کابینه اصطلاحا یک کاسه کند و با آماری واحد در منظر عموم قرار گیرد. لذا متاسفانه گاهی انسان می بیند که در یک هفته بر سر یک موضوع چندین آمار متناقض از اعضای یک کابینه داده میشود که نمونه آن همین قیمت نان بود که یکی میگفت گران میشود و دیگری میگفت ده درصد و دیگری میگفت با اصناف و قس علی هذا.
علی ایحال مطلب به درازا کشید و خلاصه حرف اینکه بنظرم چه در مسئله برخورد با استقبال مردمی و چه نقد آمارهای دولت دوستان منتقد نباید پا را فراتر از مدار تقوا و اخلاق و انصاف قرار دهند. بدانیم هر حرف درستی را نیز نباید زد و دهها ملاحظه را باید سنجید. روحانی و کابینه اش در وسط کارزار اداره کشور هستند و بجای درست کردن کلیپ از استقبال ضعیف میتوانیم با نظرمان و رفتارمان به دولت کمک کنیم. آمارهای ارائه شده از دولت نیز که نشان از رشد تورم صفر درصدی میدهد مؤید همین نکته مهم نیز است که کشور علیرغم تحریم ها و حل نشدن موضوع هسته ای توانسته هم رشد مثبت اقتصادی داشته باشد و هم مهار تورم. پس با اقتدار میتوان سر بزنگاه زورگویی غرب زیر میز مذاکره زد و...
امام امت : 6/4/90
یک چیزی که ضد حالت اعتماد مردم است، این است که افرادی علیه قوه - چه این قوه، چه قوهی مجریه یا قوهی مقننه - بنا کنند تشکیک کردن. عادت بدی پیدا شده است - البته این جدید هم نیست، اینها همیشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسائل ارتباط جمعی متکثر است، همهگیر است، فراگیر است، بیشتر خود را نشان میدهد - این عادت بد، تشکیک کردن در گزارشهاست. قوهی قضائیه گزارش میدهد، یک نفر میآید میگوید که از کجا معلوم اینها راست است. یک شبههای به وجود میآورد. قوهی مجریه گزارش میدهد، یکی پیدا میشود و میگوید آقا از کجا معلوم این آمارها درست باشد. تشکیک ایجاد میکند. عین همین قضیه در مورد قوهی مقننه هم هست. نمیشود زحمات یک مجموعهی انسانىِ فعال را با یک ان قلت بیجا و القاء شبههی بیمورد، همه را انسان زیر پا له کند؛ این غلط است. البته جلوی حرف کسانی که اختیار حرف زدن خود را ندارند، نمیشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانههائی که احساس مسئولیت میکنند، متوجه باشند؛ بیدلیل گزارشهای رسمی مسئولان برجستهی نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوهی قضائیه این حرف هست، هم در قوهی مجریه این حرف هست، هم در قوهی مقننه این حرف هست. زیر سؤال بردن فعالیتها، زحمات را ضایع میکند. انسان میبیند این ایام در مورد آمارهای قوهی مجریه خدشه میکنند، در مورد اظهارات و آمارهای قوهی قضائیه خدشه میکنند، در مورد اقدامهای مثبت و فعالیتهای خوب قوهی مقننه و مجلس القاء شبهه میکنند؛ این، اعتماد مردم را از بین میبرد. ما به عنوان کسی که مستمع و شنونده و مخاطب این گزارشهاست، باید هوشیارانه نگاه کنیم، اما گزارشها را تلقی به قبول کنیم. باید تلقی به قبول کنیم. البته در مواردی ممکن است یک آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهی هم داده شود؛ این را نباید تعمیم داد و شبهه کرد؛ این، اعتماد مردم را از دستگاههای نظام، از بدنههای نظام سلب میکند، ضایع میکند. مسئولین به این نکته توجه داشته باشند. بنابراین، این اعتماد هم خیلی مهم است.
دیدگاه شما