به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از آناج، سفر یک روزه رئیس جمهور آذربایجان به ایران گواه از آن داشت مقامات بلند پایه جمهوری آذربایجان درپی تقویت روابط دیپلماتیک خود با ایران میباشند اما نباید از نظر دور داشت که احیای روابط و تقویت مناسبات بیش از پیش ملزومات مورد نظر را داراست.
از این رهگذر میتوان سفر الهام علی اف را از چند زاویه مورد بررسی قرار داد:
از بعد اقتصادی به نظر میرسد با سقوط غیر عادی قیمت نفت و به موازات آن کاهش نرخ منات در مقابل ارزهای خارجی دولت آذربایجان سرمایهگذاری در بخشهای صنعتی غیر وابسته به نفت و گاز را در اولویت برنامههای اقتصادی خود قرار داده است، در این ارتباط نگاه به بخش سرمایهگذاری خارجی یکی از اولویتهای اصلی دولت آذربایجان در میان مدت و بلند مدت است.
نمود سیاست حرکت به سمت صنایع غیر نفتی را میتوان در جذب سرمایهگذاری در بخش کشاورزی از طرف دولت ترکیه و اسرائیل، تسهیل ویزا با کشورهای ثروتمند عربی و سرمایه گذاری در بخش هتلداری برای جذب توریست از کشورهای عربی مشاهده کرد.
به نظر میرسد دولت آذربایجان در بخش صنایع علی الخصوص بخش پتروشمی نیم نگاهی به سمت ایران داشته باشد. چون ایران هم به عنوان کشور نفت خیز و صاحب تجربه در بخش پتروشیمی کمک قابل توجه به صنایع پتروشیمی جمهوری آذربایجان خواهد داشت، نمونه بارز این قبیل همکاریها در مناطق آزاد ایران از جمله منطقه آزاد ارس قابل مشاهده است.
همچنین دولت آذربایجان به احتمال زیاد با قصد ترغیب ایران برای مشارکت در پروژه گاز جنوب به دنبال ایزوله کردن بیش از پیش ارمنستان و وارد کردن هرچه بیشترفشار اقتصادی بر این کشور خواهد بود. شرکت ایران در این پروژه میتواند ایران و آذربایجان را به دو شریک اقتصادی استراتژیک تبدیل کند که حتی قدرت چانه زنی هر دو کشور را در بازارهای انرژی اروپا به طور موازی افزایش دهد.
از بعد سیاسی آذربایجان به نقش کلیدی جمهوری اسلامی ایران در مناقشه قره باغ وقوف کامل دارد به طوری که جمهوری آذربایجان میداند که شاهرگ حیاتی ارمنستان در دست ایران بوده و هر زمانی که بخواهد میتواند آن را قطع نماید اما به شرطی که جمهوری آذربایجان از رفتارهای تحریک آمیز و یا تنشهای احتمالی در داخل مرزهای ایران خودداری کرده واز خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران که برقراری ارتباط دیپلماتیک با اسرائیل است عقب نشینی نماید، لذا این کشور در پی تعدیل مواضع قبلی خود و نزدیکی به ایران است.
شاید بتوان گفت سیاست خارجی جمهوری آذربایجان از زمان استقلال سیاستی مبتنی بر بیم و امید با تکیه بر حفظ تعادل قوا بوده است. با اندکی اغماض میتوان رابطه آذربایجان با ترکیه و ایران را با رابطه این کشور در قبال روسیه و آمریکا قیاس نمود.
این کشور از یک طرف برای تامین امنیت نخجوان، فشار بر ارمنستان و بلوکه کردن این کشور و فروش نفت و گاز خود به نزدیک ترین بازار موجود ناگزیر به برقراری ارتباط گسترده اقتصادی و سیاسی با ترکیه است، از طرف دیگر برای تامین امنیت اقتصادی و انرژی مورد نیاز نخجوان و نیز برای جلوگیری از نزدیک شدن مواضع ایران و ارمنستان در قبال مناقشه قره باغ در تلاش برای گسترش روابط اقتصادی و تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران است.
اتهاماتی که تا به امروز مانع تقویت هر چه بیشتر روابط شده است
جمهوری آذربایجان طی سالهای گذشته به دلایل مختلف تلاش کرده تصویری نامطلوب از جمهوری اسلامی نزد افکار عمومی خود ایجاد نماید. از جمله مهمترین اتهامات واهی که دولت آذربایجان در طول سال های گذشته علیه ایران مطرح کرده، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اتهام حمایت ایران از طرف ارمنی در مناقشه قره باغ؛
- اتهام حمایت ایران از جریان های اسلامی در جمهوری آذربایجان؛
-اتهام غصب آذربایجان به اصطلاح ج ن و ب ی از سوی جمهوری اسلامی ایران و قرار دادن مردم این خطه در وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی!
این اتهامات در حالی طی سالهای گذشته متوجه ایران بوده که متاسفانه هیچ اقدام درستی جهت بازگویی به حقایق صورت نگرفته یا در برخی موارد نیز که قصد بر بازگویی حقایق بوده، برخی از نهادها و مقام های عالیرتبه مانع از آن شدهاند.
واقعیت آن است که در مورد هر سه اتهام جمهوری آذربایجان علیه ایران، دلایل و مدارک متقنی وجود دارد که ادعاهای طرف آذربایجانی را نفی میکند. به عنوان مثال در مورد اتهام حمایت ایران از طرف ارمنی در مناقشه قره باغ، مدارک زیادی از جمله فیلمها و تصاویر متعددی وجود دارد که از حضور نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در مناقشه قره باغ حکایت دارند. این حضور هم به شکل حضور در میدان نبرد و هم به شکل مستشاری و آموزشی بوده است. کما اینکه در حال حاضر قبور برخی از شهدای جنگ قره باغ در خاک آذربایجان باقی مانده است.
در نهایت نیز این دولت آذربایجان بود که گمان کرد غرب میتواند حمایت بیشتری از آن به عمل آورد و به همین دلیل خواهان قطع همکاری های نظامی با ایران شد. با این حال دولت آذربایجان که از حقایق جنگ قره باغ به خوبی آگاهی دارد، نه تنها از بازگویی آن جلوگیری میکند، بلکه حقیقت را به شکل دیگری برای مردم خود جلوه میدهد تا احساس آنها را به جمهوری اسلامی ایران دستخوش دگرگونی نماید.
اگرچه علاقه جریانهای اسلامی در جمهوری آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران غیر قابل کتمان است و ایران نیز بر مبنای رسالت و اهداف انقلاب اسلامی از تمام جریان های اسلامی حمایت به عمل می آورد، اما این ادعا که جریان های اسلامی آذربایجان به ایران وابستگی کامل دارند و به عنوان عوامل جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان فعالیت میکنند، کاملا نادرست است.
افرادی که از نزدیک سیاستهای نهضتی جمهوری اسلامی را دنبال میکنند، به خوبی مطلع هستند که حتی حزبالله لبنان که نزدیکترین جریان به ایران محسوب می شود، دارای استقلال عمل و تصمیم گیری است و به هیچ وجه به جمهوری اسلامی وابستگی ندارد. با این حال دولت آذربایجان که حقیقت رابطه جریان های اسلامی با جمهوری اسلامی را به خوبی میداند، حاضر به پذیرش واقعیت ها نیست و دایم در این خصوص به فرافکنی و تبلیغات منفی دست میزند.
نتیجه گیری:
علیرغم وجود برخی اختلافات میان دوکشور و فرازونشیبهایی که گاه بیگاه در روابط به وجود میآید، عقل و منطق حکم میکند حتی در بدترین شرایط احتمالی نیز این روابط و مناسبات پایدار بماند. تخریب مناسبات خواست و ایده آل بدخواهان است و بهانهای برای کشیده شدن پای برخی بازیگران و رقبا به منطقه ، امری که جمهوری اسلامی ایران بشدت مخالف آن بوده و تاکنون نیز همین سیاست و تدبیر درست را در پیش گرفته است.
بیگمان نیاز جمهوری آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران بیش از دیگر کشورهای منطقه است و این نیاز را دولتمردان باکو امروز بیش از هر زمانی درک کردهاند. شاید در تنگنا قرار دادن ارمنستان از سوی گرجستان به نحوی برای این کشور توجیه اقتصادی داشته و این کشور را از امتیاز حق ترانزیت منتفع نماید وحتی وجود خرده حساب های تاریخی بین ارمنستان و ترکیه دلیلی بر تداوم فشار از سوی دولت ترکیه باشد.
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما