به گزارش صدای دانشجو سالها قبل حمیدرضا جلاییپور نوشته بود: «بدنه اصلی جریان اصلاحطلب همان 2500 نفری بودند که در دوره سازندگی برای ادامه تحصیل با بورس وزارت علوم به کانادا، انگلیس و استرالیا اعزام شدند» طبیعی است که در بین آنها هم افراد وطندوست و انقلابی کم نیستند، اما همه چیز حکایت از آن دارد که سران آن جریان برای بقاء و تأثیرگذاری سیاسی در دانشگاههای کشور دست به هر کاری میزند حتی اگر به قیمت نابودی و ناامیدی هزاران نخبه جوان تمام شود. و بعد برای پنهان ماندن اصل ماجرا، شیپور دروغین بورسیهها را در دست میگیرد و آنقدر در آن میدمد که کسی متوجه بازگشت بیسر و صدای خائنین به ناموس و میهن این مردم و دانشجویان آنها نشود!
کیهان دو نمونه تلخ را یادآوری کرده است:
الف: نیمه سال 87، خودرویی با سرعت غیرمجاز در حال عبور از بزرگراه قزوین-زنجان است، راننده به اخطار ایست پلیس برای توقف توجهی نمیکند، پس از اندکی تعقیب و گریز، خودرو متوقف و به پاسگاه پلیس راه هدایت میشود. بررسیها نشان میدهد که راننده، استاد یکی از دانشگاههای مهم کشور است و سرنشین دیگر، خانم جوانی است که دانشجوی وی است. در جریان تحقیق برای تصدیق هویت راننده، چندین شکایت توسط دانشجویان و برخی کارمندان دیگر کشف میشود و لاجرم آنها به مرجع قضایی معرفی میشوند. پس از بررسیهای فراوان و تشکیل پروندهای مفصل و صرف زمان بسیار و تحقیقات طولانی و کشف حقایقی تکاندهنده (که جزئیات آن نزد کیهان محفوظ است و شرح آن جز تلخی و تکدر حاصل دیگری ندارد) دادگاه کیفری با صدور دادنامهای مفصل، استاد خاطی و خائن را به اتهام رابطه نامشروع و... به مجازاتهایی از قبیل شلاق، تبعید و... محکوم میکند. همزمان هیئت رسیدگی به تخلفات اعضای هیئت علمی دانشگاهها نیز آن استاد را که آبروی اساتید متعهد و مومن را برده بود، از دانشگاه اخراج میکند. او به دیوان عدالت اداری شکایت میکند و دیوان حکم دانشگاه مبنی بر اخراج را تائید میکند. احکام قضایی اجرا میشود و آن مرد سالهای تبعید را هم سپری میکند اما ناگهان و در آغازین ماههای شروع بکار دولت یازدهم همان مرد - که البته رئیس شاخه استانی یکی از احزاب منحله هم بوده- به تکاپوی بازگشت به دانشگاه میافتد! با مسئولان مختلف دیدار میکند، وعدههایی میگیرد و نامههای حمایتی صادر میشود و با ادعای کشف اسناد و ادله جدید دوباره در دیوان عدالت اداری طرح دعوی میکند! یکی دو نامه حمایتی هم برای او صادر میشود. حتی یک کارمند وزارت علوم، خارج از صلاحیت اداری و شغلیاش برای آنکه کار را یکسره کند، طی نامهای، هویت و صلاحیت صادرکنندگان حکم اخراج آن استادنما به جرم دستدرازی به دختران بیپناه مردم را زیر سؤال میبرد و جالب آنکه این نامه (که یک مکاتبه داخلی بود) در جهت حمایت از استاد خاطی، از پرونده قضایی وی سردرمیآورد و... ظاهرا باید به زودی شاهد بازگشت پیروزمندانه این استاد به دانشگاه باشیم. هرچند هماکنون نیز او به صورت غیر رسمی حضورش را آغاز کرده است!
ب: در کوران فتنه سال 88 بسیاری تحت تاثیر القائات مسموم، سخنانی گفتند و حرکاتی کردند که با فروافتادن پردهها، به باطل بودن ادعاها پی بردند و به صف فشرده انبوه مردم بازگشتند. بسیاری از آنها را دوش به دوش خود در 9 دی تاریخی انقلاب دیدیم. اما دکتر «ع.م» حساب شده و فعال از مدتها قبل از فتنه در جلسات براندازی شرکت کرد و برای لحظه لحظه حادثه برنامه ریخت. در کوران فتنه هم از هیچ تلاشی برای براندازی کوتاهی نکرد و نصیحت مشفقان در وی اثری نکرد. دادگاه انقلاب پرونده او را به اتهامات گوناگون مورد بررسی قرار داد و پس از چندین و چند جلسه و مطالعه همه اسناد و شواهد غیرقابل انکار، او را به پنج سال حبس و... محکوم کرد. وی نیز از سوی هیئت رسیدگی به تخلفات اعضاء هیئت علمی دانشگاهها، از دانشگاه اخراج شد. اما او هم با آغاز کار دولت یازدهم، سودای بازگشت ساز کرد و به طرح دعوی در دیوان عدالت اداری پرداخت. عوامل پردهنشینی که هزینه اعمال آنها را فرجیدانا داد، حمایت از او را آغاز کردند و در حالیکه طرف شکایت «ع.م» وزارت علوم بود، در اقدامی عجیب و بیسابقه، معاون حقوقی وزیر نامه محرمانهای خطاب به قاضی پرونده و با محتوای حمایت از شاکی ارسال کرد! حتی رئیس دانشگاه هم نامه حمایتآمیز از وی تنظیم و ارسال کرد و باز هم همان مقام غیرمسئول و فاقد صلاحیت اداری، صلاحیت و شایستگی صادرکنندگان رأی اخراج را زیرسؤال برد تا همه چیز برای بازگشت این شخص خائن و وطنفروش و عنصر فعال در فتنه آماده شود...
دیدگاه شما