حکایت این روزهای برخی از جریان ها و رفقای جبهه انقلاب حکایت همان ضربه به پوسته توپ زدن و وارد گل نشدن توپ و نهایتا حسرت فرصت از دست رفته است! وضعیتی منفعلانه که دائم دنبال جمع کردن شبهه و خبری هستیم که جریان رقیب آغازگرش است. ما هفته ها با فقر رسانه ای خود باید رفع شبهه ای را بکنیم که از اساس دروغ است و هنوز این تمام نشده بعدی از راه میرسد و براستی ما کی باید به معماری حرف خود برای مردم باشیم؟
به این گزاره ها دقت کنید:
3هزار بورسیه غیر قانونی دولت قبل.
خاطره آیت الله .. در مورد جنگ
بنزین تولیدی دولت قبل کاملا آلوده بوده است.
اسید پاشی در اصفهان کار قشر تندروی مذهبی است.
لیست بلند بالای استیضاح وزرا در راه است.
و دهها تیتر و خبر تولیدی که هیچ کدام از آنها را نه مراکز آماری خود دولت نه دستگاه قضا و نه وزارت اطلاعات خود دولت تایید کرده است.
3هزار بورسیه مدنظر آقایان وزارت علوم دولت یازدهم نهایتا رسید به بورسیه 67نفری غیر قانونی به اذعان خود این مسئولین.
بنزین وارداتی مشخص شد همسر فلان مسئول دولتی احتمالا پشت پرده آن است و کمیسیون بهداشت مجلس بارها و بارها بر پاکی این بنزین صحه گذاشت و البته بعدا خود سخنگوی دولت!!.
هیچ استیضاحی در کار نیست ولی ما باید هر روز قسم بخوریم با دولت همکاری داریم
و صدها گزاره دیگر.
براستی و بواقع قرار است ما فقط و فقط هر روز تیتر روزنامه ها را بخوانیم و بعد جواب دهیم و یانه خودمان طراحی عملیات داریم و خودمان نقشه راه.
آیا بهتر نبود به این همه خبر سازی در مورد بنزین به اقتصاد مقاومتی بپردازیم بجای هیاهوی بیجا در مورد بورسیه 3هزار نفره که با آبروی صدها نخبه علمی کشور بازی شد به رشد جهش علمی مشغول شویم و بجای شوی مسخره اسیدپاشی اصل قانونی و شرعی امربه معروف را مطالبه کنیم؟
نمی گویم در برابر این هجمه سنگین توپخانه رسانه ای دشمن ساکت باشیم نه! باید هم جواب دهیم ولی اصل را نگذاریم زدن پوسته توپ!!
بنظرم اگر نخبگان دلسوز ما و تشکلها و رسانه های جبهه انقلاب اصلی ترین کار خود را روی منظومه فکری رهبری قرار میدادند و جریان سازی این گفتمانها داستان کشور چیز دیگری میشد ولی چه کنیم که دوستان نیز در گوشه رینگ فقط منفعلانه جواب میدهند.
چند سال قبل وقتی نماینده یکی از تشکلها در حضور رهبری عرض کرد که دلمان از چپ و راست نشینان رئیس جمهور خونه ایشون فرمودند مسائل رو اصلی و فرعی کنید و اصلها بپردازید مطالبه ای که البته انجام نشد و اصل قضیه که پرداختن به فتنه و بازشناسی شئون اون بود فراموش شد و آن شد که میبینیم
ما بایستی نقشه راه داشته باشیم و حرف اصیل انقلاب را بزنیم بایستی در حرف و رفتار و عمل رساندن انقلاب به قله فکر کنیم. فکر و قله و نقشه راه همه و همه در کلام رهبری وجود دارد براستی چرا جریان انقلاب اینقدر با این موضوع بیگانه شده است؟
همین ابلاغ امسال شورای عالی انقلاب فرهنگی که رهبری انجام دادند را چه کسی مداقه کرد؟ چه کسی مطالبه کرد؟ چه کسی چه میداند در این شورا چه خبر است؟ و چرا و چرا و..
دیدگاه شما