مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 6. دى 1394 - 10:01   |   کد مطلب: 16531
بررسی شبهات «مرگ بر آمریکا» ؛
چرایی مرگ بر آمریکا در جمهوری اسلامی
از زمانی که انقلاب کردیم آمریکا دست از دشمنی با ما بر نمی دارد، در حالی که ما با آن ها کاری نداریم. به ما می‌گویند باید تسلیم شوید، ولی ما قبول نمی‌کنیم؛ چون قرآن به ما اجازه تسلیم شدن نمی دهد. بالاتر از اسلام چیزی نیست و مسلمانان برده و خوار هیچ کسی نمی‌شوند.

به گزارش صدای دانشجو به نقل از رسا،  در طول تاریخ جهان به ویژه تاریخ اسلام در زمان‌‌‌های مختلف شاهد بوده‌ایم که افراد، جریان‌ها و ملت‌‌‌هایی از سوی افراد دیگر مورد لعن و نفرین قرار گرفته‌اند. همچنین خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعدد «لعن» را درباره برخی افراد و گروه‌‌‌ها به کار برده است؛ گروه‌ها و افرادی که تنها به دنبال فساد در زمین بوده و هستند.

 

امروزه نیز آمریکا و هم‌پیمانانش به عنوان مغضوبین آزادی‌خواهان جهان به ویژه مسلمانان در سطح جهان شناخته شده و همه روز در سراسر جهان با شعار «مرگ بر آمریکا» مورد لعن و نفرین قرار می‌گیرد. البته مسلماً این آرزوی مرگ و نفرین، برای سیاست‌های مستکبرانه این کشور است نه ملتش.

 

با تمام این وجود باید دید چرا شعار «مرگ بر آمریکا» مطرح می‌شود و آیا این موضوع با عقل و شرع سازگار است یا خیر؟ این موضوع را در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدعلی ‌بخشی نهاوندی، عضو هیأت علمی‌ دانشگاه مالک اشتر اصفهان بررسی کردیم.

 

استاد تحصیل‌کرده مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) قم و از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه است که افزون‌بر تألیف مقالات، تدریس را نیز در کارنامه خود دارد.

 

در ادامه متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید؛

 

رسا ـ با توجه به آموزه‌های دینی مقداری درباره اصل شعار «مرگ» بفرمایید.

 

اصل «مرگ» یک کلمه‌ای است که برخورد انتقادی دارد. باید دید که آیا در قرآن چنین چیزی آمده یا خیر؟ اگر فرض کنیم واژه «مرگ» بر کسی یا چیزی در قرآن وارد نشده باشد که شده، باید بگوییم که قرار نیست همه جزئیات در قرآن بیاید، ولی ما معادل سازی می‌کنیم.

لعن به معنای نفرین است، ولی مؤمن تا حد امکان از این واژه‌‌‌ها استفاده نمی‌کند و این را خلاف اخلاق می‌داند؛ ولی در جاهایی خداوند این اجازه را به مؤمن داده است. در آیات 18 تا 20 سوره مدثر از واژه «مرگ» برای افرادی که الهی بودن قرآن را قبول ندارند و می‌گویند قرآن از جانب خدا نیست، به کار برده شده است.

 

در این آیات خداوند خطاب به انکار کنندگان می‌فرماید: «او برای مبارزه با قرآن اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت، مرگ بر او باد چگونه برای مبارزه با حق مطلب آماده کرد، باز هم مرگ بر او چگونه مطلب و نقشه شیطانی خود را آماده نمود.» در واقع خداوند خطاب به کسانی که الهی بودن قرآن را قبول نداشتند، اتمام حجت می‌کند و می‌فرماید: «اگر در قرآن شک دارید مثل آیات قرآن را بیاورید، نه مثل کل قرآن بلکه یک سوره یا حتی 10 آیه، اگر نمی‌توانید پس تسلیم شوید.» پس اصل «مرگ» گفتن کلام صریح قرآن است.

 دقیقاً مخاطبان این آیات چه کسانی هستند؟

 

کسانی که مغرور و مستکبر بوده و الهی بودن قرآن را منکر شدند. قرآن را سحر و جادو پنداشتند و بر این لجاجت و عناد خود اصرار داشتند که در بدترین طبقات جهنم گرفتار می‌شوند.

 چه کسانی را می‌توانیم لعن کنیم؟

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «شما از مبدا خلق شدید و به مقصدی می‌روید.» باید دید به کجا می‌رویم؟ به دنبال چه چیزی هستیم؟ باید این را تحلیل کنیم و به نتیجه برسیم. ولی در جاهایی نفس استکبار، مغرور و ظالم همه چیز را طرد می‌کند و جلوی راه مردم را می‌بندد. دین را با اکراه نمی‌توان پذیرفت، بلکه باید با معرفت دین‌دار شد. در قرآن کریم آمده که خدا شما را به خاطر قسم‌‌‌هایتان که شکستید، مؤاخذه نمی‌کند، بلکه شما را به خاطر آن چیزی که قلبتان کسب کرده مؤاخذه می‌کند.

گاهی کسی نمی‌داند و قسم دروغ می‌خورد، ولی بعضی می‌دانند و قسم دروغ می‌خورند؛ در حالی که می‌دانند دروغ است، ولی به خاطر دروغ، قسم دروغ می‌خورند. می‌دانند علمشان دروغ است، ولی روی دروغ پافشاری می‌کنند و قسم می‌خورند.

 

اعتقاد آن است که قلب تسلیم آن می‌شود. برای نمونه ما می‌دانیم شراب بد است؛ اسلام هم راه را برای ما باز گذاشته که تحقیق کنیم و دلایل بد بودن آن را بفهمیم. با این حال اگر مضرات آن را فهمیدیم، ولی در عمل رعایت نکردیم، خداوند ما را مؤاخذه می‌کند. خداوند حجت را تمام کرده است، ولی به بشر اختیار نیز داده تا خودش راه را انتخاب کند. خدا خواسته که انسان در جبر نباشد و در اختیار به تکامل برسد.

قرآن در جایی شدید برخورد می‌کند که انسان می‌داند چیزی بر حق است، ولی تسلیم و مطیع هوای نفس خود می‌شود و حق را انکار کرده و باطل را انتخاب می‌کند. اینجا است که خداوند او را مؤاخذه می‌کند و درباره این انسان‌‌‌ها از واژه «لعن» استفاده می‌کند. اهل‌بیت(ع) فرمودند: «روایات ما را با قرآن تطبیق دهید، اگر درست بود بپذیرید و اگر منافات داشت قبول نکنید.»

منکران می‌خواستند قرآن را که محور تمام امور است، تکذیب کنند و اسلام با کسانی به شدت مبارزه می‌کند که حق را می‌دانند، راه درست را می‌دانند، ولی درستی آن را انکار می‌کنند.

 

 هدف و دلیل بیان «مرگ» گفتن در قرآن چیست؟

 

خدا در مقام گفت‌و‌گو با بندگان و انکار کنندگان قرآن می‌فرماید: «اگر شک دارید از جن‌‌‌ها و از هر کسی که می‌خواهید کمک بگیرید، اگر مثل آن آوردید قرآن باطل است.» در جایی که بندگان می‌دانستند قرآن حق است، ولی غرور، تکبر و لجاجت ورزیدند و با حق جنگیدند، قرآن لفظ «مرگ بر شما باد» را استفاده می‌کند.

در قرآن کریم، به علم ارزش زیادی داده شده است. در شب لیلة القدر که برتر از هزار شب است توصیه شده که جلسات علمی‌ برگزار شود. حتی در روایت آمده: «خواب عالم هم در این شب عبادت است.» گاهی علم و عالم به حقیقت می‌رسد، ولی باز آن را انکار می‌کند.

در گذشته مردم جاهل انبیا را می‌زدند، ولی انبیا آن‌ها را کمک می‌کردند. حکومت ابزار هدایت و زمینه کمک است، وگرنه پیامبران و امامان هم که علیه استکبار و مفاسد جنگیدند، با مظاهر کفر و فساد مبارزه کردند، ولی با خود چیزی نبردند.

خداوند می‌خواهد با بیان و طرح شعار «مرگ» در قرآن به انسان‌‌‌ها بفهماند که خطوط قرمز را بشناسند، جدی بگیرند و بدانند که «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»، یعنی نباید به ستمگران اجازه تعدی به جوامع مسلمین را داد.

 درباره کاربرد «مرگ» گفتن در سیره ائمه اطهار(ع) توضیح بفرمایید.

بهترین نمونه، زیارت عاشورا است که از نظر سند قوی است و امام باقر(ع) آن را بارها می‌خواندند. اساس آن تولی و تبری است. برائت جستن نه از انسان جاهل بلکه از انسانی که می‌خواهد در جهل خود بماند و نمی‌خواهد هدایت شود. تبری جستن از دشمنان خدا است؛ لعن بر عمر بن سعد، شمر و عبیدالله ابن زیاد است. در واقع لعن بر همه افرادی است که در طول تاریخ حقیقت توحید، معاد، نبوت و امامت را می‌دانند، ولی با این حال به خاطر منافعی دنیوی و زودگذری که برای خود می‌بینند، آن‌‌‌ها را منکر می‌شوند یا مظاهر آن را از بین می‌برند.

کسانی که امام حسین(ع) و یارانشان را در صحرای کربلا به دستور یزید و طاغوت زمان خود شهید کردند؛ بهترین نماینده خدا در روی زمین را با علم به مقام امامت او به قتل رساندند تا بتوانند به اهداف شوم، ظلم و ستم خود بر مظلومان ادامه دهند. می‌خواستند نور خدا را خاموش کنند، ولی خداوند به آن‌‌‌ها اجازه نداد.

امروز با گذشت هزاران سال از آن زمان، هر روز دین اسلام در حال گسترش است و جای خود را در قلوب مردم حق‌جوی جهان باز می‌کند. پیام استکبار ستیزی عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش روز به روز با حرارت بیشتری به دور افتاده‌ترین نقاط جهان مخابره می‌شود.

 آیا «مرگ» گفتن سبب تشدید دشمنی نمی‌شود؟ اسلام موافق چنین برخوردی است؟

 

هدف، مقصد و روش اسلام هدایت انسان‌‌‌ها است؛ به همین خاطر به ما توصیه شده تا جایی که می‌توانید اخلاق و ادب را رعایت کنید. حتی اسلام تأکید می‌کند در برابر بت پرستان که به خدا بی‌احترامی ‌می‌کنند دشنام و ناسزا ندهید، چون آن‌‌‌ها نمی‌فهمند و به خدای ما توهین می‌کنند.

 

اهل‌بیت(ع) در مقابل ناسزاها و دشنام‌‌‌ها سکوت می‌کردند و حتی در نمازهای جماعتی که به پدرشان لعن می‌دادند، شرکت می‌کردند؛ ولی لعن و ناسزا نمی‌گفتند. امام سجاد(ع) همسری داشتند که امام علی(ع) را لعن می‌کرده و یکی از دوستان امام(ع) این مسئله را به ایشان می‌گوید. امام(ع) وقتی که از این قضیه مطمئن می‌شوند و شهود می‌کند، هیچ برخوردی نمی‌کنند و اقدام به طلاق می‌کنند و تمام حق و حقوق زن را به او می‌دهند.

 

امام حسن(ع) در مدینه در مقابل فرد شامی ‌که به او دشنام می‌دهد، او را به خانه‌شان دعوت کرده و پذیرایی می‌کنند. به او کمک می‌کنند و این برخورد زیبای حضرت مجتبی(ع) سبب هدایت فرد شامی می‌شود. در تمام طول تاریخ ائمه اطهار(ع) با اخلاق کریمه خود سبب هدایت مردم می‌شدند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «جواب بدی‌‌‌ها را بدهید، ولی با آن چیزی که نیکوست جواب دهید.» جایی می‌رسد که فرد عناد دارد و می‌داند که بر باطل است، ولی بر باطل بودن خود اصرار دارد، اسلام با او کاری ندارد، ولی او را رها نمی‌کند.

ابولهب، پیامبر(ص) را بسیار اذیت کرد، ولی حضرت(ص) مدارا کردند، تا جایی که آیه نازل شد: «دو دست ابی‌لهب بریده باد!» این گونه افراد هیچ‌گاه دست از دشمنی خود بر نمی‌دارند و به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شوند و با آنها هیچ کاری نمی‌شود کرد. اساس قرآن هدایتگری است و دین اسلام دین رحمت است، ولی در برخی موارد با برخی هیچ گونه نمی‌شود مدارا کرد.

بنابراین اسلام در مواردی اجازه برخورد سخت می‌دهد و البته این اجازه درباره افراد یا گروه‌‌‌هایی است که هدایت پذیر نیستند و همواره در صدد ضربه زدن به اسلام و مسلمین هستند. پس چه ما دشمنی خود را به آن‌‌‌ها ابراز کنیم یا نکنیم، تفاوتی در عمق انزجار آن‌‌‌ها از ما پیدا نمی‌شود. با این کار خود تک تک افراد جامعه اسلامی ‌را نسبت به خطر آن‌‌‌ها آگاه می‌کنیم تا دشمن درجه یک خود را بشناسند تا در مواقع لزوم بتوانند از خود دفاع کنند. در فتنه‌‌‌های مختلفی که از سوی دشمن ایجاد می‌شود بتوانند با دید باز و بصیرت بهتری برخورد کنند و اسیر چنگال مکر و نیرنگ مستکبران نشوند.

نحوه رفتار ائمه اطهار(ع) با افراد معاند چگونه بود؟

ائمه اطهار(ع) از این افراد کناره می‌گرفتند. دین اسلام دین منطق است و منطق اسلام گفتار است. اهل‌بیت(ع) دلسوز بودند و از هیچ تلاشی برای هدایت مردم دریغ نمی‌کردند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «اگر شمشیر کسی که پدر من را به شهادت رسانده به من بدهند، باز آن را به صاحبش بر می‌گردانم.» با آن همه ظلمی ‌که به خاندان امام حسین(ع) کردند این رفتار امام زین‌العابدین(ع) برای ما سخت و غیر قابل تصور است و چنین رفتاری تنها از اهل‌بیت(ع) ما بر می‌آید.

پیامبر اکرم(ص) مورد آزار مردم جاهل قرار می‌گرفتند، ولی با این حال برای جاهلان دعا می‌کردند. ولی در مواردی که معاندان به هیچ طریقی اصلاح نمی‌شدند و تنها نابودی اسلام را می‌خواستند، مورد لعن ائمه اطهار(ع) قرار می‌گرفتند.

 

 

رسا- آیا بین رفتار جوانمردانه امام حسین(ع) که حتی در گودال قتلگاه هم می‌خواستند شمر ملعون را هدایت کنند و به او فرصتی دوباره دادند با لعن‌‌‌های زیارت عاشورا تناقض نیست؟

قاعده اسلام بر این است تا زمانی که مجبور و مضطر نشدید، اگر توبه کنید توبه شما پذیرفته است. هر گناهی کردید که حق خدا باشد و توبه کنید، خدا می‌پذیرد. خداوند تواب است و تواب یعنی حد و مرزی در پذیرفتن توبه نیست؛ ولی نه زمانی که مضطر شوی، همانند توبه فرعون که در حال خفه شدن بود.

«شمر» تا زمانی که اختیار داشت، توبه نکرد و چون توبه نکرد لعن بر او ادامه دارد. ولی «حُر بن یزید ریاحی» با این‌که چند سالی خدمت‌گذار یزید بود، ولی لعنش نمی‌کنند. «حر» حتی در ابتدا امام حسین(ع) و یارانشان را محاصره کرد و در واقع در خدمت «یزید» بود. از «عبیدالله بن زیاد» فرمان داشت تا این کار را انجام دهد؛ ولی وقتی در مقابل منطق و نور وجود اباعبدالله الحسین(ع) قرار گرفت و نور ایمان بر او تابید، او هم منکر نور خدا نشد و آن را پذیرفت.

حتی جانش را در طبق اخلاص گذاشت و در راه خدا و اعتلای اسلام و پیروی از حجت خدا فدا کرد. «حُر» چون توبه کرد، نه تنها مورد لعن قرار نگرفت، بلکه توانست به درجه رفیعی برسد که کمتر کسی در جهان به آن دست یافته است.

 

رسا ـ هدف از لعن شمر و ابوسفیان و دشمنان ائمه اطهار(ع) چیست؟

 

هدف، احیای جهاد با دشمن خدا است. وقتی عمر بن سعد نزد امام حسین(ع) آمد و به ایشان گفت: «من مأمورم که یا تو را تسلیم کنم یا سرت را ببرم» امام حسین(ع) به هیچ وجه نتوانست زیر بار ذلت برود و به عمر سعد فرمود: «من ضمانت تو را می‌کنم و جان خودت و خانواده‌ات و اموالت را ضمانت می‌کنم، راهت را جدا کن.» ولی عُمَر طمع دنیا داشت و نتوانست بر دنیا طلبی خود غلبه کند.

لجاجت دشمنان در مقابل حق، سبب نبرد حق و باطل می‌شود، وگرنه اگر لجاجت و دشمنی نکنند، اسلام با آن‌ها کاری ندارد. ما با کشورهای مسلمان جنگ نمی‌کنیم، ولی اگر به ما تجاوز کنند ما در مقابلشان می‌ایستیم.

 

 چرا شعار «مرگ بر آمریکا» را سر می‌دهیم؟

ما از زمانی که انقلاب کردیم آمریکا دست از دشمنی با ما بر نمی‌دارد؛ در حالی که ما با آمریکا کاری نداریم. فرض کنید که شما خوابیدید و کسی هر لحظه می‌آید و به شما لگد می‌زند، شما با او کاری ندارید، ولی او شما را اذیت می‌کند در این جا عکس العمل شما چیست؟

به ما می‌گویند: «باید تسلیم شوید» ولی ما قبول نمی‌کنیم. آن‌‌‌ها می‌خواهند که ما یا تسلیم شویم یا اصلاً نباشیم. نخستین شعار «مرگ بر آمریکا» قبل از انقلاب زمانی داده شد که امام خمینی(ره) در اعتراض به کاپیتولاسیون به شاه می‌گویند: «چرا ما باید در مقابل آمریکا خوار شویم و برده آن‌‌‌ها شویم، در حالی که دین اسلام برترین و کامل‌ترین دین‌‌‌ها است.»

 

دین اسلام به ما آموخته که «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»، هیچ چیز از اسلام برتر نمی‌شود. چرا باید برده و خوار غربی‌‌‌ها می‌شدیم؟ همچنین در قرآن قاعده نفی سبیل را داریم «و لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلاً؛ خداوند راهی برای تسلط کفار بر مسلمین قرار نداده است.» چقدر از ایرانیان را کشتند و حقشان را غصب کردند؟ اکنون هم دست بردار نیستند و نمی‌توانند ببینند ما به دانش هسته‌ای دست یافته‌ایم. دانشمندان ما را ترور می‌کنند؛ در حالی که ما با آن‌‌‌ها کاری نداریم.

 

شعار مرگ بر آمریکا نتیجه ظلمی ‌است که به ما می‌کنند. مردم از بی‌عدالتی و ظلم فریاد می‌کنند. در قرآن گفته شده از مشرکان اعلام برائت کنید. حاجیان ما در برائت از مشرکان دستور خدا را انجام می‌دهند و برائت از مشرکان در طول تاریخ اسلام همواره در مراسم حج وجود داشته و اکنون نیز ادامه دارد. می‌بینیم که مستکبران جهان توسط دولت وابسته سعودی و نوکر خودشان در منطقه تاب تحمل این دستور قرآن را ندارند و این طور آن‌‌‌ها را قتل عام می‌کنند.

دلیل این قتل عام ترس آمریکایی‌‌‌ها از موج بیداری مظلومان جهان برای بیرون آمدن از زیر یوغ ستم آن‌‌‌ها است. آن‌‌‌ها می‌دانند که اگر شعار مرگ بر آمریکا با شعور همراه شود و به هم نقاط جهان صادر شود، می‌تواند بنیان و خانه ظلم آن‌‌‌ها را خراب کند. آمریکا ظلم نکند تا مردم شعار مرگ بر آمریکا نگویند، آن‌‌‌ها ظلم می‌کنند و می‌خواهند انقلاب و مردم نباشند.

مردم بحرین به ظلم و بی‌عدالتی اعتراض می‌کنند و کشته می‌شوند. از طرف دیگر داعشی‌‌‌ها را به جان مسلمان‌‌‌ها می‌اندازند؛ در حالی که مسلمان‌‌‌ها با آن‌‌‌ها کاری ندارند و فقط جرمشان این است که نمی‌خواهند زیر بار ظلم بروند. هر ترور و جنایتی و جنگی که می‌بینید، دست آمریکا در آن است.

ما «مرگ» به کسانی می‌دهیم که به ما ظلم می‌کنند. مرگی که به آمریکا می‌دهیم بر دولتمردان و سیاست‌مداران آن‌‌‌ها است نه مردم عادی که بی‌تقصیرند. دولتمردان و سیاست‌مداران آمریکایی هستند که موجب قتل و غارت و نا‌امنی‌‌‌های منطقه شدند.

 

اسلام به ما دستور می‌دهد تا جایی که امکان دارد موعظه کن و محبت و مدارا کن؛ باز اگر مورد آزار قرار گرفتی مدارا کن، ولی در جایی که با عقیده بر حق تو می‌جنگند و نمی‌خواهند وجود داشته باشی، دیگر نباید مدارا کنی.

 

 عده‌ای می‌گویند: این همه مرگ بر آمریکا گفتید چرا آمریکا نمی‌میرد؟! چه پاسخی باید به این افراد داد؟

مرگ بر آمریکا به معنی این‌که آمریکا بمیرد نیست. لازم نیست بمیرند. در حقیقت مرگ بر آمریکا تبری جستن و اعلام انزجار و دشمنی ما با آن‌‌‌ها است. چرا به روسیه شعار نمی‌دهیم، چون با ما کاری ندارد؛ ولی آمریکا به ما زور می‌گوید و نمی‌خواهد ما باشیم.

اسلام دین رأفت و مهربانی است و هیچ‌گاه به خشونت و جنگ و نزاع اجازه نمی‌دهد. در جایی که استکبار می‌گوید هر چه من می‌خواهم همان باید باشد، این جا است که ما زیر بار ذلت نمی‌رویم؛ چرا که مقتدا و الگوی ما امام حسین(ع) هستند که مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح دادند.

موج بیداری‌‌‌های اسلامی، جنبش 99 درصدی در آمریکا، تظاهرات در بحرین و عربستان سعودی، سردادن شعار مرگ بر آمریکا در یمن و انقلاب این کشور، انتفاضه و مقاومت مردم فلسطین و لبنان و شکل‌گیری و قوت حزب الله لبنان به عنوان قدرتی بزرگ بر سر راه اسراییل غاصب و بسیاری از جنبش‌‌‌های ضد امپریالیستی در خاورمیانه، آمریکای لاتین و در سایر نقاط جهان همه و همه نشان دهنده گسترش روز افزون انزجار مردم جهان از سیاست‌‌‌های آمریکا است و این روز به روز دولت آمریکا و افراد پشت صحنه و گردانندگان واقعی آمریکا را به مرگ نزدیک می‌کند؛ گرچه این مرگ در واقع مرگ افکار و سیاست‌‌‌ها و بی‌اثر شدن حیله‌‌‌های آنان است.

اگر افکار آن‌‌‌ها دیگر بُردی نداشته باشد، دیگر هیچ کاری از افراد ساخته نیست. بیداری مردم جهان همان مرگ آمریکا است. به همین دلیل بزرگان انقلاب همواره بر سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» تأکید داشته و دارند.

علت مخالفت برخی افراد با شعار مرگ بر آمریکا چیست؟

باید با این افراد صحبت کرد و دلایل آن‌‌‌ها را بررسی کنیم. باید ببینیم خط فکری این افراد چیست؟ قرآن به ما دستور می‌دهد ببینید چه می‌گویند. نمی‌توان این افراد را متهم کرد؛ ولی در برخی موارد بسیاری از این افراد سر از کشور‌‌‌های غربی در آوردند و یا جاسوس شدند. برخی از این‌ها می‌ترسند، برخی کینه از رهبری دارند و برخی به دلیل ترس از دست دادن شغل و موقعیت خود مخالفت می‌کنند.

قرآن به ما اجازه تسلیم شدن نمی‌دهد و دشمنان هم از همین می‌ترسند و با ما دشمنی می‌کنند. زور می‌گویند. شهید بهشتی جمله زیبایی گفتند: «آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!» شهید بهشتی را چه کسی شهید کرد؟ آمریکا هیچ منطقی را نمی‌شناسد و فقط می‌خواهد ریشه ایران را بخشکاند. ولی هیچ‌گاه به این نیت شوم خود نمی‌رسد.

حجت الاسلام بخشی

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار